شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد
کوه در رقص آمد و چالاک شد
عشق جان طور آمد عاشقا
طور مست و خر موسی صاعقا
با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنیها گفتمی
هرکه او از هم زبانی شد جدا
بیزبان شد گر چه دارد صد نوا
چون که گل رفت و گلستان در گذشت
نشنوی ز ان پس ز بلبل سر گذشت
جمله معشوق است و عاشق پردهای
زنده معشوق است و عاشق مردهای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بیپر، وای او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نور یارم پیش و پس
عشق خواهد کاین سخن بیرون بود
آینه غماز نبود چون بود
آینهت دانی چرا غماز نیست
ز انکه زنگار از رخش ممتاز نیست
«شاد باش ای عشق خوش سودای ما» یکی از اشعار مثنوی مولانال جلال الدین بخشی است که نصرت فاتح علی خان خواننده و استاد سبک قَوّالی اهل پاکستان به زیبایی اجرا کرده است. این قطعه را در تابناک میبینید و میشنوید.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.