دومین جلسه رسیدگی به پرونده اتهامی محمد علی نجفی در حالی آغاز شد که نجفی یک تغییر مهم در ترکیب همراهانش در نشست به وجود آورده است؛ تغییری که ساعاتی پیش با تیتر «
نجفی وکیلش را عزل کرد» منتشر شد و حکایت از عزل یکی از سه وکیل متهم پرونده توسط وی به دلایل نامعلوم دارد.
به گزارش «تابناک»، دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد همسر دوم شهردار پیشین تهران صبح امروز چهارشنبه ۲۶ تیرماه به صورت علنی در سالن اجتماعات امام خمینی (ره) به ریاست قاضی محمدی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک تهران آغاز شد و رئیس دادگاه پیش از اعلام رسمیت جلسه گفت: جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضائیه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری علنی است و انتشار مشروح جلسات دادگاه با رعایت محدودیتهای مندرج در ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری آزاد است.
در ادامه جلسه، مستشار دادگاه مفاد این دو ماده را قرائت کرد و سپس قاضی جلسه را رسمی اعلام کرد و گفت: محمد علی نجفی، دوتن از وکلای مدافع او و وکلای اولیای دم و همچنین مهیار صفری [فرزند میترا استاد] و نماینده دادستان هم درجلسه حضور دارند. کارشناسانی که در صحنه جرم حضور داشتند و همچنین کارشناسان اسلحه و پزشک معاینه جسد در جلسه امروز حضور دارند که در صورت لزوم از آنها اخذ توضیح خواهد شد.
قاضی محمدی کشکولی افزود: ورود و خروج افراد از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۲:۴۰ که آخرین خروج آقای نجفی بوده است پخش خواهد شد. در این مرحله از رسیدگی به پرونده پیرو مطالب قبلی دادگاه احدی از وکلای اولیای دم میتوانند در جایگاه حضور یابند.
قتل کردید؛ نوک مداد را که نشکستهاید!
در ادامه جلسه حاجیلویی یکی از وکلای مدافع اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: در جلسه قبل شما در رابطه با حواشی که پیش آمده بود تذکر دادید، ولی بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تیتر روزنامهها شد که حرمت اولیای دم خدشه دار شد و اینجانب به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را دیدیم که جا دارد مواردی را ذکر کنم.
وی افزود: این دفاعیات بسیار متعارض بود و به صورت تیتر اول روزنامهها در آمد. اقاریر متهم در پرونده این بود که مقتوله ابتدا وارد زندگی او شده و بعد گفته من اشتباهاً ازدواج کردم. ما میدانیم متهم چه هزینههایی کرده تا نظامات را زیر پا بگذارد و ازدواج را ثبت کند. بعد متهم گفته که من طلاقش ندادم و از آنجا که حق طلاق با مرد است میتوانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته که او را کشتم و اشتباه کردم.
وی افزود: آقای نجفی شما وزیر سابق آموزش و پرورش بودید، نوک مداد را نشکستهاید که میگویید اشتباه کردم؛ شما آدم کشتید. اینجا صحنه سیاست نیست که به راحتی کنار بکشید شما مرتکب قتل عمد شدهاید. بعد گفتید که او پرستو است و با نهادهای امنیتی در ارتباط است.
قاضی کشکولی در این هنگام به وکیل مدافع اولیای دم تذکر داد و گفت: ما مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت کردیم و توقع این است که شما وکلا که حقوقدان هستید دقت کنید و بیان الفاط ناجوانمردانه در شان دادگاه نیست.
آقای نجفی لکسوز خود را فروخت اما پولش از حسابش خالی شد
سپس حاجیلویی به ادامه سخنانش پرداخت و افزود: شما (آقای نجفی) ۴۰ سال در سیاست بودید، اولیای دم میدانستند که میترا استاد چه مسائلی را میخواهد به خبرنگار بگوید، اما ما نمیتوانیم این حرفها را بزنیم، میدانیم که این حرفها را وکیل آقای نجفی به او آموزش داده است.
وکیل اولیای دم خطاب به محمدعلی نجفی گفت: شما یکبار گفتید خانم استاد مهدورالدم است و بعد حرفتان را پس گرفتید، این دفاع قابل جمع نیست که یکبار بگویید مهدورالدم بوده و یکبار بگویید قصد کشتن را ندارم، یک بار برای همیشه اعتراف کنید که مرتکب قبل عمدی شدید و تقاضای بخشش کنید.
در این حین قاضی کشکولی مجددا به وکیل اولیای دم تذکر داد در چارچوب دلایل اتهام به ایراد سخنانش بپردازد که حاجیلویی افزود: باید حرف اولیای دم را بزنم، آنها حالشان بد است، گلایهمند هستند که چرا یکبار به مهیار سر نزدند، مهیار مادر خود را عریان در حمام دیده، چگونه باید به زندگی خود ادامه دهد، آقای نجفی لکسوز خود را فروختند، پول را در حساب ریختند، اما پول از حساب خالی شد تا پولی به اولیایدم مقتول نرسد، اجازه میدادند حداقل پولی به آنها برسد تا با استفاده از روانشناس آلام آنها التیام پیدا کند.
پس از پایان صحبتهای حاجیلویی، قاضی کشکولی اعلام کرد که آقای نجفی روز گذشته آقای علیزاده طباطبایی؛ یکی از وکلای خود را عزل کرده است و به همین دلیل آقای علیزاده در جلسه دادگاه حضور ندارند.
قاضی کشکولی از رسانهها خواست عکسی از مهیار صفری؛ فرزند مقتول گرفته و پخش نشود و متذکر شد این تقاضای آقای صفری است که عکسی از او گرفته نشود؛ این کار برخلاف اخلاق و شأن خبری است و قانون نیز این اجازه را نمیدهد.
پسر میترا استاد: نجفی بارها مادرم را تهدید به قتل کرده بود
مهیار صفری فرزند میترا استاد و اولیایدم وی در پرونده قتل عمد همسر دوم شهردار اسبق تهران با اجازه قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه توضیحات در جایگاه قرارگرفت و خود را متولد ۱۱ شهریور سال ۸۲ و دارای تحصیلات سیکل عنوان کرد و خطاب به دادگاه گفت: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
در ادامه رئیس دادگاه از وی خواست مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسیدن به زمان خروج و ورود خود را به منزل اعلام کند که مهیار گفت: ساعت ۹ صبح از منزل خارج شدم و حدود ساعت ۱۲ ظهر به خانه برگشتم که دیدم دو نفر غریبه داخل ساختمان هستند. ابتدا فکر کردم واحد را اشتباه آمدهام، اما دیدم که اشتباه نکردم و به کمک آقای آقازاده (راننده شخصی محمدعلی نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را داخل حمام دیدم.
رئیس دادگاه از وی خواست مشاهدات خود را از صحنه قتل بیان کند که مهیار قادر به توصیف صحنه نبود و قاضی سوال دیگری را مطرح کرد.
