گله های علی دایی از صداوسیما درجشن تولد50سالگی

یک چیزی درست کردند که همسر من به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ من گفت علی تو را به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ قرآن زده‌ای؟ گفتم بخدا نزده‌ام. یعنی چه؟ اصلا زدن چیست؟ چرا یک بار این همه پخش کردند، یک زیرنویس ننوشتند که فلان کسی که این صحبت‌ها را کرده مخفی شده، تا الان پیدایش نکرده‌ایم؟
کد خبر: ۸۷۸۱۷۹
|
۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۷:۴۹ 13 February 2019
|
6669 بازدید

علی دایی در حاشیه مراسم تولدش در جمع خبرنگاران در مورد اینکه با ورود به دهه جدید زندگی‌اش آیا از کارنامه‌اش رضایت دارد و کاری بوده که دوست داشته باشد انجام دهد؟ گفت:‌ سن که بالا می‌رود، تجربه بیشتر می‌شود و آدم با یک نگاه دیگری به مسائل می نگرد. همه چیز تغییر می‌کند و شاید خیلی از اشتباهات را الان با این تجربه نمی‌کردم. شاید برخی کارها را که دنبال نکردم با این تجربیات آن زمان بهتر عمل می‌کردم. البته هیچ وقت حسرت گذشته را نمی‌خورم. به گذشته به عنوان تجربه نگاه می‌کنم دوست دارم دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نکنم.

به گزارش تابناک ورزشی، چهره تاریخی فوتبال ایران، در مورد اینکه آیا هنوز هم قله دست نیافتنی برایش باقی مانده است، اظهار داشت: مسائلی هست که من هم به آنها نرسیدم اما خدا را شکر به موفقیت‌هایی هم رسیدم که هیچ وقت به آنها فکر هم نمی کردم. باید در زندگی شخصی و ورزشی بیشتر تلاش کنم تا به چیزهایی که می‌خواهم برسم. برخی مسائل را هر کاری کنی به آنها نمی‌رسید. نباید به دنبال چیزهای محال بود. تلاش می‌کنم به مسائلی که شدنی است برسم.

سرمان را امروز کلاه گذاشتند

در مورد اینکه آیا فکر می‌کرد بخواهند او را در رستوران در مراسمی با حضور خبرنگاران که گاهی او را اذیت می‌کنند سوپرایزش کنند، اظهار داشت: خبرنگاران همیشه به من لطف دارند و هیچ وقت به آنها جسارت نکردم و نگفتم من را اذیت می‌کنند. سرمان را امروز کلاه گذاشتند. تولد من 14 بهمن بوده و الان 24 بهمن است.

طرز تفکر نادرستی در مورد امثال من در صدا و سیما وجود دارد

وی در مورد ناراحتی او از صدا و سیما گفت: متاسفانه طرز فکر نادرستی راجع‌به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ امثال من در صداوسیما وجود دارد، وگرنه هیچ کس به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اندازه من ایران را دوست ندارد، شاید جزو کسانی باشم که عاشق این مملکت هستم. همه امکانات را داشته‌ام، ‌از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اینجا نرفته‌ام، در اینجا مانده‌ام، دوست دارم بمانم، تا آخر عمرم اینجا باشم. شاید خیلی‌ها باور نکنند من دو هفته به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آمریکا می‌روم حصله‌ام سر می‌رود. دلم برای اینجا تنگ می‌شوم، اصلا نمی‌توانم بمانم.

گله های علی دایی از صداوسیما درجشن تولد50سالگی

دای خاطرنشان کرد: همسرم می‌گوید چه اتفاقی افتاده، چرا بهم ریخته‌ای؟ نمی‌توانم، دوست هم ندارم، از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ من خوب نگویید. حداقل واقعیت‌ها را بگویید. به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خاطر مسئله کرمانشاه مدام زیرنویس دادند که فلان افراد چه کردند. چرا یک بار سلبریتی‌ها را زیرنویس نکردند که ما بررسی کردیم و چنین چیزی نبوده است. چرا یک بار صداوسیمایی که این همه زیرنویس می‌کند، نرفت به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کرمانشاه تا کارهایی که من کرده بودم را فیلم بگیرد و پخش بکند. این همه جا را نشان دادند، ما احتیاجی به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این چیزها نداریم، اول و آخر را به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خاطر آن بالایی و دلمان انجام دادیم. مطمئن باشید از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بعد همه بیشتر انجام می‌دهیم. پس یک چیزی هست، یک خصومتی دارند. یک ناراحتی دارند، شاید به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یکی از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آنها سلام نکرده‌ایم یا شاید سیاست‌شان این است. باید با مردم روراست باشند. چگونه می‌نویسید مرا آگاهی خواسته است. چرا نمی‌نویسید این مشکلات حل شد؟ این همه زیرنویس می‌کنید که آقای دادستان فلان چیز را گفت، آقای دادستان فلان کس را گفت. چرا یک بار نمی‌نویسید که ما این تحقیقات را کردیم و اینها تبرئه شدند. چرا ما یک بار چنین چیزهایی ندیدیم. مشکل من این است وگرنه با کسی مشکلی ندارم.

