خواهران جهادی کاری انجام می‌دهند که متولی ندارد

آسیب‌شناسی فرهنگی روستا‌های محروم
کد خبر: ۸۹۰۱۴۵
|
۱۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۴ 08 April 2019
|
17618 بازدید

سال ۷۹ با فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر بسیج سازندگی دانشجویان و سایر افراد تشنه خدمت راهی مناطق محروم شدند تا هر جا کاری بر زمین مانده برای رفع نواقص و کاستی‌ها کمر همت ببندند. این حرکت عظیم حالا وارد دوران جوانی‌اش می‌شود و همه ساله در ایام تعطیلات نوروز یا تعطیلات تابستانی گروهی از جوانان این مرز و بوم تعطیلاتشان را به جای حضور در مناطق خوش آب و هوا، سفر و تفریح در بد آب و هواترین مناطق کشور و در سخت‌ترین شرایط در کنار مردم محرومی می‌گذرانند که از کمترین حقوق شهروندی برخوردار نیستند. حرکت‌های جهادی طی سال‌های گذشته برای مردم مناطق محروم منشأ برکات زیادی بوده و در مواردی توانسته فاصله محرومیت را کاهش دهد. نکته قابل توجه در این میان حضور بانوان و دختران جوان در این گروه‌های جهادی است. بانوان جهادگری که برخی شان خود گروه جهادی راه انداخته‌اند و حالا سال‌هاست کار جهادی می‌کنند تا ثابت کنند کار جهادی فقط مردانه نیست و جهادگران زن نیز می‌توانند در عرصه‌های فرهنگی با تغییر نگاه و سبک زندگی مردم مناطق محروم منشأ اثر باشند. هرچند حرکت‌های جهادی نیز همچون هر حرکت دیگری با برخی آسیب‌های ناشی از ناهماهنگی یا موازی‌کاری‌ها مواجه است با تمام اینها، اما جهادگران به میدان آمده‌اند تا هر جا که کاری بر زمین مانده و خلأیی موجود است کمر همت ببندند و بانوان جهادگر هم به حوزه‌ای ورود یافته‌اند که از همه حوزه‌ها مظلوم‌تر است. خواهران جهادی در روستا‌ها کار فرهنگی می‌کنند و می‌کوشند تا سبک زندگی ایرانی اسلامی را در مناطقی که در کنار فقر مادی از فقر فرهنگی رنج می‌برند احیا کنند. نقش زنان در حرکت‌های جهادی و آسیب‌شناسی این حرکت‌ها در خلأ مدیریت جهادی به عنوان یکی از تأکیدات مقام معظم رهبری موضوع میزگردی است که با حضور فائزه مسعودی مدیر گروه جهادی فتح و معصومه پاپی‌نژاد مسئول گروه جهادی سفیران کوثر نور و همچنین مرضیه افضلی مدیر کارآمدی و نقش‌آفرینی بسیج زنان در روزنامه «جوان» برگزار شد. حاصل این میزگرد پیش روی شماست.

زنان ما در حوزه کار‌های جهادی چه سهمی دارند و چه فعالیت‌هایی از سوی جهادگران زن انجام می‌شود؟

افضلی: خانم‌ها تنها در ۳۰ درصد گروه‌های عالی جهادی فعالیت دارند و ۷۰ درصد این گروه‌ها توسط مردان اداره می‌شود و این مسئله به دلیل غلبه نگاه عمرانی در کار جهادی است.
پاپی‌نژاد: وقتی نگاه‌مان این باشد که کار جهادی عمرانی است کار عمرانی را آقایان انجام می‌دهند و بیشتر گروه‌های جهادی را آقایان اداره می‌کنند.

خب شاید خانم‌ها کمتر داوطلب هستند.

پاپی‌نژاد: یکی به دلیل محدودیت‌های خانوادگی آنهاست، اما از سوی دیگر خانم‌ها به طور کلی کمتر در عرصه‌های مدیریتی حضور دارند. البته منظور من مدیریت زنان در حوزه‌هایی است که می‌توانند مدیر باشند.
افضلی: یک بخش از این ماجرا به دلیل غلبه عمرانی است و یک بخش هم تقصیر خود خانم‌هاست. خانم‌های ما پذیرفته‌اند نقش حاشیه‌ای داشته باشند.