قاضی کشکولی از فرزند میترا استاد پرسید که آیا مادرش و آقای نجفی با هم اختلاف داشتند یا خیر، که وی پاسخ داد: کم و بیش اختلاف داشتند. حتی نجفی چند بار مادرم را با اسحله تهدید کرده و گفته که تو را با این اسلحه میکشم.
قاضی پرسید: این اتفاق چه زمانی رخ داد؟
مهیار: حدود دو روز قبل از حادثه اتفاق افتاد.
قاضی: آیا شما اسلحه را دیده بودی یا خیر؟
مهیار: ندیده بودم.
قاضی: پس شما چگونه متوجه وجود اسلحه شدید؟
مهیار: آقای نجفی به ما گفته بود که اسلحه را در منزل همسر اولش نگه میدارد.
قاضی: مستند و دلایل شما برای این اظهارات چیست؟
مهیار: خود آقای نجفی ذکر کرده بود.
قاضی پرسید چه ضرورتی داشت که نجفی چنین چیزی را بگوید؟، که متهم پاسخی به این سوال نداد.
قاضی: آیا در روز حادثه امتحان داشتی؟
مهیار: بله امتحان ریاضی داشتم و حدود ساعت ۸:۳۰ صبح بیدار و ساعت ۹:۰۵ دقیقه از خانه خارج شدم.
قاضی: چه کسی تو را از خواب بیدار کرد؟
مهیار: آقای نجفی مرا از خواب مرا بیدار کرد و با تندی و عصبانیت این کار را انجام داد به طوری که ابتدا فکر کردم که با مادرم دعوا کردهاند.
قاضی: آیا شب قبل از حادثه مادرت و نجفی با یکدیگر اختلاف داشتند یا خیر؟
مهیار: بله، اختلاف داشتند و دعوا از حدود ساعت ۹:۳۰ شب شروع شد و تا ساعت ۲:۳۰ بامداد ادامه داشت.
قاضی: آیا فرد دیگری در منزل شما بود یا خیر؟
مهیار: داییام تا ساعت ۱۲ خانه ما بود. مادرم او را دعوت کرده بود تا دور هم باشیم.
قاضی: نجفی اعلام کرده است مادرتان شما را برخی اوقات دعوا میکرد و حتی چند دفعه از منزل بیرون کرده است.
مهیار: اصلا چنین چیزی نیست و مادرم با من دعوا نداشت و کاملا با من خوب بود.
پدر مهیار: از طرف پسرم تقاضای قصاص دارم
در ادامه این جلسه قاضی از جهانشاه صفری، ولی قهری (پدر) مهیار صفری خواست تا در جایگاه حاضر شود.
وی در پاسخ به سوال دادگاه مبنی بر اینکه به عنوان ولی قهری مهیار آیا مطلبی دارید یا خیر؟، گفت: بر اساس چیزی که از خود مهیار شنیدم میخواهم که عدالت برقرار و قصاص انجام شود.
دادگاه از وی سوال کرد: آیا تقاضای قصاص دارید؟
وی پاسخ داد: با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد من از طرف وی تقاضای قصاص دارم.
نجفی: قتل عمد را قبول ندارم
در ادامه جلسه محمدعلی نجفی با اجازه رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای ارائه دفاعیات در جایگاه قرار گرفت و قاضی از وی پرسید: آیا اتهامات خود را قبول دارید؟
نجفی در ابتدا با قرائت آیهای از قرآن کریم گفت: آنچه اتفاق افتاده را قبول دارم، اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و از این حادثه دردناک و جانسوز بسیار متأسف هستم و مجددا به خانواده محترم استاد تسلیت میگویم و امیدوارم خداوند به آنها صبر بدهد.
وی افزود: آنچه میگویم برای روشنتر شدن قضیه و تبیین واقعیات و قضاوت در پرتو آگاهی بیشتر و صدور حکم بر اساس شرع و قانون است و هدفم از بیان این مسائل فقط روشن شدن حقایق است، چون تا حدودی خودم را در این حادثه مقصر میدانم و به هیچ عنوان قصد برائت خودم را از آنچه اتفاق افتاده ندارم.
متهم افزود: آنچه در کیفرخواست آمد، بخشی نادرست بود.
نجفی در ادامه به اشاره به اظهارات وکیل اولیای دم گفت: در ابتدا از رئیس دادگاه تشکر دارم که براساس قانون به وکیل اولیای دم تذکر داد، زیرا وکیل حق توهین ندارد و استفاده از الفاظی مانند ناجوانمردانه درباره من و صحبت کردن درباره دوران وزارت من در آموزش و پرورش با طعنه درست نیست.
وی همچنین با اشاره به اظهارات مهیار گفت: شرایط روحی و روانی مهیار را درک میکنم و به مطالبی که اشاره شد زیاد وارد نمیشوم، زیرا شرایط روحی و روانی او را درک میکنم، اما در هیچ زمانی همسر مرحومه خود را به قتل تهدید نکردم.
او را دوست داشتم؛ نمی خواستم یک طرفه طلاقش دهم
نجفی ادامه داد: به اعتقاد ما مطالب ارائه شده در کیفرخواست دقیق نبوده، من در نامه نوشتم که دلم نمیخواهد، نامه عمومی شود و حتی گفتم تعداد معدودی از بستگان متوجه آن شوند، اما چطور نماینده دادستان بخشهایی از نامه را قرائت کردند، باید این نامه در جلسه غیرعلنی مطرح میشد.
وی افزود: بعضا این مطالب غیردقیق بود، بنده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۹۷ با مرحومه عقد دائم کردم، البته قبل از آن حدود ۷ ماه عقد موقت بودیم، در زمان عقد موقت به دلیل مسئولیت، فرصت کافی برای بحث درباره مسائل بین دو طرف نداشتیم و خیلی از مسائل به صورت اجمالی مطرح شد.
نجفی ادامه داد: عقد دائم با عجله اتفاق افتاد، تقاضای من به دو دلیل بر این بود که عقدمان را به تأخیر بیندازیم، زیرا اولا احساس میکردم از لحاظ مبانی اعتقادی با هم فاصله داریم و ثانیا قرار عمل جراحی سخت داشتم که پزشک گفته بود بعد عمل حدود یکماه نمیتوانم فعالیت داشته باشم.
متهم پرونده قتل میترا استاد به اختلافات بعد از عقد دائم میان وی و همسرش اشاره کرد و افزود: بعد از عقد دائم به این نتیجه رسیدیم که اختلاف داریم، سعی کردم پس از سپری شدن دوران نقاهت با هم به نقطه مشترکی برسیم، اما برخی سوءتفاهمها بین طرفین وجود داشت، نهایتا از حدود ۶ ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک با توجه به عمق اختلافات به نتیجه نمیرسد و از مرحومه خواستم با توافق جدا شویم حتی به او گفتم در مدت چند ماه مهریه را به او پرداخت میکنم، اما او قبول نکرد و میگفت: دوستت دارم. من نیز او را دوست داشتم.
