بعد از او دیگر نمیخوام آفتاب و آسمان را
بعد از او دیگر نمیخوام چلچراغ کهکشان را
من دگر بی اون نمیجویم در چمن آلالهها را
دیدهام دیگر نمیجوید چهرههای آشنا را
بعد از او هرگز نمیآید خنده بر روی لبانم
میگریزم از بر یار تا مگر تنها بمانم
دیگر ای آسمان آبی خستهام زین جستجوها
یاد من کن هر کجایی آن عروس آرزوها
بعد از او هرگز نمیآید خنده بر روی لبانم
میگریزم از بر یار تا مگر تنها بمانم
دیگر ای آسمان آبی خستهام زین جستجوها
یاد من کن هر کجایی آن عروس آرزوها