چطور فیلمی که آن آقا را زده‌ایم، وجود ندارد؟

مگر من بدم می‌آید حرفم را که در روزنامه می‌زنم، بیایم برنامه نود و از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تیمم دفاع کنم. عین آب خوردن سر مرا در بازی با داماش در جام حذفی بریدند. متاسفانه اینطوری دوست دارند. ما هم با کسی کاری نداریم، همه می‌دانند که اگر کسی یک قدم برای من بردارد هزار قدم برای او برداشته‌ام. یک بار کوتاه بیایید، یک چیزی درست کردند که همسر من به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ من گفت علی تو را به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ قرآن زده‌ای؟ گفتم بخدا نزده‌ام. یعنی چه؟ اصلا زدن چیست؟ بعد همه اینها راست راست راه می‌روند. شما در همان ورزشگاه تختی چقدر دوربین دارید؟ پرنده و مگس نمی‌توانند آنجا پر بزنند. حراست همه چیز را کنترل می‌کند. چگونه است که همه چیز هست، اما فیلم اینکه ما این آقا را زده‌ایم نیست؟ جایی که تمام دوربین‌ها هستند، کمی منطقی فکر کنید. وقتی یک بار از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یک جا گزیده می‌شوید، دوباره نباید از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آنجا گزیده شوی.

علی دایی در ادامه گفت: این باعث می‌شود اعتمادی که من داشتم از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بین برود. به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خاطر آن من نمی‌نشینم، وگرنه نه با کسی مشکلی دارم و نه چیز دیگری، متأسفانه مشکل را آنها ایجاد کردند. چرا یک بار این همه پخش کردند، یک زیرنویس ننوشتند که فلان کسی که این صحبت‌ها را کرده مخفی شده، تا الان پیدایش نکرده‌ایم؟ چرا آن موقع به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ رشت رفتند و پیدایش کردند و از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ او مصاحبه گرفتند. چرا الان به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ من کمک نمی‌کنند که به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دست قانون بسپارمش؟ اینها برای من سوال است.

دایی در مورد رفع کدورت‌ها با صداوسیما گفت: من دوستان خیلی خوبی در صداوسیما دارم. من با شخصی مشکلی ندارم. شاید انتظار من نادرست باشد. شاید سیستم آنها طوری است که دوست دارند کارهایی را انجام بدهند. موقعی که متأسفانه صداوسیما صحبت‌های ‌ یک سیاهی لشکر که الان‌ فراری است و من حکم جلب او را گرفته‌ام ونتوانستیم او را بگیریم، بدون دانستن صحت و سقمش قبل از اینکه از من بپرسند را پخش می‌کنند، به نظر می‌رسد که دنبال چیزهای دیگری هستند.

زمان جمع‌آوری کمک برای زلزله‌زدگان، پی تمام مسائل را به تنم مالیدم

وی افزود: آقایان اشتباه می‌کنند بزرگی را فقط خدا می‌دهد. باد کردن با بزرگ شدن فرق دارد. شاید شما یک ماه در وصف من شعر بگویید اما شما با این کار من را باد کردید و با یک سوزن این باد می‌رود. کسی که آدم را بزرگ می‌کند آن بالا سری است. من این کار را به خاطر دلم انجام دادم. مثلا برخی زلزله ورزقان را مثال می‌زنند. خدا را شکر آنجا هم ما جزو اولین نفرات بودیم و بعد از آنها با دست پر سفر کردیم. در آن زمان راه آهن بودم و با کمک باشگاه با دست پر رفتیم. در این حادثه با کمک فضای مجازی اتفاق بهتری افتاد. آن زمان این مسائل نبود. در زلزله بم ما خیلی کارها کردیم اما فضای مجازی نبود. فضای مجازی در خیلی مسائل کمک کرده است. برخی در فضای مجازی عقده گشایی می‌کنند اما یک جا هم به ما کمک کرد به هموطنانمان خدمت کنیم. به حق پنج تن امیدوارم دیگر این اتفاق در کشورمان رخ ندهد اما مطمئن باشید اگر بتوانم کاری بکنم انجام می‌دهم. من به خاطر کسی جلو نرفتم که بخواهم سرد شوم. من وقتی کارم را شروع کردم «پی» تمام این مسائل را به بدنم مالیدم.