وی ادامه داد: سعی کردم با برخی ریشسفیدان که مرحومه از آنها تأثیر میگرفت تماس بگیرم و آنها، وی را برای طلاق تشویق کنند، نمیخواستم یکطرفه طلاق دهم، مرحومه در محضر خواسته بود اختیار اطلاق را به او دهم، اما گفتم این کار را نمیکنم، اما به او دو تعهد دادم که هر موقع به نتیجه جدایی رسیدیم، از همدیگر طلاق بگیریم.
نجفی ادامه داد: گفتم هر موقع به این نتیجه رسیدیم، با توافق این کار را انجام دهیم، من میدانستم حق طلاق با مرد است، اما نمیخواستم زیر قول خود بزنم.
شب حادثه تا ساعت ۳ بامداد نگذاشت بخوابم
متهم پرونده قتل میترا استاد گفت: از یکماه پیش از قتل میترا به من گفت: دیگر نمیخواهد راجع به طلاق با او و اعضای خانوادهاش صحبت کند، زیرا من تصمیم داشتم مسئله را به برادر او بگویم، اما در نهایت این مسئله (جدایی) بدون تصمیمگیری باقی ماند.
نجفی افزود: حدود یک هفته قبل از حادثه، تصمیم گرفتیم به منزل بزرگتری نقل مکان کنیم که در روز اسبابکشی نیز با هم جروبحث پیدا کردیم، آن روز برادر و خواهر میترا نیز نزد ما بودند و من نمیخواستم مقابل کارگران جروبحث ادامه پیدا کند، رابطه بین ما سرد بود، شب قبل از حادثه برادرش را برای شام دعوت کردیم که به نظرم وی نیز به رابطه سرد بین من و میترا پی برد.
وی افزود: پس از شام و رفتن برادر میترا، میترا به من ناسزا میگفت. در چند مورد گذشته با شدت گرفتن بحث، میان من و میترا برخورد فیزیکی صورت گرفته بود، من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و پس از این برخوردهای فیزیکی با میترا متأثر میشدم، حدود ساعت ۱۱:۳۰ شب به اتاق خواب رفتم، اما میترا با مطرح کردن مسائلی، تا ساعت ۳ بامداد نگذاشت بخوابم، در نهایت حدود ساعت ۳ به اتاق دیگری رفتم و خوابیدم.
نجفی درباره اتفاقات به وجود آمده در روز قتل نیز گفت: حدود ساعت ۸ صبح بیدار شدم، در طول یکسالی که با مرحومه و مهیار زندگی میکردم سعی کردم برای مهیار پدر باشم حتی میترا به خانوادهاش میگفت که من کارهایی بیشتر و سنگینتر از وظیفه پدر مهیار برای او انجام میدهم، حدود ساعت ۹ میترا بیدار و مهیار از خانه خارج شد.
اسلحه من مجوز داشت؛ تمام اتفاقات در دو سه دقیقه رخ داد
وی افزود: دوباره مباحث شب قبل و اختلافات پیش آمده بین ما بالا گرفت که سعی کردم پاسخی ندهم، حدود ساعت ۹:۳۰ میترا گفت: به حمام میروم و گفت که بعد از حمام از منزل خارج میشود، از او پرسیدم کجا میخواهی بروی که گفت: خودم میدانم، با این اظهارات بسیار عصبانی شدم، تمام ماجرا در حدود ۲ تا ۳ دقیقه طول کشید نفهمیدم چه شد و عصبانیت و خشم بر روی من مستولی شد.
نجفی با بیان اینکه اسلحه وی غیرمجاز نبوده و دارای مجوز بود، افزود: تصور میکردم حمل سلاح تمدید شده است، گمان میکردم میترا وقتی وارد حمام شود، داخل وان قرار گرفته باشد میخواستم داخل حمام بروم و به او بگویم که باید راجع به طلاق تصمیم بگیریم و اگر او مخالفت کرد باید به نحوی کار را برای جدایی تمام کنم.
وی درباره قتل میترا استاد گفت: کمد نیمهباز بود اسلحه را براشتم میخواستم به او بگویم شاید کار به خونریزی بکشد، میترا قبلا گفته بود کار با اسلحه را به او آموزش دهم، بالش را برداشتم که اسلحه را نبیند و سلاح را با بالش به داخل حمام بردم، با ورود به حمام به صورت سینه به سینه مقابل میترا قرار گرفتم، فکر نمیکردم او داخل وان نباشد، بالش را کنار زدم که اسلحه را نشان دهم و بگویم اگر گفتگو نکنیم کار به خونریزی کشیده میشود که وی اسلحه را دید و دچار اضطراب شد.
متهم پرونده قتل میترا استاد افزود: او مرا هل داد و دستهایش را روی شانه من گذاشت که من عقب رفتم و یک گلوله شلیک شد، ابتکار عمل از دستم خارج شده بود اسلحه را به سمت بالا بردم که تیر به سقف بخورد، میترا دست راست مرا گرفت که به او گفتم مرا رها کن، ۴ گلوله شلیک شد و آخر تیر به وی اصابت کرد و احتمالا تیر به صورت غیرمستقیم به وی خورده است و دیگر تیری شلیک نشد.
وی ادامه داد: میترا عقب عقب رفت و از پشت سر داخل وان افتاد، سپس اسلحه را مقابل آینه حمام قرار دادم، شوکه شده بودم، بعد با دست زدن به میترا فهمیدم حرکت نمیکند و دیدم بالای سینه وی محل اصابت گلوله است، چند دقیقه بدون حرکت ایستادم حالت غیرقابل تصوری داشتم، میخواستم خودم را کشته و تنبیه کنم، دو بار کنار وی رفتم و داخل وان نشستم، بعدا دیدم شلوارک و غوزک پایم خونی شده که به نظرم رسید شاید زمان رفتن داخل وان، خونی شده باشد.
چند بار تصمیم به خودکشی گرفتم، اما منصرف شدم
وی ادامه داد: میترا عقب عقب رفت و از پشت سر داخل وان افتاد، سپس اسلحه را مقابل آینه حمام قرار دادم، شوکه شده بودم، بعد با دست زدن به میترا فهمیدم حرکت نمیکند و دیدم بالای سینه وی محل اصابت گلوله است، چند دقیقه بدون حرکت ایستادم حالت غیرقابل تصوری داشتم، میخواستم خودم را کشته و تنبیه کنم، دو بار کنار وی رفتم و داخل وان نشستم، بعدا دیدم شلوارک و غوزک پایم خونی شده که به نظرم رسید شاید زمان رفتن داخل وان، خونی شده باشد.
متهم پرونده قتل میترا استاد با اشاره به دستپاچگی وی پس از قتل، افزود: پس از چند دقیقه در اتاق قدم زدم، نمیدانستم چه کنم به بالکن رفتم که شاید خود را به پایین پرتاب کنم، آخر کار به راننده زنگ زدم، دو کیف با اسناد خصوصی شامل پاسپورت، چند دستگاه تلفن همراه، مدارک پزشکی، سند ازدواج و سایر وسایل شخصی داخل کیف بود، نمیدانستم چه اتفاقی میافتد، به راننده زنگ زدم و گفتم دو کیف را ببرد، کیف را به وی دادم که اسناد گم نشود، سپس از وی خواستم پایین برود و مجددا با او تماس بگیرم.
