قصه هایم برای تو بگذار توی باغچهات
شعرهایم برای تو بگذار روی طاقچهات
دستهایم برای تو بکار سبز خواهد شد
بالهایم برای تو بگیر پرواز خواهد کرد
آوازهایم برای تو بگذار توی موهایت
رازهایم برای تو ببند دور دستهایت
دست هایم برای تو بکار سبز خواهد شد
بال هایم برای تو بگیر پرواز خواهد کرد
ما از دشت لالایی هایش را خواندیم تا خوابمان نبرد
از کویر آوازهایش را خواندیم تا یادمان نبرد
ما از جنوب آتش ها ساختیم تا سردمان نشود
از گُل سرخ نامش را بردیم تا پرندههای سپید به شهر خورشید دوباره برگردند
قصه هایم برای تو بگذار توی باغچهات
شعر هایم برای تو بگذار روی طاقچهات
اشک هایم برای تو بخند رام خواهد شد
شوقهایم برای تو بگیر آرام خواهد شد
ما از شهر سیبهایش را چیدیم تا صبح سر برسد
از کوچه کبوترهایش را دیدیم تا شب پر بکشد
ما از شب آواز ها ساختیم تا ترسمان بریزد
از سفر یادش را بردیم تا پرندههای سپید به شهر نیلی آرام دوباره برگردند
نیمی از ما با طوفان میرفت
نیمی از ما در شب جا میماند
نیمی از ما با باران میریخت
نیمی از ما از باران میخواند