چندی پیش برخی اصلاح طلبان و در رأس آنان «سعید حجاریان» تئورسین جریان اصلاحات از حضور مشروط این جریان در انتخابات و «تحریم» انتخابات در صورت عدم تحقق خواسته ها و شروط شان سخن گفتند؛ موضوعی که برخی تحلیل گران آن را استراتژی و تاکتیکی برای عدم پاسخگویی در قبال عملکرد فراکسیون امید و اصلاح طلبان در عدم عمل به شعارهای انتخاباتی شات ارزیابی کردند و برخی هم آن را اهرمی برای فشار به برخی نهادهای حاکمیتی دانستند.
به گزارش «تابناک»، یکی از نقاطی که قطعا برای عمل به شروط و خواسته های اصلاح طلبان مورد اشاره قرار خواهد گرفت، شورای نگهبان است که البته «عباسعلی کدخدایی» سخنگوی این شورا در نشست خبری اخیر خود در واکنش به صحبتهای یکی از وزرای دولت اصلاحات درباره رد صلاحیتهای شورای نگهبان گفته بود: «ملاک شورای نگهبان اجرای مرّ قانون است و شورای نگهبان برای کسی فرش قرمز پهن نمیکند.»
او همچنین تلویحا در یک پیام توئیتری خطاب به اصلاحطلبان پاسخ آنان را داد و نوشت: «تنها راهکار برای برگزاری انتخابات سالم و با مشارکت فراگیر، تبعیت از قانون است، نه فرافکنی و باجگیری با اتهام زدن به نهادهای قانون اساسی.»
البته صحبتهای کدخدایی با واکنشهای متفاوتی از سوی برخی چهره های اصلاحطلب مواجه شد که البته بسیاری از این واکنش ها در راستای انتقاد از این رویکرد سخنگوی شورای نگهبان در قبال جریان اصلاحات آنهم ماه ها پیش از شروع انتخابات بود. به عنوان مثال، «محمود میرلوحی» در گفتوگویی از این سخن کدخدایی ابراز تعجب کرده و گفته است که «سخنگوی شورای نگهبان آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان ریخته و عملا گفته که ما منتظر کسی نیستیم. این حرف خیلی غیر منتظره بود.»
اگرچه واکنش های مختلفی از سوی چهره های اصلاح طلب نسبت به موضع گیری سخنگوی شورای نگهبان صورت گرفته بود، اما برخی چهره های این جریان که مخالف نظراتی همچون مشارکت مشروط و یا تحریم هستند، موضع گیری های منتطقی تری در راستای منافع ملی اتخاذ کردند. به عنوان مثال، «بهزاد نبوی» در این خصوص گفته است: «شورای نگهبان این دوره باید فرش قرمز پهن کند.»
این چهره شاخص جریان اصلاحات در یک موضع گیری که به نظر می رسد از سر خیرخواهی است نقدی به سخنان سخنگوی شورای نگهبان کرده و با یادآوری این مساله که حضور پرشور مردم در انتخابات در شرایط فعلی به نفع کشور و حاکمیت است، گفت: «آقای کدخدایی اشتباه میکند. این دوره باید فرش قرمز پهن کند چون در این دوره انتخابات پرشور، برای حفظ امنیت ملی ضروری است.»
«بهزاد نبوی» که بر خلاف «سعید حجاریان» هیچ اعتقادی به حضور مشروط یا تحریم انتخابات توسط جریان اصلاح طلب ندارد و معتقد است که این جریان تاکنون هیچگاه دست به تحریم انتخابات نزده است، تاکید می کند که «در هیچ انتخاباتی نهتنها آقای خاتمی، بلکه اصلاحطلبها هم انتخابات را تحریم نکردهاند؛ حتی در انتخابات مجلس هفتم.»
او برداشت خود را از سخنان رئیس دولت اصلاحات هم اینگونه عنوان کرده است:« من از سخنان آقای خاتمی ایده مشارکت مشروط استنباط نمیکنم. من پیشتر گفتهام در هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کنیم. منظورم شرایطی است که امکان حضور باشد. فیالمثل اگر همه اصلاحطلبان را به زندان ببرند یا اگر همه گروههای اصلاحطلب منحل و غیر قانونی اعلام شوند، آنگاه دیگر امکان شرکت وجود ندارد.»
این چهره برجسته جریان اصلاحات تحت هیچ عنوان نمی پذیرد که اصلاح طلبان به بهانه رد صلاحیت ها بخواهند از حضور در انتخابات سرباز بزنند، تاکید می کند که« رد صلاحیت در تمام ادوار از دور چهارم به بعد کم و بیش وجود داشته است. ما نباید مبنای کارمان صرفا رد صلاحیت باشد.»