وی افزود: به نظرم رسید که متنی را بنویسم و داستان زندگی مشترک را بگویم، تقریبا شش ماه ارتباط خاصی با خانواده نداشتم، آنچه نوشتم با عجله و به صورت غیردقیق بود، من عنوان مهدورالدم را اصلا در دفاعیات مطرح نکردم حتی آقای بازپرس میخواست در دهن من اندازد که آیا معتقد هستی میترا مهدورالدم بوده که من چنین چیزی در دفاعیات نگفتم.
متهم پرونده قتل میترا استاد ادامه داد: در نهایت پس از نوشتن نامه، آن را داخل کیف گذاشتم و میخواستم حتی راننده آن را نبیند، پس از رفتن راننده تنها راه به نظرم آمد که به قم و زیارت حضرت معصومه و بر سر قبر پدرم بروم. پیش از این وقتی ناراحتی برایم پیش میآمد، این کار را انجام میدادم و گفتم بعد از زیارت درباره معرفی خود به پلیس تصمیم بگیرم، اسلحه را نیز با خود بردم که گم نشود و مسئلهای پیش نیاید.
وی افزود: البته تصمیم نیز داشتم که بر سر مزار پدرم خودکشی کنم، برای برداشتن کارت حمل سلاح از داخل کمد اقدام کردم و پیش خود گفتم اگر کسی گفت: چرا اسلحه حمل میکنی، مجوز حمل سلاح را به وی نشان دهم که آنجا متوجه شدم اعتبار حمل سلاح تا سال ۹۴ بوده است.
به من میگفتند چرا شخص دیگری را به عنوان قاتل معرفی نکردی؟
نجفی ادامه داد: با رفتن به ترمینال بیهقی به قم رفتم و پس از آن نیز تصمیم گرفتم که خود را به پلیس تحویل دهم، پس از بازگشت از قم با یک تاکسی به سمت پلیس آگاهی در خیابان شاهپور رفتم، پس از قتل تلفن همراه را همراه خود نبردم، چون فکر میکردم در صورت خودکشی، شاید وجود تلفن بعدا دردسرساز شود، با تلفن راننده با دخترم تماس گرفتم و میخواستم دلشوره آنها از بین برود، زیرا در رادیو مطالبی گفته میشد که راجع به من بود.
وی افزود: در پلیس آگاهی یکی دو ساعت بدون لباس بازداشتگاه صحبت کردم و با ریاست آگاهی نیز حرفهایی زدم، بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و سایر اقدامات صورت گرفت.
نجفی با بیان اینکه به هیچ عنوان قصد قتل نداشتم، گفت: البته قبول دارم که با برداشتن اسلحه اشتباه کردم، ۵ گلوله شلیک شد اگر قصد قتل داشتم شلیک یک گلوله کافی بود، ۴ گلوله حداقل به سقف خورد، من از قبل انقلاب با اسلحه آشنایی داشتم و در زمان شهید چمران کلاس آشنایی با اسلحه آموخته بودم. شلیکها غیرارادی بود.
وی ادامه داد: در برخی رسانهها عنوان شد که همسرم با شلیک ۵ گلوله کشته شده، خیر اینگونه نبود حتی محل اصابت گلوله به وی نشان میدهد که مستقیم نبوده است.
نجفی به مطالب مطرح شده در فضای مجازی نیز اشاره کرد و گفت: در فضای مجازی به طنز عنوان شد و برخی نیز به صورت جدی نوشتند. حتی سه نفر نیز در بازداشتگاه به من گفتند که شما چرا قتل را به دیگران نسپردید و یا فرمول دیگری پیدا نکردید، که من گفتم من نمیخواستم او را بکشم و قصد قتل نداشتم.
نجفی افزود: ما تا شب اخر مشغول کارهای زندگی بودیم این در حالی است که همان زمان سازمان بازرسی نامهای درباره صندوق ذخیره فرهنگیان که من موسسش بودم نوشته بود و من عصرش دو ساعت وقت گداشته بودم که پاسخ نامه را بدهم و روز حادثه روی میز بود.
وی ادامه داد: من روز قبل از آن با دوستانم برای خرید یک اپارتمان صحبت کرده بودیم که اگر قصد قتل داشتم اصلا این مباحث پیش نمیآمد و حتی من چند روز پیش به اخوی خود زنگ زدم و گفتم زندگی ما خوب است. من به این نتیجه رسیده بودم که از یکدیگر جدا شویم و میخواستم او را قانع کنم.
این مصیبتها ممکن است در زندگی همه پیش بیاید
متهم به قتل گفت: در سال ۶۰ که ترورهای خیابانی وجود داشت در اواخر تیر یا اول مرداد ۶۰ بود که رجایی رییس جمهور و باهنر نخست وزیر بود و من هم وزیر فرهنگ بودم و در آن زمان در شورای عالی امنیت تصمیم گیری شد که مسئولان مسلح شوند که اکثرا اسلحه گرفتند و به من یک کلت برتا داده شد و من هم چند ماهی با خودم میبردم و بعد که فضای کشور آرام شد هیچ وقت اسلحه همراهم نبود و تا سالها بعد کنترل نکردم و کارت را چک نکردم که اعتبار دارد یا خیر.
اما از طریق دستگاه حراست یا سرتیم محافطان ما این کارت خود به خود تمدید میشد و من فکر میکردم که این تمدید مثل گواهینامه ۱۰ ساله است و آخرین بار در حراست ریاست جمهوری یا تیم حفاطت تمدید شد، اما من، چون هیچ وقت استفاده نمیکردم میخواستم آن را برگردانم حتی در سال ۷۰ وزارت دفاع اسلحههای مسلسلی را خودش تولید کرده بود و به وزرا و مسئولان هدیه کردند و من دو سه ماه نگه داشتم و سپس خواستم تحویل بدهم و آن موقع همین کلت را هم تحویل دادم، اما به من گفته شد که شما کلت را نگه دارید اینکه برای شما زحمتی ندارد و در نتیجه آنرا نگه داشتم.
نجفی افزود: زمانی که در منزل با همسر اولم بودم در جایی اسلحه را پنهان کرده بودم تا کسی آن را نبیند، اما همسرم از آن خبر داشت، اما بعد که به منزلی که برای آن مرحومه گرفته بودم نقل مکان کردم اسلحه را در بخشی از لباسهایی که استفاده نمیکردم در یک چمدان گذاشته بودم و وقتی به این منزل آمدم آن چمدان را باز نکردم و چمدان را جایی گذاشته بودم روی قفسه و کیفها و وسایل دیگر را روی آن گذاشته بودم و مرحومه چند بار از من پرسید که آیا اسلحه را اوردهای که گفتم بله گفت: به من یاد بده که من یادگیری آن را به تعویق میانداختم.
