«مجتمع صنعتی نظامی» (Military industrial complex) نقش عمدهای در پیشبرد سیاست خارجی آمریکا به ویژه در سوق دادن آمریکا به سمت جنگ ایفا کرده اند. در این میان، نقش این مجتمعهای صنعتی در پیشبرد سیاستهای آمریکا در خاورمیانه نیز قابل توجه بوده است.
به گزارش «تابناک»؛ در همین زمینه، ترامپ در آخرین مصاحبهاش با شبکه فاکس، در برابر پرسشی که از او در مورد احتمال جنگ با ایران مطرح شد، پاسخ داد «تعارف نکنیم! در واشنگتن واقعاً یک مجتمع صنعتی نظامی وجود دارد که جنگ دوست دارد!».
در همین زمینه، رضا نصری کارشناس حقوق بین الملل و سیاست خارجی در مطلبی نوشت: اصطلاح «مجتمع صنعتی نظامی» (Military industrial complex) اصطلاح مهمی است که در فرهنگ سیاسی آمریکا یک بار معنایی و جایگاه بسیار ویژهای دارد. «مجتمع صنعتی نظامی» مفهومی است که عموماً به نقش مخرب و ناسالم صنایع و لابیهای اسلحهسازی در روند تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجه اشاره میکند.
این اصطلاح پس از سخنرانی خداحافظی هشدارآمیز آیزنهاور در سال ۱۹۶۱ در مورد تاثیر مخرب و خطرناک این مجتمع بر همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و معنوی آمریکا شهرت یافت و از آن پس به یکی از محورهای اصلی گفتمان جریانهای «ضد جنگ» و یکی از ارکان استدلالی نظریهپردازان مکتب «انزواگرایی» و مدافعان رویکرد «غیرمداخلهگرایانه» (non-interventionism) در ایالات متحده تبدیل شد.
صرفنظر از اینکه دونالد ترامپ واقعاً تا چه میزان به مقوله «عدم مداخله» و «جنگگریزی» اعتقاد داشته باشد، معتقدم صرفِ بکارگیری این اصطلاح توسط رئيسجمهور آمریکا برای دستگاه «دیپلماسی عمومی» ایران ظرفیتهای جالبی فراهم کرده است. به عنوان مثال، دستگاه دیپلماسی و تبلیغاتی ایران میتواند با اشاره به فروش چند میلیارد دلاری سلاح به عربستان سعودی، استخدام افرادی مانند جان بولتون در حلقهٔ تصمیمسازی سیاست خارجه و نقش دادن به لابیهای خاص، بر تناقض میان گفتار و عمل دونالد ترامپ تأکید کند و به او نسبت به «ذوب شدن» ناخواسته در این «مجتمع» هشدار دهد.
در واقع، همانطور که دکتر ظریف توانست با تکیه بر اصطلاح «تیم B»، فضای رسانهای آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد و افکار عمومی این کشور را نسبت به وجود یک شکاف عقیدتی جدی میان تصمیمسازان ارشد حوزه سیاست خارجه واشنگتن حساس کند، بهرهبرداری از اصطلاح «مجتمع صنعتی نظامی» نیز میتواند فرصتهای خوبی برای کشور ایجاد کند.
به عبارت دیگر، حال که به نظر میرسد دونالد ترامپ قصد دارد - به تقلید از آیزنهاور - نام خود را به عنوان یک رئیسجمهور هشیار و صلحطلب در تاریخ به ثبت برساند، دستگاه دیپلماسی ایران نیز میتواند با توسل به این اصطلاح و تأکید بر آن، ترامپ را به هشیاری در برابر جریان جنگطلب دعوت کند و او را با ادعایی که کرده مکرراً به چالش بکشد.
در همین زمینه، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان نیز روز دوشنبه با انتشار پیامی در توئیتر به رئیسجمهور آمریکا توصیه کرد که ریشه افکار جنگطلبانه را بخشکاند.
ظریف در این پیام توئیتری نوشت: دونالد ترامپ به درستی از «مجتمع نظامی-صنعتی» که ایالات متحده را به سوی جنگهای همیشگی میراند، اعلام انزجار میکند. ولی اینکه به «تیم بی» اجازه داد شود دیپلماسی را از بین ببرند و با دوشیدن قصابان مستبد از طریق فروش حجم عظیمی از تسلیحات، در جنایات جنگی مشارکت کنند هیچ نتیجهای جز تقویت همین مجتمع ندارد. آیا وقت آن نرسیده که این لجنزار را بخشکانید؟
تعریف مجتمع های صنعتی ـ نظامی
همان طور که گفته شد، مجتمع های نظامی ـ صنعتی، یکی از پدیده های سیاست بین المللی هستند که نقش پیچیده ای در فرآیند تصمیم گیری و سیاست خارجی برخی کشورها و از جمله آمریکا دارند. مجتمع های نظامی – صنعتی قادر به شکل دادن رفتار و سیاست خارجی کشورها هستند و در بررسی تحولات بین الملل، به عنوان یک ابزار تحلیلی، در تبیین علل رفتار بعضی کشورها به ویژه در حوزه های امنیتی و نظامی می تواند مورد بررسی قرارزگیرد، چون برخی کشورها همواره در سیاست خارجی خود به دنبال این بوده اند که چالش های سیاسی موجود را وارد حوزه های امنیتی کنند.