آیا خانواده‌های‌تان به واسطه حضور مداوم شما در فعالیت‌های جهادی به شما خرده نمی‌گیرند؟

مسعودی: من خانواده را با خودم همراه کرده‌ام و خیلی وقت‌ها پدرم، برادرم و اعضای خانواده با من همراه هستند هر چند اوایل کار سختی بود.
پاپی‌نژاد: وقتی کار در راه خدا باشد دیگر شخص مطرح نیست. من هم اوایل مشکل داشتم، اما حالا بخشی از کار‌ها دست خانواده‌ام است و خانواده هم خودشان را عضوی از گروه جهادی می‌بینند.

خانم مسعودی ظاهراً شما علاوه بر فعالیت‌های جهادی مسئول یک گروه جهادی هم هستید. درباره فعالیت‌های خودتان و گروه‌تان بفرمایید اینکه از کی کارتان را شروع کرده‌اید و تا به حال چه فعالیت‌های داشته‌اید؟

مسعودی: من کار‌های جهادی را از سال ۹۰ آغاز کردم و الان یک سال است که گروه جهادی را ثبت کرده‌ام و خودم مسئول این گروه جهادی هستم. حوزه فعالیت گروه جهادی فتح در تهران است، اما من به واسطه فعالیت‌هایی که با دوستان داشتم تعداد زیادی اردوی جهادی در خرمشهر حضور داشتم. در تهران هم جا‌های زیادی حضور پیدا کرده‌ایم. در کوره‌پز خانه‌های اطراف تهران و اطراف اسلامشهر حضور پیدا کردیم، اما به دلایلی فعالیتی در این مراکز نداشته‌ایم.

چرا فعالیتی نداشتید؟

مسعودی: به دلیل تراکم حضور گروه‌های جهادی در کوره‌پز‌خانه‌های اطراف اسلامشهر و حاشیه تهران.

خانم پاپی‌نژاد شما درباره گروه جهادی‌تان بفرمایید. فعالیت‌های شما و محدوده جغرافیایی این فعالیت‌ها کجاست؟

پاپی‌نژاد: من مسئول گروه جهادی سفیران کوثر نور هستم. ۱۰ سالی می‌شود که ما در حوزه خرمشهر و برخی مناطق تهران کار‌های جهادی انجام می‌دهیم.

برای آغاز فعالیت‌های جهادی ظاهراً باید گروهی ثبت کنیم. مراحل کار چیست و برای ثبت گروه جهادی باید به کجا مراجعه کنیم؟

مسعودی: از سال ۷۹ که حضرت آقا فرمان بسیج سازندگی را صادر کردند بچه‌ها در دانشگاه‌ها در قالب گروه‌های دانشجویی در مناطق محروم حضور پیدا می‌کردند. بعد‌ها که این بچه‌ها از دانشگاه جدا می‌شدند و علاقه به ادامه کار داشتند گروه‌های جهادی مستقل شکل گرفت که باید از سپاه تهران بزرگ مجوز می‌گرفتند. در حال حاضر هم نواحی بسیج این وظیفه را به عهده گرفته‌اند. در سه سال اخیر هم بنا شده گروه‌های جهادی در محله و در شهر خودشان بومی کار کنند. گروه‌های جهادی محلات تهران هم باید در شهر تهران کار کنند، اما با توجه به اینکه اکثر گروه‌ها ظرفیتی فرای فعالیت در محله و منطقه خودشان دارند در خارج از تهران هم فعالند. علاوه بر این اخیراً اقشار مختلف هم می‌توانند با معرفی به سپاه گروه‌های جهادی راه بیندازند. هر چند گروه‌های غیررسمی و بدون مجوز هم فعالیت‌های خودشان را دارند.