نجفی افزود: مرحومه روزی به شوخی گفت: یک روز اسلحه را بیاور تا خودمان را بکشیم که من هم به شوخی گفتم تو اول مرا بکش و بعد اگر دلت آمد خودت را هم بکش.
وی ادامه داد: در نتیجه این گفتوگو آقا مهیار هم کنجکاو بود من برای اینکه کسی به آن دسترسی نداشته باشد چمدان را در آن قفسه گذاشته بودم. کمدی در اتاق خواب من بود که وسایل خصوصی من در آنجا قرار داشت.
مرحومه وقتی وسایل را میآورد اسلحه وسط لباسها بود و گفت که این چیست که گفتم اسلحه هست و من نمیخواستم که با آن ور برویم و آن را گرفتم و روی یکی از قفسههای کمد که کنار قرصها بود گذاشتم و هدفم این بود که دوباره اسلحه را پنهان کنم.
آن شب ایشان گفت: شام بخوریم و با هم به سمت آشپزخانه رفتیم و من یادم رفت خشاب را بردارم و اسلحه را پنهان کنم. روز درگیری وقتی پشت سر ایشان با حالت خشم رفتم چشمم به اسلحه افتاد و گفتم اسلحه را بردارم و به او بگویم که ما کارمان به جای باریک میکشد.
امیدوارم توضیحاتم از گمانه زنیهایی که به غلط توسط برخی از مسؤولین و دیگران انجام شده کاسته باشد. من توضیح دادم که این ازدواج بدلیل اینکه با دقت انجام نشده بود مشکلاتی داشت و من هم مقصر بودم، زیرا سنم بیشتر بود و من تجربیات بیشتری داشتم.
نجفی در ادامه با خواندن شعر «یارب نظر تو را برنگردان» گفت: امیدوارم خداوند از گناهان ما درگذرد و امیدوارم دادگاه تصمیم درستی بگیرد و این مصیبتها ممکن است در زندگی همه پیش بیاید.
نامه شش صفحه ای را در سی دقیقه نوشتم
قاضی کشکولی در ادامه با توجه به دفاعیات نجفی خطاب به مهیار صفری گفت که وظیفه دادگاه و اولیای دم این است که سازش و گذشت کنند و ما از اولیای دم و وکلای آنان میخواهیم درخواست سازش و اعلام گذشت کنند، زیرا قصاص یک فرد نمیتواند جایگزین قتل مقتوله باشد و گذشت میتواند یک فرهنگ عمومی را به نمایش بگذارد و توجه جامعه ما را به جرایم جنایی سوق دهد تا بیشتر مراقب رفتار خود باشند.
قاضی گفت: یکسری دلایل اتهام مطرح است بنابراین ممکن است سؤالات تکراری پرسیده شود. بخشهایی از صحنههای اولیه شما در پلیس آگاهی و اصل قتل را قرائت میکنم. شما گفتید خشاب اسلحه از قبل در سلاح بود و مسلح نبود و روی ضامن قرار داشت. وقتی به سمت حمام رفتم آن را مسلح کردم البته اشتباه کرده و مرتکب قتل شدم. آیا این گفتهها را قبول دارید؟
نجفی گفت: نمیدانم چه شده هر چه فکر کردم در فاصله اتاق تا حمام کاری جز برداشتن بالش نکردم. اسلحه از قبل مسلح بوده و آنچه در روز اول گفتهام به دلیل شرایط نامساعد من بوده و شرایط عادی نداشتم.
قاضی پرسید شما با بکارگیری سلاح آشنایی داشتید چطور مسلح بوده؟ نجفی گفت: در منزل قبلی مسلح بوده و لابلای لباسها گذاشتم، اما دقت کافی نکردم خشاب را نخواستم جدا کنم که گم نشود و متاسفانه سلاح به صورت مسلح به منزل جدید منتقل شد.
قاضی پرسید: مهیار چه ساعتی از خانه خارج شد؟ نجفی گفت: آژانسی که برای مهیار رزرو کرده بودیم برای ساعت ۹ بود که ۹ و ۵ دقیقه از خانه خارج شد و فکر میکنم حدود ۹ و نیم این اتفاق افتاد.
قاضی کشکولی پرسید نامه را پس از انجام قتل نوشتهاید، نامه در ۶ صفحه و بار حقوقی داشت. چطور با آن شرایط روحی دسته بندی شده نوشتید؟ متهم پاسخ داد من دقت نداشتم بار حقوقی دارد یا نه. یک ربع یا ۲۰ دقیقه نمیدانستم چه کنم. در منزل قدم میزدم. به نظرم رسید که باید خود را تنبیه و خودکشی کنم. نامه را هم با این غرض نوشتم؛ و آنچه به ذهنم بود را با سرعت نوشتم و قصد و غرض حقوقی نداشتم. وقتی راننده رسید نامه تمام نشده بود. پایین خانه منتظر شد و بعد نامه را به او دادم.
قاضی پرسید قبل از تماس با راننده نامه را نوشته بودید نجفی گفت: فکر میکنم زنگ زدم به راننده و گفتم بیا و شروع کردم به نوشتن و وقتی رسید نامه تمام نشده بود. حدود ۱۰ زنگ زدم و حدود ۱۰ و نیم فکر کنم نامه تمام شد.
قاضی گفت: پس فکر میکنید زمان نوشتن نامه ۳۰ دقیقه طول کشیده درست است؟ نجفی احتمالا. چون آخر نامه چیزهایی اضافه کردم؛ و همه نامه بعد از قتل نوشته شد.
او صدایم را ضبط میکرد و من حرف هایش را مینوشتم
قاضی پرسید نامه در کیف و در خانه زهرا دخترتان کشف شد. دست نوشتهای هم روی میز ناهارخوری به دست آمده در این باره بگویید -در این لحظه دست نوشته به متهم داده شد تا در مورد آن توضیح دهد- نجفی گفت: من این دست نوشته را در تاریخ ۲۰ اسفند سال گذشته نوشتهام. اینها مطالبی است که مرحومه به من گفته.
قاضی پرسید از تلفن ایشان به دست آوردید نجفی گفت: نخیر خودشان گفته بود.
قاضی: چرا روی میز بود؟ نجفی: شاید قاطی وسایلم شده. تعجب میکنم جز یادداشتهای خاص من بود. من بعد از گفتوگو با او اینها را مینوشتم. ایشان صدای من را ضبط میکرد، اما من مینوشتم و مطالبی است که به من میگفته است.
دو برگ دیگر مربوط به سازمان بازرسی و صندوق ذخیره فرهنگیان را عصر روز قبل از حادثه نوشتم که کاملا دقیق است.
قاضی کشکولی گفت: در تاریخ ۱۶ آذر ۹۷ نامهای در پلیس ۱۱۰ موجود است که نشان میدهد فردی با هویت محمد علی نجفی به واحد پلیس مراجعه و اظهار کرده که فردی به نام میترا استاد یک سال است همسرش بوده و از ایشان شاکی است. این موضوع را قبول دارید؟
نجفی گفت: وقتی درگیری ما حاد شد دو بار اورژانس را خبر کردم. یک بار به صورت سطحی دستش را با تیغ بریده بود که به اورژانس گفت: مسئله جدی نیست، اما چون در تماس با اورژانس گفته شده بود خودزنی است اورژانس پلیس را خبر کرده بود و این نامه مربوط به آن موقع است.
