بدرود فرمانده
به دوست داشتنت خو گرفتهایم
بعد از آن فراز تاریخی
آنجا که خورشید شهامتت
مرگ را به زانو درآورد.
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
دستهای قوی و پرافتخارت
به تاریخ شلیک میکند
آنگاه که تمامی سانتاکلارا
برای دیدنت از خواب برخاسته است.
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
میآیی و با خورشیدهای بهاری
نسیم را به آتش میکشی
تا با شعلهٔ لبخندت
پرچمی برافرازی
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
عشق انقلابیات
تو را به نبردی تازه رهنمون میشود
آنجا که استواری بازوان آزادگرت را
انتظار میکشند.
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
از پی تو میآییم
چنان که دوشادوش تو میآمدیم
و همراه با "فیدل" تو را میگوییم:
" بدرود، فرمانده!"
اینجا از وجود عزیز تو
روشنایی
و عطوفتی زلال بجای مانده است
فرمانده چه گوارا.
کارلوس پوئبلا
Hasta siempre Comandante
Aprendimos a quererte
desde la histórica altura
donde el Sol de tu bravura
le puso cerco a la muerte.
Aquí se queda la clara,
la entrañable transparencia,
de tu querida presencia,
Comandante Che Guevara.
Tu mano gloriosa y fuerte
sobre la Historia dispara
cuando todo Santa Clara
se despierta para verte.
Aquí se queda la clara,
la entrañable transparencia,
de tu querida presencia,
Comandante Che Guevara.
Vienes quemando la brisa
con soles de primavera
para plantar la bandera
con la luz de tu sonrisa.
Aquí se queda la clara,
la entrañable transparencia,
de tu querida presencia,
Comandante Che Guevara.
Tu amor revolucionario
te conduce a nueva empresa
donde esperan la firmeza
de tu brazo libertario.
Aquí se queda la clara,
la entrañable transparencia,
de tu querida presencia,
Comandante Che Guevara.
Seguiremos adelante,
como junto a tí seguimos,
y con Fidel te decimos:
«¡Hasta siempre, Comandante!»
Aquí se queda la clara,
la entrañable transparencia,
de tu querida presencia,
Comandante Che Guevara.
Carlos Puebla