دهم اردیبهشت ماه برای نخستین بار برخی خبرگزاریها و رسانهها زمزمههایی را در خصوص احتمالی گرانی بنزین از روز پنجشنبه شروع کردند که با واکنش جدی از سوی مسئولان مرتبط روبه رو نشد تا اینکه روز چهارشنبه مردم با اطلاع از احتمال گرانی بنزین شهر تهران و سایر شهرهای کشور را به پارکینگ خودروهایی که در صفهای طولانی بنزین ایستاده بودند، شاید یک باک بنزین هزار تومانی بیشتر از بقیه نصیبشان بشود، تبدیل کردند.
به گزارش «تابناک»؛ خبر این بود: «طرح سهمیهبندی بنزین احتمالاً از ساعت ۲۴ روز پنجشنبه آغاز میشود و قیمت بنزین سهمیهای احتمالا ۱۰۰۰ تومان در هر لیتر خواهد ماند. این خبر حاکی از این بود که سهمیه هر خودرو بنا به روال چند سال قبل به همان ۶۰ لیتر در ماه خواهد رسید و این مقدار سهمیه بنزین در محدوده قیمتی هزار تومان خواهد ماند و مابقی نیاز باید آزاد تأمین شود.»
همچنین گفته شد که «طرح سهمیهبندی بنزین به تصویب شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا رسیده است و هیأت دولت قصد دارد احتمالاً از روز پنجشنبه آن را اجرایی کند.» این موضوع البته نه در قانون بودجه سال ۹۸ آمده و نه اینکه مجلس شورای اسلامی به واسطه تعطیلات یک هفته نمایندگان برای سرکشی به حوزههای انتخابیه، در جریان آن قرار داشت.»
آن طور که در خبرها آمده بود، بنزین آزاد قرار است لیتری ۲۵۰۰ تومان عرضه شود و مردم پس از مصرف ۶۰ لیتر بنزین سهمیهای به قیمت هر لیتر هزار تومان پس از آن مصرف آزاد خود را باید با نرخ ۲۵۰۰ تومان تأمین کنند. همین مسأله باعث شد که بسیاری از مردم در مقابل پمپهای بنزین، صفهای طولانی تشکیل داده و شهر را برای یک باک بنزین بیش از هر زمان دیگری شلوغ کنند.
البته وزارت نفت بلافاصله و با مشاهده این شرایط موضوع را تکذیب و تأکید کرد که فعلا این طرح یعنی سهمیه بندی بنزین اجرا نخواهد شد و همین مسأله تاحدودی باعث فروکش کردن ازدحام خودروها در پمپهای بنزین تهران و سایر شهرستانها شد؛ هرچند برخی در این مورد به باور نرسیدند و همچنان در صفها منتظر دریافت بنزین هزار تومانی هستند.
طبیعتا در شرایط اقتصادی فعلی کشور که هر روز گرانی بیداد میکند و مردم دچار مشکلات فراوانی در ارتباط با تأمین معیشت و نیازمندیهای خود هستند، اجرای طرح سهمیه بندی بنزین نادرست است، چون میتواند موج دیگری از تورم و گرانی را بر دوش و گرده مردم به ویژه قشرهای متوسط و ضعیف جامعه تحمیل کند؛ بنابراین، در وهله نخست مخالفت جدی خود را با این موضوع ابراز میداریم.
اما نکته بعدی در ارتباط با رفتاری است که مردم کشور ما در مقابل گرانیها از خود نشان میدهند. در همه جای دنیا وقتی کالایی گران میشود، مردم از آن استقبال نمیکنند تا قیمت تعدیل شده و مردم آنچه را درست تشخیص میدهند، بتوانند با قیمت مورد انتظار و در حد توان خود تأمین کنند؛ اما رفتار مردم کشور ما در مقابل گرانیها دقیقا خلاف آن چیزی است که در سایر نقاط دنیا میتوان دید.
همین رفتار باعث میشود سودجویان و دلالان کشور ما را بهشتی برای خود تصور کنند و هر از گاهی به ویژه در شرایط نامساعد اقتصادی، کیسه خود را از رفتار نادرست مردم در مقابل گرانیها پر کنند. به این صورت که کالایی را یا عرضه نمیکنند یا شائبه گرانی آن را مطرح میکنند و از آنجایی که مردم تصور این را دارند که زودتر خرید بکنند تا در آینده گران نشود، بسته به یک اصل خیلی طبیعی یعنی عرضه و تقاضا، کالاهای سودجویان و دلالان هر روز گرانتر میشود و مردم باید پول بیشتری بابت آن پرداخت کنند.
اگر رفتار مردم ما طبیعی و بر اساس اعتماد به یکدیگر و تلاش برای جلوگیری از افسارگسیختگی قیمتها و همچنین جلوگیری از رواج دلالیسم و سودجویی باشد، طبیعتا شاید گرانی اندکی را شاهد باشیم؛ اما هیچ وقت قیمتها مشابه آنچه در یک سال اخیر شاهد آن بوده ایم، هر روز از روز قبل سبقت نمیگیرند و این دقیقا مرتبط است با نوع رفتاری که ما از خودمان در مقابل گرانیها نشان میدهیم.
در همین مسأله بنزین که آن را میتوان اوج نمایش رفتار نادرست در مقابل گرانی دانست، مردم زمینه را کاملا مهیا کرده اند برای آنچه دولتمردان یا سایر ارکان به دنبال اجرای آن هستند. اگر مردم از آنچه میخواهد اجرا بشود، ناراضی هستند باید نارضایتی خود را با نخریدن نشان بدهند، نه با صف کشیدن برای خرید! این رویه اشتباهی است که طی یک سال گذشته در مورد سایر کالاهایی که بعضا برای آن ستاد تنظیم بازار تشکیل شده، کمیاب شده و یا افزایش قیمت داشته است، در پیش گرفته ایم.
مگر یک باک بنزین چقدر باعث صرفهجویی ما در هزینهها میشود که مردم برای آن حاضر شدند در صفهای عریض و طویل پمپ بنزینها بایستند، وقت خود را هدر بدهند، استهلاک ماشین و مصرف سوختشان را به جان بخرند و شهر را آلوده کنند؟ دیروز در تهران و برخی شهرستانها برای دریافت یک باک بنزین بیشتر با قیمت هزار تومان خود را به تکاپو انداختند.
این رفتار آسیب زننده و غلطی است که مردم ما دچار آن شده اند، سهم دولت و حاکمیت هر اندازه در این امر دخیل بوده قبول؛ اما ما خودمان چقدر در تسری و فراگیر شدن این رفتار اشتباه و آسیب زننده مشارکت داشته، اسم و سهم داریم؟ به نظر میرسد جامعه و مردم ما در برخی زمینهها دچار مشکلات و آموزشهای نادرستی شده اند که باید این رفتار را اصلاح کرد؛ شاید دیگر برای گران خریدن مردم صف نبندند.