در این لحظه قاضی پرونده میترا استاد اعلام کرد که نمایشی از لحظه ورود و خروج محمدعلی نجفی در روز حادثه وجود دارد که به نمایش گذاشته میشود.
تطبیق اظهارات متهم و فیلم آسانسور
وی از متهم پرسید در آن روز چه لباسی به تن داشته متهم پاسخ داد تیشرتی که شب قبل به تن داشتم طوسی تیره رنگ بود و رویش کت و شلوار طوسی پوشیدم و با همان لباس به آگاهی رفتم. کیف برزنتی کوچکی که متعلق به مرحومه بود را برداشته خالی کردم و اسلحه را در یک جانماز پیچیدم و در کیف گذاشتم و با خود به قم بردم.
(در این لحظه فیلم ورود محمدعلی نجفی به آسانسور ساختمان مسکونیاش پس از وقوع قتل به نمایش گذاشته شد که در آن نشان داده شد متهم با تیشرت تیره طوسی و کت و شلوار و در حالی که کیف به دست چپش بود وارد آسانسور شده و پس از لحظهای از آن خارج شده است)
قاضی پرسید این فیلم را قبول دارید خودتان هستید؟ نجفی گفت: بله در طبقه پارکینگ پیاده شدم، چون میخواستم در خیابان کمی قدم بزنم و فکر کنم. وقتی در شرایط بد روحی قرار میگرفتم و معمولا به قم میرفتم و با همین نیت هم رفتم.
وقتی وارد صحن میخواستم بشوم فردی به من تسلیت گفت و فهمیدم خبر پخش شده است فردی میخواست سلفی بگیرد و میگفت: در تهران دنبال شما میگردند، اما گویا از پشت سرم عکس را گرفت و من در جریان آن نبودم.
قاضی پرسید در چه ساعتی؟ متهم پاسخ داد حدود ۱۶ و ۳۰. وقتی به تهران رسیدم از تلفن راننده استفاده کردم به نظرم رسید خانوادهام باید باخبر شود. زنگ زدم با دخترم حرف زدم و گفتم نگران نشوند و گفتم به آگاهی مرکزی میروم. جلوی آگاهی با موتور یک مامور وارد شدم به همین دلیل افسر نگهبان من را ندید. اسلحهام را هم به همین افسر دادم.
در این لحظه قاضی کشکولی به دلیل طولانی شدن روند رسیدگی به پرونده دو دقیقه زمان تنفس اعلام کرد.
نگفتم «مهدورالدم» و نگفتم «پرستو»
پس از پایان تنفس نجفی در پاسخ به سؤال قاضی که آیا اظهارات خود را در مرحله تحقیقات مقدماتی قبول دارید؟ گفت: سؤالات از من خیلی زیاد بود. من روز اول و دوم زیاد به خودم تسلط نداشتم تا آنچه برای خودم افتاده را تجزیه و تحلیل کنم.
نجفی گفت: همان شب که خودم را معرفی کردم از من خواستند با صدا و سیما مصاحبه کنم، چون گفتند شایعه شده شما از کشور خارج شدید و رفتید و چون آن عکس هم در آگاهی منتشر شده بهتر است مصاحبه کنید که من هم به این دلیل مصاحبه کردم.
متهم این پرونده با اشاره به اظهارات وکلای اولیای دم گفت: وکیل گفت که من عنوان مهدورالدم را در دفاعیاتم به کار بردم، اما من به کار نبردم و حتی اگر به آن معتقد هم باشم بنا نیست خودم او را به قتل برسانم.
وی افزود: همچنین گفته شده که من گفتهام ایشان پرستو است، اما من لفظ پرستو را به کار نبردم؛ و این را بعضی در فضای مجازی نوشتهاند که باید از خودشان بپرسید با چه انگیزهای نوشتهاید.
نجفی با اشاره به اظهارات وکلا درمورد در مورد فروش خودرو و حسابهای بانکی گفت: ما قصد داشتیم با پولهایی که من قرض میکنم بتوانیم یک خانه بخریم که پولها به آن خانه موردنظر و در آن منطقه که مورد نظر مرحومه بود هم نمیرسید، به پول حسابها هم کسی دست نزده است.
وی با بیان اینکه آنچه که میگویم برای تبرئه خودم نیست، گفت: من حتی گفتم دوست دارم قصاص شوم تا اینکه احساس گناه در محضر الهی بخشیده شود. من حتی نمیدانستم گلوله به دست ایشان هم خورده است. در آگاهی از دو چیز تعجب کردم یکی اینکه گفتند تو خودت گلوله خوردی؟ که گفتم نه؛ و همچین گفتند به دستش هم گلوله زدی که باز هم گفتم نه گفتم فقط گلوله آخر به او خورد.
نجفی گفت: من ایشان را دوست داشتم و او هم من را دوست داشت. حتی اگر کسی همسر خود را به طور عادی از دست دهد مدتی طول میکشد که خود را با شرایط تنظیم کند.
بی اطلاعی نجفی از مرجعی که سلاح در اختیارش گذاشته
در ادامه جلسه دادگاه قاضی کشکولی از سرگرد عزتی راد کارشناس اسلحه خواست تا با حضور در جایگاه نظرات کارشناسی خود را درباره اسلحه و نوع کار و طریقه قتل مقتوله را تشریح کند.
قاضی قبل از سرگرد عزتی خطاب به نجفی گفت: این اسلحه از طرف کدام سازمان یا نهاد دولتی در اختیار شما قرار گرفته است؟ که نجفی گفت: دقیقاً نمیدانم ممکن است از طریق سپاه یا کمیته باشد، اما با توجه به اینکه محافظان من از کمیته انقلاب اسلامی بودند احتمال دارد مربوط به کمیته باشد.
رئیس دادگاه با نشان دادن برگه مجوز اسلحه از نجفی خواست تا هویت آن را تأیید کند که پس از تأیید برگه مجوز اسلحه از سوی متهم معلوم شد که اسلحه و مجوز آن مربوط به حفاظت اطلاعات ارتش است.
قاضی کشکولی خطاب به نجفی گفت که اسلحه شما در سال ۷۷ توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار شما قرار گرفته که نجفی در پاسخ گفت: درست است در آن سال، چون سازمان برنامه و بودجه بودم از طریق حراست اسلحه مرا به دلیل اینکه دچار اشکالاتی بوده است تعویض کردند.
در ادامه سرگرد عزتی راد با تشریح اقدامات انجام گرفته در روز حادثه گفت: نوع اسلحه برتا ساخت کشور ایتالیا و خشاب آن ظرفیت ۱۳ فشنگ دارد. در روز حادثه ۵ گلوله توسط سلاح شلیک شده که ۳ گلوله آن به دیوار و سپس به سقف خانه کمانه کرده است و یک گلوله آن به کمد چوبی روبرو مستقیم اصابت کرده و یک گلوله دیگر آن بعد از اصابت به دست مقتوله به سینه آن نیز اصابت کرده است و طی مسیری در بدن در پهلوی آن گیر کرده است.