پاپی‌نژاد: تعریف اردو‌های جهادی قبلاً این بود که این گروه‌ها به مناطق محروم خارج از استان خود می‌روند، اما رفته رفته حتی شهر‌های بزرگی نظیر تهران با بحث حاشیه‌نشینی مواجه شدند. ما شاهد هستیم که کلانشهر‌ها حاشیه‌های پرحاشیه‌ای پیدا کرده‌اند. به همین خاطر سیاست‌ها به این سمت و سو تغییر کرد تا به مسائل و آسیب‌های محلی و بومی رسیدگی شود. در واقع در این مسئله اجباری وجود ندارد، اما برای فعال کردن گروه‌های بومی و محلی این شرایط را قرار دادند.

اشاره داشتید که برای فعالیت جهادی و ثبت گروه مجوز داده می‌شود. آیا در ارائه این مجوز‌ها نظارت و صحت‌سنجی لازم وجود دارد تا مبادا گروه‌های جهادی هم به چالش برخی خیریه‌ها و فعالیت‌های غیرواقعی‌شان مبتلا شوند؟

پاپی‌نژاد: کسانی که برای تأسیس گروه جهادی اقدام می‌کنند یا از بسیج هستند و یا دانشجو و افراد عادی برای این کار اقدام نمی‌کنند و یک رزومه قبلی دارند. از سوی دیگر برای ثبت گروه جهادی یک آشنایی صورت می‌گیرد. در نهایت برای برگزاری اردو‌های جهادی یک‌سری بازدید و نظارت وجود دارد. البته برای همه اردو‌ها نیست.

افضلی: ما برحسب منطقه هدف چند نوع گروه داریم. گروه‌های محله‌محور باید در منطقه خودشان فعالیت کنند، اما می‌توانند در خارج از محله هم فعالیت کنند. از سال ۹۴ گروه‌های محله محور مطرح شدند و طی دو سال اخیر جدی گرفته شدند؛ دلیل این مسئله بحث حضرت آقا درباره آسیب‌های اجتماعی و تکلیف بسیج برای ورود به کاهش این آسیب‌هاست. بدنه فعال بسیج هم گروه‌های جهادی هستند به همین خاطر هم تدبیر شد تا گروه‌های جهادی برای رفع آسیب‌های اجتماعی در محله خودشان اقدام کنند. یک‌سری گروه‌های قدیمی هم به عنوان الگوی گروه‌های محله‌محور قرار گرفته‌اند. برای ثبت گروه هم باید عضو بسیج باشید. پنج نفر به عنوان اعضای اصلی گروه معرفی می‌شوند و بعد از دریافت مدارک و استعلام‌های لازم، به آن‌ها مجوز ثبت گروه داده می‌شود. هر گروهی هم که بخواهد اردو برگزار کند باید از نواحی حکم مأموریت بگیرد که این حکم برای پوشش بیمه‌ای و حایت‌های قانونی است. در بحث نظارت هم معمولاً نواحی در سطوح مختلف موظف هستند نظارت داشته باشند. برای عملکرد بهتر گروه‌ها تلاش شده تا جغرافیامحور باشند. اما همه این‌ها در حد تلاش است، چون نمی‌توان گروه‌های جهادی را مجبور به کاری کرد. از این زاویه از نظر سازماندهی و انسجام بین گروه‌های جهادی و اینکه بخواهیم حرکت‌شان را همسو و هم‌افزا کنیم به اهداف‌مان نرسیده‌ایم.

خانم پاپی‌نژاد نظر شما در این باره چیست؟ آیا همان‌طور که خانم افضلی به عنوان نماینده ساماندهی گروه‌های جهادی در بسیج می‌گویند گروه‌های جهادی در قالب ساماندهی و هم‌افزایی نمی‌گنجند و زیر بار این ساماندهی‌ها نمی‌روند؟

پاپی‌نژاد: من خودم به شدت موافق این ساماندهی و تقسیم جغرافیایی هستم؛ البته نه به معنای محدودیت! من دوست دارم مثلاً اگر در خرمشهر کار می‌کنیم در همان محدوده کارمان را ادامه دهیم. ما از معدود گروه‌های جهادی هستیم که برای مشارکت دوستان در گروه با آن‌ها مصاحبه می‌کنیم. به نظر من اینجا اشکال از مدیریت است. در مقاطعی برای هدفمند کردن کار جهادی تلاش‌هایی شده است تا از موازی‌کاری جلوگیری شود، اما نگاه‌های فردی، منافع شخصی و نگاه‌های خلاف رویه جهادی، نگذاشت این کار انجام شود.

