فتاوای آیت الله العظمی خوئی (قدس سره)
بقاء بر تقليد ميت
سؤال 15- تا چه زمانى جائز است بقاء بر تقليد ميت؟
جواب: اگر علم به تساوى رتبهء علمى مقلَّد ميت با مرجع تقليد زنده داشته باشد، يا آنكه نداند كدام يك اعلم از ديگرى است و متذكر فتواى ميت باشد. و اگر علم داشته باشد به اعلميت ميت واجب است بقاء بر آنچه متذكر از فتاواى او است، و اما اگر متذكر نباشد پس واجب است اخذ نمودن از مرجع تقليد زنده مطلقاً.
سؤال 16- اگر كسى مقلَّد ميت را اعلم از زنده بداند در مسأله سرمايهء ضرورى با اينكه به فتواى ميت عمل نكرده مع ذلك راهى دارد كه بر تقليد او در اين مسئله باقى بماند يا خير؟
جواب: اگر شرائط جواز بقاء محقق باشد و آن مسئله را ياد گرفته و متذكر است مىتواند باقى بماند.
سؤال 17- كسانى كه طبق فتواى آقاى شاهرودى مرحوم از سرمايه ضرورى وجوه ندادهاند چنانچه آن سرمايه از بين برود حال سرمايه ديگرى پيدا مىكند و ضرورت هم دارد آيا مىتواند مثل سابق خمس سرمايه ضرورى فعلى كه مقلد شما مىباشد ندهد يا موردى ندارد؟
جواب: بايد به فتواى ما عمل نمايد.
سؤال 18- بنده از مقلدين مرحوم آية اللََّه سيد محسن حكيم بودم سابقاً سپس رجوع نمودم به سوى شما مطلقاً، آيا جائز است براى من الآن رجوع كنم به سوى ايشان در طهارت كتابى؟
جواب: بله مىتوانيد اگر اين حكم را در زمان حيات ايشان از ايشان مىدانستيد تا الآن.
سؤال 19- زيدى تقليد مجتهدى مىكرده كه تسبيحات، را سه مرتبه احتياط واجب مىدانسته و همان وقت نماز قضا بر ذمه زيد بوده پس از فوت مجتهدش تقليد از شما مىكند، آيا مىتواند به يك تسبيحات نماز قضاى آن وقت را بخواند يا خير؟
جواب: بلى مىتواند قضا را به يك تسبيحه بياورد. واللََّه العالم.
سؤال 20- مقلدين جناب عالى كه دسترسى به شما ندارند و مسئلهاى براى آنها پيشآمد مىكند و در رسالههاى شما هم نيست چنانچه در بعضى از رسالههاى علماى سابق جواب مسئله خود را بيابند آيا مىتوانند عمل كنند يا خير؟
جواب: تقليد علماء فوت شده سابق ابتداءً جائز نيست و در مفروض سؤال، رجوع به مسئله 12 مىنمايد. واللََّه العالم.
سؤال 21- شخصى مىخواهد يك جواب قانع كنندهاى از سبب عدم جواز تقليد ميت ابتداءً بداند، به طورى كه براى اين شخص جهل مركب يا تعصبى نباشد.
جواب: اين احتياج به درس خواندن زمان طولانى دارد و در اين پاسخ كوتاه نمىتوان جواب داد، و چنانچه بخواهد حسب استعدادى كه دارد يعنى به طورى كه بتواند درك كند مباحث استدلالى اصولى را پس مراجعه كند به مباحث اجتهاد و تقليد از كتاب تنقيح كه تقرير بحث ما است.