این کارشناس اسلحه افزود: ۵ پوکه شلیک شده از این اسلحه نیز در صحنه جرم پیدا شده است.
در ادامه قاضی از نجفی خواست تا یکبار دیگر نحوه شلیک گلولهها را تشریح کند که نجفی با تأیید نظرات کارشناس اسلحه گفت: توضیحات سرگرد عزتی راد نشان داد که ۴ گلوله به دیوار و سقف اصابت کرده است و بار دیگر تأکید میکنم که هیچ قصدی برای قتل نداشتم.
دو تا سه بار گفتم دستم را ول کن و آن گلولهها غیرارادی زده شد
در ادامه قاضی از سرگرد عزتی راد خواست تا نظر قطعی خود را بیان کند و سرگرد عزتی راد با بیان اینکه بررسیهای کارشناسی ما نشان میدهد که متهم هنگام تیراندازی دستش تعادل نداشته، زیرا ۳ گلوله آن به فاصله نزدیک به هم به دیوار و سپس به سقف حمام کمانه کرده است و نشان میدهد که ۳ گلوله به دیوار و یک گلوله مستقیم به کمد چوبی روبرو و تنها یک گلوله در کش و قوسهای به وجود آمده به دست و سپس به بدن مقتول اصابت کرده است.
وی در پاسخ به سؤال قاضی که شما در گزارش خود اشاره کردید که اگر گلوله در فاصله یک یا ۵ متر شلیک شده باشد باید از بدن مقتول خارج میشد گفت: بررسیهای ما نشان نمیدهد که مقتوله ورزشکار و یا از یک اندام ورزیده برخوردار بوده، زیرا گلوله باید از پهلوی او خارج میشد.
قاضی کشکولی خطاب به متهم گفت: در عرف برای صحبت کردن اسلحه نمیبرند.
نجفی گفت: بله قبول دارم، اما چون چند باری گفته بود ته راه ما به خون میرسد میخواستم این را نشان بدهم.
قاضی کشکولی گفت: نیازی به استفاده از بالشت نبود.
نجفی گفت: وقتی بالشت را برداشتم نظرم این بود که وقتی وارد میشوم اسلحه را نبیند، چون فکر میکردم در وان یا زیر دوش است و میتوانم با او حرف بزنم.
قاضی خطاب به متهم گفت: دقیقاً بگویید چه مطالبی را در آن لحظه به او گفتید.
نجفی گفت: خیلی کوتاه بود گفتم میترا تا کی میخواهی این بحث را تمام کنی، کارمان دارد به جاهای باریک میکشد. ایشان هل شد و دیگر نتوانستیم حتی حرف یا بحثی کنیم. گفت: علی غلط کردم به خدا حلش میکنم، اما به من فشار که آمد گلوله شلیک شد و بالشت افتاد و یادم است دو تا سه بار گفتم دستم را ول کن و آن گلولهها غیرارادی زده شد. در بازداشت فکر میکردم که صحنه را برای خودم بازسازی کنم، اما نتوانستم.
ماجرای لکه های خون خشک شده در اتاق
قاضی پرسید: آیا از مقتوله تقاضای دیگری حتی در ذهن خود داشتی؟
نجفی گفت: به دنبال این بودم به توافق برسیم.
قاضی افزود: عوامل بررسی صحنه جرم در حمام، تا لحظه جابهجا شدن جسد خونی ندیدهاند، اما در کف حمام تا درب اتاق لکههایی از خون که خشک شده بود دیده شده، به نظر شما متعلق به کیست؟
متهم پاسخ داد: قطعاً مال مرحومه است من دو بار در وان نشستم، در خانه قدم زدم و حدس میزنم از آخرین گلوله و اولین گلوله که به دستش خورد خون ریخته شده و وقتی نشستم قوزک پای چپم و قسمت چپ شلوارکم خونی شد. البته من متوجه خون پایم نشدم و وقتی رانندهام من را دید و گفت، فهمیدم.
قاضی خطاب به متهم پرسید: چه زمانی فهمیدهاید که میترا استاد فوت شده است.
نجفی گفت: مقتوله بلافاصله در وان افتاد، در حد ۳۰ ثانیه؛ منگ بودم، اسلحه را جلوی آینه گذاشتم و دستم را به روی پیشانیاش کشیدم و دیدم تکان نمیخورد، متوجه شدم فوت شده و دو بار هم در کنارش نشستم.
در همین لحظه سرگرد عزتی راد کارشناس ارشد اسلحه گفت: در دو صورت تر و خشک، گاز باروت برداشت شده که نتیجه آن نشاندهنده این است که متوفی به متهم نزدیک بوده و گاز باروت در دستان متوفی نشسته، به همین دلیل استنباط درگیری داده شده است. همچنین اسلحه را تست آسناک کرده و در سیستم سابقه استفاده از آن را بررسی کردیم که نتیجهای به دست نیامد. من از متهم سؤالی دارم، گروه خونی ایشان چه است؟
نجفی پاسخ داد: من B. مثبت هستم.
توضیح نجفی درباره اقدام خودکشی قبلی
قاضی دادگاه گفت: در پرونده بالینی سابقه خودکشی داشتهاید، اگر تمایل دارید از آن بگویید.
نجفی گفت: در آبان ۹۷ همین اختلافات و بحثها را که میدیدم و دیدم توافقی در طلاق نیست تصمیم گرفتم خود را تنبیه کنم، اما بعد از اطلاع از عقوبت آن پشیمان شدم و در یکی از هتلهای تهران تعدادی قرص خوردم تا کسی من را پیدا نکند و بعد خواستم رگ دستم را بزنم، اما بلافاصله از حال رفتم و بعد از دو روز من را در هتل پیدا کردند.
قاضی گفت: اثر ۴ بریدگی در دست چپ همسر دومتان دیده شده از آن مطلع بودید؟
نجفی گفت: به من گفته بود که در زندگی با همسر اولش سه بار خودکشی کرده، یکبار رگ دست چپش را زده و دو بار نیز قرص خورده است.
طرح فرضیه وجود ضارب دیگر در محل جنایت توسط وکیل نجفی
گودرزی وکیل مدافع متهم نجفی گفت: روز حادثه خبرنگار صدا و سیما اسلحه را در دست میگیرد خشاب را بیرون میآورد و ادعا میکنند که کارهای کارشناسی روی اسلحه انجام شده است، اما بنده دیدم که در پرونده، کارهای کارشناسی اسلحه نهم و یازدهم خرداد انجام شده است. تنها دوای درد سرعت در ارسال پرونده به دادگاه بود در حالی که سؤالاتی همچنان وجود داشت.
وی افزود: مردم ما بیخود و بیجهت کسی را دوست ندارند، اگر امروز نجفی متهم است و قانون حکم میکند محاکمه شود، ولی نباید آن روزهایی که تلاش کرده فراموش شود و باید از یادگارهای نیکش به نیکویی یاد کنیم.