فکر می‌کنم منطق کار هم همین باشد که ابتدا مناطق محروم و نیازهایشان شناسایی و احصا شود و سپس بر اساس این نیاز‌ها و توانایی گروه‌های جهادی تقسیم کار شود تا هم از هدررفت منابع و انرژی جلوگیری شود و هم کار به صورت هدفمند به ثمر برسد. این‌طور نیست؟

پاپی‌نژاد: دقیقاً همین‌طور است. از سوی دیگر ما خانم‌ها در حوزه کار جهادی آمده‌ایم تا بگوییم کار جهادی فقط کار عمرانی نیست و یک بخش مهم کار جهادی کار فرهنگی است. ما در گروه جهادی خودمان کار فرهنگی و آموزشی می‌کنیم. ما معتقدیم کار عمرانی ابزار کار فرهنگی و آموزشی است. تفکر غالب در حوزه جهادی این است که کار عمرانی اصل کار جهادی است برای گرفتن بودجه هم ما همین مسئله را داریم. این در حالی است که حضرت آقا درباره مدیریت جهادی و فرهنگ هم صحبت کرده‌اند، اما این مسئله مورد توجه قرار نمی‌گیرد. ما از سال ۸۶ پایه‌ریزی کار جهادی فرهنگی را انجام دادیم و این کار با اردوی راهیان نور بود. ما با جمع‌آوری کمک‌های مردمی سبد کالا تهیه کردیم و یک روز را برای توزیع ارزاق در میان خانواده‌های نیازمند خرمشهری اختصاص دادیم.

در حالی که فلسفه اردو‌های راهیان نور نوعی از گردشگری متعالی در مناطق جنگی است و باید اقتصاد منطقه را راه بیندازد.

پاپی‌نژاد: بله و حمایت از منطقه‌ای که محروم است. سال ۸۶ ما تصمیم گرفتیم تا کاری برای این مردم انجام دهیم با این منطق که وقتی ۱۰ سال دیگر به این منطقه آمدیم کارمان ماندگار باشد و بتوانیم بگوییم این کار ماندگار کوچک را ما انجام دادیم.

گروه جهادی شما در این ۱۰ سالی که در خرمشهر حضور داشته چه کار مهم و ماندگاری انجام داده است؟

پاپی‌نژاد: مهم‌ترین کاری که ما در خرمشهر انجام دادیم این بود که بچه‌هایی را در خرمشهر تربیت کردیم که سال ۹۵ این بچه‌ها که از دوره راهنمایی با ما بودند گروه جهادی سفیران خرمشهر را راه‌اندازی کردند. این بچه‌ها که ما در دوران راهنمایی سرکلاس‌هایشان می‌رفتیم و کار فرهنگی و آموزشی انجام می‌دادیم الان سال اول دانشگاه هستند و دو سالی می‌شود که خودشان کار تقسیم ارزاق و برگزاری جشن غدیر را انجام می‌دهند و ما هم به کمک آن‌ها می‌رویم، اما در دو سال اخیر ما تعداد نیروی کمتری به خرمشهر می‌بریم؛ چراکه نیرو‌هایی را در آنجا تربیت کرده‌ایم که خودشان کار جهادی انجام دهند.