دایی یادآور شد: باور کنید در همان ابتدا در منزلم گفتم این اتفاقات رخ خواهد داد. مطمئن باشید این مسائل هنوز تمام نشده است. متاسفانه در کشورمان قوانین عجیبی داریم. فردا مالیات به حساب ما می‌آید که در حساب شما گردش مالی زیاد بوده و باید پاسخگو باشیم. فکر تمام این مسائل را کرده بودم.

برای مدیریت ساخته نشده‌ام

وی در پاسخ به این سوال که چرا به سمت مدیریت بین المللی نرفت؟ گفت: شما از مسیری صحبت می‌کنید که من اصلا دوست ندارم. انسان برای برخی کارها ساخته نشده است. من نمی‌توانم این کار را انجام دهم. در امور مربوط به خودم کارمندانم تا به حال من را پشت میز ندیدند. خیلی اوقات ریاست فدراسیون به من پیشنهاد شده که این مسئله را نپذیرفتم. خدا آیت الله رفسنجانی را بیامرزد 6-7 سال قبل پیشنهاد وزارت ورزش را من قبول نکردم. به دنبال پست و مقام نیستم. من خیلی زحمت کشیدم که به اینجا رسیدم. دوست ندارم راحت این موفقیت‌ها را از دست بدهم. شاید همین مربیگری هم باعث شود از زندگی و خانواده دور باشم. من دنبال مسائل دیگری هستم. اگر به دنبال خوشی بروم می‌توانم موفق باشم. 49 سالگی من تمام شده و وارد 50 سالگی شده‌ام. تا به الان یک روز هم به این کارها فکر نکردم. آدم باید به کاری علاقه داشته باشد که دنبالش برود. کارهای دیگری هم دارم که باید وقتم را برای آنها بگذارم. از طرف دیگر به دنبال زندگی کردن هستم. زندگی برایم مهم است.

به پدرم قول دادم وارد سیاست نشوم

با پست و مقام نمی‌شود زندگی کرد. الان راحت هستم و هر جا می‌روم دوست دارم احترامی که مردم به من می‌گذارند را داشته باشم. اگر رئیس فدراسیون و وزارت ورزش شوید چه بخواهید چه نخواهید باید سیاسی باشید و سیاسی کاری را بلد باشید. از روز اول ( با حالت بغض) به پدر خدا بیامرزم قول دادم که هیچ زمانی وارد سیاست نشوم. من هیچ زمان به سیاست وارد نمی‌شوم. اگر اصولی بود شاید به آن فکر می‌کردم اما اینجا مثل تمام دنیا نیست. کجا دیدید مربی تیم ملی یک کشور کنار وزیر ورزش کشوری عکس گرفته باشد.

شما نام وزیر ورزش کشورهای دیگر را شنیدید؟

کاپیتان تیم ملی در جام جهانی 2006 یادآور شد: شما اصلا وزیر ورزش کشورهای دیگر را می‌شناسید. اسم وزیر ورزش یک کشور را نمی‌دانم، اما در کشور ما متأسفانه برعکس است. دوست ندارم وارد سیستم مدیریتی بشوم چون آدم سیاسی نیستم. من با مردم زندگی می‌کنم و در کنار آنها لذت می‌برم. دوست دارم وقت بیشتری برای خانواده‌ام بگذارم. به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خاطر آن نمی‌توانم این را قبول کنم.

بین تیم پرهوادار و بی هوادار فرق می‌گذارند

وی د ر مورد اینکه این روزها صحبت‌هایی مبنی بر اینکه پرسپولیس تیم مورد توجه مسئولان است بیان شده و آیا شما به عنوان مربی که در فوتبال ایران فعالیت دارید این مسئله را متوجه شدید، گفت: خیر این مسائل را قبول ندارم. من این مسئله را قبول دارم که بین تیم بزرگ و کوچک خیلی استثنا قائل می‌شوند. تیم‌هایی مثل ما که هوادار ندارند شرایط شان با استقلال، پرسپولیس، تراکتورسازی، سپاهان و ... فرق می‌کنند. ما باید در چند جبهه بجنگیم و مسائلی مثل موضوعات داوری وجود دارد اما اینکه پرسپولیس تیم حکومتی است و اینجور مسائل را قبول ندارم.

بارسلونا را به خاطر مسی دوست دارم

دایی در مورد اینکه بهترین بازیکن از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نظر او چه در فوتبال داخلی و چه در فوتبال خارجی کیست؟ گفت: من مسی را از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ همه بیشتر دوست دارم. اصلا بارسلونا را به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خاطر مسی دوست دارم. اگر مسی نباشد، اصلا بارسلونا مطرح نمی‌شود.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب ها
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