این وکیل دادگستری گفت: مگر میشود پنج گلوله شلیک شود و ۹ محل اثابت گلوله وجود داشته باشد؟ مگر میشود دو گلوله کشف شود؟ مگر میشود یک گزارش بگوید گلوله از کف دست مقتول وارد شده و از پشت دست او خارج شده و گزارشی دیگر بگوید گلوله از پشت دست وارد شده و از کف دست خارج شده است؟ مگر میشود شخصی بازداشت شود و فردایش آزاد شود و کسی نپرسد که او که بود؟
این حقوقدان ادامه داد: سرنوشت نجفی هرچه که باشد یا بشود، اما این پرونده باید درسی برای این تحقیقات باشد. چاره کار این نیست که ۱۱ شب کمیسیون روانپزشکی تشکیل دهیم. مرحومه میترا استاد دارای ذهنی با سوءظن بوده است و تحت فشارهای روحی بوده است. این مساله باید مورد توجه روان پزشکان قرار میگرفت.
گودرزی گفت: پرونده از نقایصی عدیده رنج میبرد که رئیس دادگاه تاکنون قسمتهایی از آن را مرتفع کرده و قسمتهای عظیمی از آن باقی مانده است. این نقایص باید برطرف شود تا به سوالات ما و حتی خانواده استاد پاسخ داده شود. باید معلوم شود که نجفی آیا قاتل حرفهای بوده یا مسألهای غیرارادی رخ داده است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: یکی از نقایص پرونده این است که سلاح b۵۲۰cz بوده، اما در کیفرخواست d۵۲۰cz به عنوان شماره اسلحه آمده است. این سلاح در مجوزش چیز دیگری نوشته شده، اما در تشخیص هویت سلاح کمری دارای کالیبر ۹ میلیمتر مطرح شده است.
وکیل مدافع متهم نجفی گفت: ما در این پرونده با پنج پوکه مواجهیم، اما در بررسی صحنه سه مورد روی دیوار حمام، روی درب کمد روشویی و سه مورد هم روی سقف وجود دارد که یعنی هفت محل اثبات گلوله وجود دارد. ما باید دو محل گلوله دیگر هم اضافه کنیم یکی به قفسه سینه و دیگری به کف دست چپ.
وی افزود:، چون از این اسلحه پنج گلوله شلیک شده ۴ گلوله دیگر از اسلحه دیگری خارج و شلیک شده است و احتمال وجود دو ضارب احتمالی دیگر هم وجود دارد، چون ۹ برخورد داریم.
گودرزی تصریح کرد: تیم بررسی گفته از پشت دست گلولهای وارد شده، اما تیم بررسی جنایی گفته گلوله از کف دست وارد شده و از پشت دست وارد شده است. اینها نقایص است. باید عرض کنم تیم بررسی صحنه اعلام کرده گلوله به سینه به شکل مدور وارد شده، اما تیم دیگر میگوید شکل بیضوی دارد و این امر برای کارشناسان اختلاف زمین تا آسمان است. این نیست که گلوله به دیوار بخورد و بعد به سقف بخورد، اما ممکن است برعکس آن اتفاق بیافتد.
کشف تعداد زیادی دکمه کنده شده پیراهن، در حالی که نجفی تی شرت بر تن داشته!
این حقوقدان با بیان اینکه این پرونده شهامت دادرسان را میطلبد، گفت: حمام کوچک میتواند اقیانوسی بزرگ برای تیم بررسی صحنه باشد. پرونده مهم و محل سؤال عمومی است. من تحقیق و تلاش کردم و پاسخهای غیرعلمی نخواهم داد.
وی ادامه داد: در صحنه تعداد زیادی دکمه از پیراهن مردانه کنده شده که نجفی میگوید تی شرت بر تن داشته است و با همان به قم و آگاهی رفته است.
وی با بیان اینکه آزمایش گاز باروت هم انجام شده است گفت: این آقایی که میگویند از او آزمایش گاز باروت گرفته شده مگر آقای نجفی بوده است؟ او که در آگاهی بوده است. این آزمایش بر دستان مرحومه انجام شد و سرهنگ هم پذیرفت که جدال محتوم است.
گودرزی ادامه داد: اینجا تضاد وجود دارد این تضاد فاصله شلیک یک تا پنج متر را رد میکند و نشان میدهد که این آزمایش متعلق به دست میترا استاد است.
وی افزود: مسأله دکمههای پیراهن و درگیری باید بررسی شود. گزارش صحنه فاقد خوردن گلوله به دست است و این موضوع صورت جلسه را ابطال میکند.
نیاز دارم اطلاعات و مستندات کارشناسی اسلحه را با دقت مطالعه کنم
در ادامه گودرزی وکیل مدافع نجفی گفت: امروز من بیشتر سخنانم را به نقایص معطوف میکنم و انشاءلله در جلسات آتی دفاعیاتم را میگویم.
وی خطاب به قاضی پرونده گفت: مستحضرید که پروندههای جنایی از پیچیدگی و حساسیت خاصی برخوردار است لذا برای دفاع از موکلم نیاز دارم که اطلاعات و مستندات کارشناسی اسلحه را با دقت مطالعه کنم.
وی با ایراد به گزارش اسلحهشناسی گفت: با آقای قهرمانی کارشناس رسمی دادگستری که ۳۰سال معاون پزشکی قانونی بودند در خصوص دفورمه شدن گلوله بعد از اصابت به دست و بدن مقتوله سوال کردم که گزارش آن در اختیار جنابعالی است و با صراحت تاکید شده زمانی که گلوله به قسمتی از بدن که فاقد استخوان سخت مانند ستون فقرات است برخورد نمیکند احتمال دفورمه شدن منتفی است.
وی افزود: گلوله از قسمتهای نرم بدن مقتوله عبور کرده و چگالی استخوانها و چگالی گلوله در بحث اسلحه شناسی دقیقا به ما خواهد گفت چه اتفاقی افتاده است.
گودرزی از دادگاه خواست به او فرصت لازم داده شود تا بتواند بصورت علمی و مستدل از موکلش دفاع کند و یکبار دیگر تاکید کرد که تمام تلاشش را به کار میگیرد تا حقایق بصورت واضح روشن شود.
در ادامه قاضی کشکولی خطاب به وکیل نجفی گفت: دفاع از متهمان حق قانونی وکلاست، اما انتظار میرود وکلا براساس قانون و مستدل دفاع کنند و به گونهای دفاع نکنند که در روند دادرسی شبهاتی ایجاد شود و نباید وکلا شبیه فضای مجازی و رسانهها عمل کنند.
پایان نشست دادگاه
قاضی محمدی کشکولی بعد از آن پایان جلسه دوم رسیدگی به این پرونده را اعلام کرده و گفت: جلسه بعدی ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۳۱تیرماه برگزار میشود.
همچنین خطاب به وکیل نجفی گفت: شما تا جلسه بعدی فرصت دارید تا مستندات قانونی را جمعآوری کنید.