سؤال جدی دیگری که در رابطه با فعالیت‌های جهادی مطرح است این است که از سال ۷۹ که فعالیت‌های بسیج سازندگی و گروه‌های جهادی رسماً آغاز شد تاکنون نزدیک به ۱۸ سال می‌گذرد و هنوز هم گروه‌های جهادی ما عازم مناطق محرومی همچون بشاگرد، جنوب کرمان، سیستان و بلوچستان و... می‌شوند. چرا در طول ۱۸ سال هنوز این مناطق محروم باقی مانده است؟

مسعودی: ما نمی‌گوییم رفتن به بشاگرد کار بدی است، اما این خودش یک چالش جدی است که ما تا چند سال باید برای اردو‌های جهادی و محرومیت‌زدایی به بشاگرد برویم. همین امسال من گروه‌های جهادی را که رصد می‌کردم، دیدم سه گروه جهادی می‌خواهند به بشاگرد بروند. انتظار این است که بعد از ۳۵ سال دو نسل از خود مردم آنجا ساخته شده باشد که خودشان برای خودشان محرومیت‌زدایی کنند. در اینجا بحث برمی‌گردد به اینکه ساختار‌ها مشکل دارد که بعد از این همه سال همچنان در این منطقه محرومیت هست.

این در حالی است که انتظار می‌رود برای محرومیت‌زدایی از هر منطقه‌ای- چه حاشیه تهران و چه مناطق دیگر- باید یک بازه زمانی تعریف شود و بعد از سپری شدن این بازه انتظار می‌رود تا مردم خود این مناطق توانمند شوند. اما چرا این اتفاق نیفتاده است؟

مسعودی: اجازه بدهید من از موضوع حاشیه تهران آغاز کنم. ریشه‌کن نکردن ظاهر فقر در این مناطق موجب شده تا اگر هم دسته دسته افراد ساکن حاشیه‌ها به توانمندی برسند و از آنجا کوچ کنند، باز هم عده‌ای بیایند و جای آن‌ها را بگیرند.

چرا کوچ کنند؟ مگر نه اینکه سیاست‌های کل جمعیت بر خالی نشدن روستا‌ها تمرکز دارد؟

مسعودی: ببینید من درباره حاشیه تهران می‌گویم. در حال حاضر در حاشیه تهران افرادی که در آلونک‌ها زندگی می‌کنند به دلیل عدم برنامه‌ریزی و وجود یک ستاد مرکزی برای ساماندهی کمک‌ها هفته‌ای یک بار یا دو هفته یک بار بسته ارزاق می‌گیرند. من خودم با یکی از این افراد صحبت کردم و از او پرسیدم چرا خانه و زندگی‌ات را رها کرده‌ای و به تهران آمده‌ای تا در این وضعیت زندگی کنی و او پاسخ داد اینجا هفته‌ای یک بار یا دو هفته یک بار به من رسیدگی می‌شود چرا باید رها کنم و به شهرستان و کشاورزی برگردم. مهاجرت از روستا‌ها به حاشیه شهر تهران به دلیل رفتار مُسکن‌وار نهاد‌های مسئول اتفاق افتاده و ما طوری عمل نکردیم که این افراد به روستاهایشان برگردند، اما اگر بخواهیم فعالیت گروه‌های جهادی در روستا‌ها را آسیب‌شناسی کنیم می‌بینیم که جهادگر ما به روستای محروم رفته، اما سبک زندگی او با سبک زندگی افراد آن روستا بسیار متفاوت بوده است. جهادگر ما بوم و فرهنگ بوم منطقه‌ای که به آنجا رفته را رعایت نکرده و با حضور این افراد در روستا‌ها سطح توقع روستاییان مناطق محروم تغییر می‌کند. برخی گروه‌های جهادی در این افراد نیاز کاذب ایجاد می‌کنند و آن‌ها برای رفع نیازهایشان کار و زندگی خود را در روستا رها می‌کنند و به حاشیه شهر تهران می‌آیند. اخیراً با حضور بچه‌های دغدغه‌مندتر و فاصله از نگاه عمرانی روی این موضوعات کار می‌شود، اما باز هم این آسیب‌ها دیده می‌شود.