لذا، مجتمع های نظامی- صنعتی حاصل پیوند بخش های مختلف سیاسی و اقتصادی هستند که با نفوذ در لایه های مرکزی حاکمیت و دستگاه سیاسی کشورها دستیابی به «قدرت» و «ثروت» را برای خود مهیا ساخته اند و در نتیجه بر اقتصاد، علم، سیاست و جامعۀ کشورها تاثیر گذارده اند. این مسأله به ویژه در سیاست خارجی آمریکا و جهت گیری های امنیتی آن نقش عمده ای ایفا می کند.
بسیاری از ناظران بر این باورند که مجتمع های نظامی-صنعتی آمریکا نقش عمده ای در تهدید جلوه دادن ایران و تشدید مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه دارند.
مجتمع های صنعتی-نظامی چگونه عمل می کنند؟
هر چند تعریف دقیق مجتمعهای نظامی – صنعتی به علت پیچیدگی و نامحسوس بودن موضوع مشکل به نظر میرسد، آنچه مسلم است مجتمعهای نظامی – صنعتی به مجموعهای از روابط متقابل بین عناصر مختلف دو بخش دولت (nation state) و اقتصاد گفته میشود. در نتیجه پیوند منافع این دو بخش از نیروهای اجتماعی است که افکار عمومی متاثر از روابط آنان میشود.
اما صرف برقراری هر نوع رابطه یا هماهنگی منافع در سطوح مختلف این مجموعه، در ایجاد مجتمعهای نظامی – صنعتی کفایت نمیکند. بلکه هرگاه این چرخه روابط در جهت نظامی و بیانگر یک نوع «تفکر نظامیگری» باشد، میگویند یک مجتمع نظامی – صنعتی شکل گرفته است، در حقیقت زیر ساخت عمده این مجموعه تفکر نظامیگری است و تمامی معادلات و محاسبات آن صرفاً در چارچوب این نوع تفکر، تجزیه و تحلیل میشود. همین عنصر بدنه اصلی بحث مجتمعهای نظامی – صنعتی را تشکیل میدهد. با این تعریف مجتمعهای نظامی- صنعتی، از تعریف رایج و غلط خود که صرفاً به جنبه فیزیکی پدیده توجه داشته و به مجموعهای از کارخانجات و شرکتهای اسلحه سازی تعریف میشد، خارج شده و «رابطه نظامیگری» به خود میگیرد.
لذا وقتی میگویند مجتمع نظامی – صنعتی در یک کشور شکل گرفته است در واقع همین روابط درون ساختاری را میگویند که در جهت یک رویکرد و تفکر نظامیگری بین لایه های مختلف گروه های منافع، صاحبان سرمایه، رسانههای نظامیان و دستگاه بوروکراسی دولتی ایجاد میشود؛ بنابراین، مجتمعهای نظامی ـ صنعتی حکایت از یک نوع «چرخه» میکند؛ یعنی چرخه روابط بین عناصر مختلف دو بخش دولت و اقتصاد.
این چرخه را میتوان به اختصار بدین صورت تشریح کرد: «اصولا جنگ یا هر امکان دفاعی در پاسخ به تهدیدات مستلزم صنعت و تکنولوژی است و صنعت نظامی نیازمند پول و سرمایه مالی است. پول نیازمند تصویب اعضای کنگره جهت اختصاصی به پروژههای نظامی است. تصویب کنگره مستلزم اقناع آنان نسبت به طرح مورد نظر است. حصول اقناع یا ممکن است با ارائه یک منطق استراتژیک به دست آید و یا از طریق اخذ پاداش حاصل شود. لذا از بودجه تصویب شده چرخه ای از مجموعه بازیگران در لایه های مختلف دولت و اقتصاد منتفع می شوند. انتفاع آنان و اخذ پاداش نسبت به تصویب بودجه از سایر عناصر چرخه است. و بدین ترتیب الگوی چرخه مجتمع نظامی – صنعتی شکل می گیرد. و افکار عمومی نیز در پاسخ به تهدیدات ساخته شده بوسیله مجتمعها، بستر امنی را جهت ضرورت فعالیت آنها ایجاد میکنند.