از منظر بسیاری از ناظران و کارشناسان منطقه ای، روابط و همکاری میان عربستان و امارات متحده عربی دچار تحولاتی شده و به نظر می رسد شکاف های عمده ای میان آن ها ایجاد شده است.
به گزارش «تابناک»؛ در همین رابطه، روزنامه «ینی شفق» ترکیه در مطلبی به این موضوع پرداخته و نوشته است: کسانی که تنش های اخیر در خلیج فارس را دنبال می کنند، احتمالا از تحولات جدیدی که در حال وقوع است، آگاهی دارند.
اتحاد منطقه ای که توسط محمد بن سلمان(MBS) ولیعهد عربستان و محمد بن زاید(MBZ ) ولیعهد امارات متحده عربی دنبال می شود، مدت هاست دچار شکاف شده و تقریبا همان زمان که توفانی به نام بهار عربی آغاز شد، رقابت میان سه رهبر خلیج فارس (MBS، MBZ و امیر تمیم) به جای همکاری، منجر به تحولات امروز شد.
این رهبران جوان که پر انرژی هستند، آگاه و دارای فرصت های سودآور هستند، می توانند موفقیت های بزرگی را در مواقع تغییرات بزرگ به دست آورند، با این حال، MBS و MBZ با مشورت ایالات متحده، منطقه را به هرج و مرج تبدیل کرده اند.
اصلاحات محمد بن سلمان که به طور عمده عربستان سعودی را از آل سعود به آل سلمان منتقل کرد، تعادل داخلی کشور را متحول نمود، به گونه ای که جاه طلبی هایش برای کسب مشروعیت منجر به وقوع جنگ یمن شد.
بن زاید به صورت مشابهی امارات را دچار بی ثباتی کرده است. او که بلندپراوزانه در پی گسترش مرزهای کشورش بوده و فعالیت گسترده ای برای نفوذ در شرق آفریقا انجام داده است، در برابر قطر در تحولات بهار عربی ایستاد و در پی از بین بردن جریان اخوان المسلمین در منطقه است.
دو شاهزاده جوان با حمایت از فروشندگان اسلحه، ائتلاف عربی در جنگ یمن را پیش برده اند و زندگی میلیون ها شهروند یمن را کامل ویران کردند.
جنگی که از سال 2015 شروع کرده اند که نه می تواند حوثی ها را از بین ببرد و نه قادرند مشروعیت یمن را احیا کنند. با این حال، آنها موفق به از بین بردن کل کشور همراه با کشورهای خود بوده اند.
در این باره باید گفت که سقوط اقتصاد عربستان سعودی، صدها کمپانی ورشکسته که اعلام ورشستگی کرده اند و افزایش بیکاری ـ به رغم ادعاهای بن سلام در سند 2030 ـ منجر به ایجاد یک جبهه جدید در سال 2017 شد.
محاصره قطر به معنای انحراف از شکست در یمن بود و این نیز توسط این شاهزاده های بلندپرواز هدایت شد.
درست همان طور که جنگ یمن به بهانه حمایت ایران از حوثی ها آغاز شد، همکاری اقتصادی قطر با ایران نیز بهانه محاصره و تحریم قطر بود.
موضوع واقعی این است که دو شاهزاده تمایل داشته اند محبوبیت از دست رفته خود را احیا کنند و در همین راستا اشتباهات بزرگی مرتکب شده اند و پیش بینی می شود آن ها به ویرانگری های خود در منطقه ادامه دهند.
با این حال، به نظر می رسد شکاف میان دو شاهزاده نیز آغاز شده و گزارش ها حاکی از آن است که آنها بیش از هر زمان دچار اختلاف شده اند.
قتل خاشقجی مسأله ای بود که منجر به نابودی اعتبار بن سلمان شد و بن زاید نیز فرصت یافت تا بتواند در سیاست های خود بازنگری کند.
با نقض حقوق بشر در جنگ یمن ـ که به طور گسترده در سرتاسر جهان مورد توجه است ـ بذر بی اعتمادی میان دو متحد جوان کاشته شد.
از سوی دیگر، باید به ماجرای حمله به نفتکش ها در الفجیره امارات اشاره کرد؛ جایی که عربستان انگشت اتهام را مستقیم به سمت ایران نشانه گرفت؛ اما امارات متحده عربی حاضر به متهم کردن ایران نبود و خواستار تحقیقات بین المللی در این رابطه شد.
از سوی دیگر، بن زاید، شروع به عقب نشینی از یمن کرده است. امارات متحده عربی واحدهای نظامی خود را از مکان های استراتژیک در یمن بیرون کشید و احتمالا در حال ترسیم نقشه راه جدیدی متفاوت از سیاست های عربستان سعودی است.
همچنین به رغم اینکه رسانه های عربستان سعودی، هنوز مقالات تحریک آمیز زیادی علیه قطر منتشر می کنند، تعداد مقالاتی که علیه قطر در امارات متحده عربی نوشته شده اند، به طور چشمگیری کاهش یافته است.