خانم افضلی نظر شما در این باره چیست؟

افضلی: درباره اینکه چرا بشاگرد همچنان نقطه هدف فعالیت‌هاست. من اولین بار که خودم رفتم بشاگرد سال ۸۴ بود و اوضاع آنجا در آن سال بسیار نامناسب بود، اما چند سال بعد که به بشاگرد و خمینی‌شهر رفتم واقعاً پیشرفت کرده بود یا سندرک که قبلاً یک روستای کوچک بود، اما حالا به بخش تبدیل شده است. تفکر حاج‌عبدالله والی هم که نخستین‌بار در سال ۶۱ به بشاگرد رفته بود، همین‌طور بود که در بشاگرد و خمینی‌شهر نسلی را تربیت کند که خودشان محرومیت‌زدایی کنند. به همین خاطر هم آنجا مدرسه ساخت و فعالیت‌های دیگر را انجام داد، اما ما، چون تفکر توسعه‌ای‌مان مرکز پیرامونی است و همه‌جانبه نیست توسعه نامتوازن داریم به همین خاطر پیشرفت به خمینی‌شهر نمی‌رسد و ذهنیت ما هم روی خمینی‌شهر به منزله یک جای عقب‌مانده گیر کرده است و خود مردم منطقه هم نسبت به این ذهنیت گله‌مند هستند. این ذهنیت این آسیب را ایجاد می‌کند که بومی خمینی‌شهر آمده بندرعباس درس خوانده معلم شده، دکتر یا مهندس شده، اما به شهر خودش برنمی‌گردد. این دقیقاً به خاطر همین است که کار جهادی کار عمرانی تعریف شده، اما این کار نیازمند کار فرهنگی است. سیاست‌های غلط توسعه ما را به اینجا رسانده و چند گروه جهادی در این ساختار گسترده شاید نقش مسکن را هم نتوانند بازی کنند و مسئولان بالادستی باید به این مسئله پاسخ دهند. داشتیم مواردی که به واسطه فعالیت خوب گروه‌های جهادی مهاجرت معکوس به روستا شکل گرفته، اما تعداد این موارد معدود بوده است.

خانم پاپی‌نژاد شما نکته‌ای ندارید؟

پاپی‌نژاد: درباره بشاگرد باید این نکته را هم اضافه کنم اینکه بشاگرد نماد محرومیت شناخته شود منافعی را هم برای بعضی‌ها ایجاد می‌کند. کافی است تا پوستر زده شود کمک به بشاگرد، در این صورت کمک‌های مردمی سرازیر می‌شود، زیرا تصور می‌کنند بشاگرد منطقه محروم است.

خب از نگاه شما باید چه کرد تا این اسطوره‌سازی محرومیت از بین برود؟

پاپی‌نژاد: ما باید هدف‌مان را روی حذف چهره محرومیت بگذاریم. ما داریم افرادی را که برای دریافت کمک‌ها، ظاهر خودشان را فقیر نگه می‌دارند. اما با تغییر سیاست‌ها می‌توانیم فرهنگ کار و تلاش را در این افراد زنده کنیم. به طور نمونه شرط بگذاریم که اگر برگردی به شهر خودت به تو تسهیلات می‌دهیم. اما نکته مهم این است که گروه جهادی وظیفه‌اش این نیست که بخواهد محرومیت‌زدایی کند. خواسته من از مسئولان این است که باید روحیه همه کارگزاران و امت را سبک جهادی کنیم و بر این اساس کار کنند یا مسئولان ما لیبرال شدند و یک اشانتیونی از سبک جهادی هم درست کرده‌اند و حالا به جهادگران می‌گوییم چرا فلان کار را انجام نداده‌اید؟ پس دولت و ساختار‌های موجود چه‌کاره‌اند؟ کسی روی مدیریت جهادی انگشت نمی‌گذارد. باید صندلی‌های مدیریتی را مدیران جهادی بگیرند. مسئولیت گروه‌های جهادی این بوده که درباره این مسائل فرهنگ‌سازی کنند، اما ما در رکاب حضرت آقا می‌خواهیم کار‌های بر زمین مانده را با فرهنگ جهادی پیش ببریم.

