حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی و دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد در شرایطی تلاش کرده دستگاه متبوعش را به عنوان نهاد شاخص در این حوزه و الگوی شفافسازی معرفی نماید که به نظر میرسد، بخش مهمی از شفافسازی در همه بخشها از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مغفول مانده و آن بخش، شفافسازی فرآیند توزیع فرصتها و امکانات است؛ اقدامی که از برنامه توزیع و گزارش نهایی کیفیت توزیع منابع به مراتب پراهمیتتر است.
به گزارش «تابناک»؛ سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، جدول کلی برنامه و بودجه سال 98 سینمای ایران را بر اساس مدل بودجه ریزی عملیاتی اعلام کرد تا بدین ترتیب در نخستین هفتههای سال جاری، اهالی سینما دریابند که منابع به چه شکل توزیع میشود و بتوانند از مراکزی که این منابع مالی را دریافت میکنند، منابع مورد نیازشان را مطالبه کنند. این گامی در آن سوی این چرخه بود که نحوه هزینههای مؤسسات زیرمجموعه سازمان سینمایی در انتهای دورههای زمانی متفاوت اعلام شده بود؛ با این حال آیا این میزان شفافسازی کفایت میکند؟
پاسخ قطعاً منفی است. آن بخش که از قضا مهمترین حوزه در شفافسازی است که حسین انتظامی پیش از این به آن اشاره کرده بود، شفاف سازی فرآیندهاست؛ مسألهای که متکی بر ماده 69 منشور حقوق شهروندی رئیس جمهور است: «حق شهروندان است که از فرایند وضع، تغییر و اجرای سیاستها، قوانین و مقررات اقتصادی اطلاع داشته باشند و نظریات خود را به اطلاع مرجع تصویبکننده برسانند و با فاصله زمانی مناسب از اتخاذ تصمیمات متفاوت با سیاستها و رویههای پیشین مطلع شوند تا بتوانند خود را برای وقوع تغییرات آماده کنند و پس از اتخاذ تصمیم و برای رعایت اصل شفافیت، شهروندان حق دارند با اطلاعرسانی عمومی از تصمیمات آگاهی یابند.»
در مواد 70 و 71 همین منشور حقوق شهروندی حسن روحانی نیز تأکید شده است: «حق شهروندان است که برابر و با شفافیت کامل از اطلاعات اقتصادی و از جمله اطلاعات مربوط به برگزاری مزایدهها و مناقصهها مطلع شوند... دولت فضای قانونمند، شفاف و رقابتی منصفانه را برای انجام انواع فعالیتهای اقتصادی شهروندان و امنیت سرمایهگذاری آنها تضمین میکند.» و این دقیقاً همان مطالبه شفافسازی است که به عنوان حلقه اتصال مبدأ و مقصد و کیفیت هزینهها باید شفاف شود.
به همان اندازه که مهم است چه کسانی پای سفره بیتالمال مینشینند، پراهمیت است که چگونه آنها انتخاب شدهاند؟
اینکه در آغاز سال گفته شود این میزان منابع میان این لیست از دستگاهها توزیع شده و در انتهای سال، کلیات یا برخی جزئیات کمدردسر این هزینهکردها را بیان کرد، اتفاق خوبی است؛ اما فرآیند شفافسازی گام بلندتر، شفافسازی فرآیندهایی است که باعث میشود عدهای بتوانند در مبدأ بودجه ریزی، از آن سهمی ببرند و در مقصد نامشان میان دریافت کنندگان تسهیلات یا فرصتها و امکانات باشد. اینکه مزایده و مناقصه در کشورمان در حال پیوستن به تاریخ است و بسیاری از مسئولین تا آنجا که میتوانند از این فرآیند قانونی فاصله میگیرند، به مراتب خطرناکتر از عدم شفافیت است.
برای تقریب به ذهن، میتوان یک مثال از جشنواره فیلم فجر زد. در چند دوره اخیر طراح پوستر جشنوارههای فجر یک شخص است، حال آنکه طیف وسیعی از طراحان مطرح و شناخته میتوانند از این فرصت استفاده کنند و چه بسا برخی از آنها به واسطه برد تبلیغاتی چنین امکانی، اثری شاخص را رایگان برای جشنواره فجر خلق کرده و از فرصت تبلیغاتی استفاده کنند؛ اما با وجود نقدها به پوسترها، همچنان حمیدرضا بیدقی طراح انحصاری پوستر است. هم اکنون پرسش این است: اساساً فرآیند انتخاب ایشان برای چند دوره نهایی چه بوده و چرا اساساً هیچ فضای رقابتی برای طراحی پوستر جشنواره فجر وجود ندارد؟
از سوی دیگر مشخص نیست فرآیند واگذاری امتیازات تبلیغات محیطی، اسپانسری، پخش زنده در بستر VOD، تأمین غذایی، تهیه مواد تبلیغاتی و... که مجموعاً هر ساله بودجهای چند میلیاردی را میبلعند با چه سازوکاری واگذار میشود؟ آیا این گروهها در ازای گرفتن این امکانات رقمی به جشنواره پرداخت کردهاند یا اساساً چگونه این گروهها انتخاب شدهاند؟ اینها بخشهای مسأله دار رویدادی نظیر جشنواره فیلم فجر است که ابراهیم داروغهزاده و مسئولین سینمایی بالادستی کوچکترین شفاف سازی درباره آن نکردهاند و اتفاقاً این بخشها مسألهساز است.
البته اشاره به پشت پرده شائبه برانگیز و توزیع به دور از شفافیت امکانات و منابع مالی در جشنواره فجر ـ احتمالاً با تکیه بر روش جذاب ترک تشریفات ـ صرفاً یک مثال بود و متاسفانه تمامی جشنوارهها، همایشها و رویدادهای اینچنینی بستری برای توزیع منابع به شیوههایی خاص شده است. شاید به همین دلیل روز به روز بر تعداد این رویدادها افزوده میشود و حجم بیشتری از کل منابع جاری در بودجه عمومی کشور را میبلعند.
به نظر میرسد زمانی میتوان نسبت به دورنمای شفافسازی و آزادسازی اطلاعات خوشبین بود که مکانیزیم توزیع فرصتها و امکانات همچنان مبهم نماند و به این پرسش پاسخ داده شود که چرا مسئولین عاشق ترک تشریفات هستند و در قریب به اتفاق رویدادها از جمله مجموعه جشنوارههای فجر مزایده و مناقصه عمومی یا حتی فراخوانی برای ایجاد فضای رقابتی پیرامون واگذاری فرصتها و منابع موجود در این رویداد وجود ندارد؟ تجربه یک سال اخیر نشان داده، این فضای رانتی صرفاً با آزادسازی اطلاعات و بدون تعیین سازوکار واگذاری امتیازات، تغییری نخواهد کرد.