خانم مسعودی نظر شما در این بحث چیست؟

مسعودی: دوستان بحث را در حوزه‌های کلان بردند، اما من می‌خواهم مصداقی‌تر صحبت کنم. به طور مثال قرار است ما یک حسینیه را در روستایی بسازیم. اول اینکه بررسی نشده آیا این روستا به حسینیه نیاز دارد یا نه؟ این باعث شده حسینیه ساخته شود و خالی بماند. گاهی مدرسه‌ای ساخته شده و جمعیت روستا کوچ کرده رفته و کسی نیست از این مدرسه استفاده کند. این نیروی جهادی به واسطه اخلاص خودش می‌آید و زحمت می‌کشد، اما در سطح کلان هیچ نیازسنجی‌ای صورت نگرفته است. از سوی دیگر وقتی ما وارد روستا‌ها می‌شویم قطعاً در محروم‌ترین نقاط هم نیروی جوان دارد، اما ما می‌بینیم که بچه‌های جهادی ما کار می‌کنند و جوانان روستایی آن‌ها را نگاه می‌کنند! در حالی که باید کاری کرد که این فرد روحیه کار و تلاش پیدا کند، اما خودسازی نیروی جهادی ما سبک زندگی این افراد را تغییر می‌دهد.

مانند سایر عرصه‌های دیگر اینجا هم از موازی‌کاری رنج می‌بریم. به همین خاطر هم شاهد تکرار کار‌هایی هستیم که در نهایت به نتیجه نمی‌رسد. در سایه چنین موازی‌کاری‌هایی شاهد هستیم مردم مناطق محرومی مانند لهک حاضر نیستند از چهره فقر خود فاصله بگیرند، زیرا حس می‌کنند برایشان منافع دارد و گروه‌های مختلف به دلیل موازی‌کاری‌هایشان به این افراد رسیدگی می‌کنند. در واقع ما با فرهنگ محرومیت در مناطق محروم مواجهیم و جهادگران هم خیلی وقت‌ها فقط نگاه عمرانی دارند به همین خاطر ممکن است محرومیت‌های این مناطق با کار‌های عمرانی رفع شود، اما به دلیل فقر فرهنگی آن‌ها همچنان در محرومیت باقی می‌مانند.

خب جهادگر ما چه کاری می‌تواند بکند تا فقر فرهنگی و عامل اصلی محرومیت از بین برود؟

پاپی‌نژاد: ببینید منظران مصلح باید صالح و مصلح باشند و نگاه اجتماعی داشته باشند تا هم خودشان را ارتقا دهند و هم اطرافیانشان را.

کار جهادی باید در راه خدا باشد و اگر در راه خدا را حذف کنیم دیگر جهادی نیست و می‌شود NGO، خیریه و کار عام‌المنفعه که کشور‌های دیگر و افراد غیرمسلمانان و سکولار هم انجام می‌دهند. ما در گروه جهادی خودمان اردوی امام رضا داشتیم، اما به جزئیات توجه داشتیم. وقتی بچه‌های ما سر کلاس می‌روند می‌گوییم به این بچه‌ها نگویید از تهران آمده‌ایم، چون روی تهران حساسیت است. بگویید دانشجو هستیم هر کدام از یک شهر هستیم یا اینکه روسری ساتن سر نکنید و شبیه آن‌ها شوید، شبیه آن‌ها لباس بپوشید و زندگی کنید. از سوی دیگر باید این ارتباط تنگاتنگ باشد. ما به بچه‌ها آموزش نمد و چرم می‌دهیم و کار‌های این‌ها را می‌فروشیم و درآمدش را به خودشان می‌دهیم تا تشویق شوند و فرهنگ کار و تلاش را یاد بگیرند؛

و کلام آخر؟

افضلی: آنجا‌هایی که دولت به هر دلیل نتوانسته ورود پیدا کند جهادی‌ها آن خلأ را پر کنند. اما از آنجا که فرهنگ همیشه مظلوم‌تر است نقش خواهران جهادی پررنگ‌تر می‌شود یا کاری را در روستا‌ها انجام می‌دهیم که اصلاً متولی ندارد و سعی می‌کنیم سبک زندگی اسلامی را با وجود تمام آسیب‌ها و کم و کاستی‌ها منتقل کنیم.

گفت‌وگو از: زهرا چیذری

این مطلب نخستین بار در روزنامه جوان منتشر شده است.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