او همچنین می گوید:« در مجموع نظر آقای خاتمی را قبول دارم. ضمنا معتقدم شرط گذاشتن برای انتخابات به دو شکل است. یکی این که برای خودمان شرط میگذاریم. مثلا بعضی از دوستان میگویند که لیستی را ارائه میدهیم، اگر آنها رد صلاحیت شدند دیگر شرکت نمیکنیم. عده دیگری برای حاکمیت شرط میگذارند و فیالمثل میگویند باید نظارت استصوابی لغو شود. در این مورد معتقدم بعید است طرف مقابل به شرطهای ما توجه کند.»
نبوی در خصوص اینکه اصولگرایان چه رویکردی در قبال مشروط کردن انتخابات یا تحریم آن از سوی جریان اصلاحات خواهند داشت نیز گفته« طرف مقابل از خدا میخواهد که ما در انتخابات شرکت نکنیم. حالا بگوییم که ما به این شرط در انتخابات شرکت میکنیم که چنین یا چنان شود، قطعا نمیپذیرد.»
به نظر می رسد، «بهزاد نبوی» بر خلاف نظرات طیف تندروی جریان اصلاحات هیچ اعتقادی به مشروط کردن حضور در انتخابات یا تحریم این عرصه از سوی اصلاح طلبان ندارد. سخنان او نشان می دهد که البته این چهره با سابقه جریان اصلاحات نقدهایی به عملکردها و برخی سخنان نظیر آنچه اخیر سخنگوی شورای نگهبان گفته دارد، اما راه مقابله با آن را در پیش گرفته شدن استراتژی هایی نظیر تحریم و مشروط کردن مشارکت نمی داند.
آنچه نگاه قوه عاقله جریان اصلاحات می توان در مقابل طیف تندرو نامید این است که آنها همچنان اعتقاد دارند که اصلاح طلبان جزو جدایی ناپذیر عرصه سیاسی جمهوری اسلامی هستند و عدم حضور آنها در بزنگاه هایی نظیر انتخابات علاوه بر اینکه به خود این جریان آسیب می زند و دست آنها را از مانصب و کرسی های تصمیم گیری کوتاه می کند به ضرر کشور، حاکمیت و منافع ملی است.
همانطور که مشهود است، اکنون دو نگاه خیلی متفاوت در خصوص مشارکت جریان اصلاحات در انتخابات وجود دارد. نگاه اول ناظر به طراحی ها و نظراتی است که از سوی چهره هایی مثل «سعید حجاریان، مصطی تاجزاده و عبدالله ناصری و ...» مطرح می شود با این نگاه که اصلاح طلبان برای مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم با توجه به شرایطی که کشور در آن قرار گرفته و نیازی که به مشارکت حداکثری احساس می شود، باید شروطی را برای گرفتن حداکثر امتیازات ممکن از حاکمیت و نهادهای حاکمیتی مطرح کنند.
این طیف اعتقاد دارند که به احتمال بسیار زیاد بخش زیادی از این شروط به واسطه شرایط موجود کشور پذیرفته می شود و اصلاح طلبان از این طریق می توانند چهره های شاخص بیشتری را روانه رقابت های انتخاباتی بکنند. این مساله همچنین فضا را برای پرسش از جریان اصلاحات در قبال عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم و نظایر آن خواهد گرفت. از نگاه این طیف این موضوعات در نهایت به نفع جریان اصلاحات خواهد بود و اگر شروط هم پذیرفته نشود، این جریان در اعتراض به چنین رویه ای دست به تحریم و عدم مشارکت در انتخابات خواهد زد.
اما در طرف مقابل بسیاری از اصلاح طلبان و در رأس آن چهره هایی نظیر «سید محمد خاتمی، بهزاد نبوی، عبدالواحد موسوی لاری و ...» تحت هیچ عنوان نمی پذیرند که نگاه طیف تندروی جریان اصلاحات به عنوان استراتژی انتخاباتی این جریان پذیرفته شود برای همین بعد از طرح ایده «مشارکت مشروط» یا «تحریم انتخابات» در سخنرانی ها و مصاحبه های خود عملا به مخالفت با این موضوعات پرداخته اند.
آنها معتقدند که جدی از آسیب رساندن چنین ایده هایی به منافع ملی، حتی طرح این موضوعات باعث فاصله گرفتن هرچه بیشتر جریان اصلاحات با سایر ارکان حاکمیت خواهد شد. بر اساس نظریات این طیف از جریان اصلاحات، اصلاح طلبان حتی در شرایطی که نهادهای حاکمیتی نظیر شورای نگهبان به خواسته های آنان توجه نکند؛ به عنوان بخش مهمی از جامعه کنشگر سیاسی که البته هواداران فراوانی هم در جامعه دارند، باید در عرصه انتخابات نقش آفرینی کند، در غیر اینصورت علاوه بر اینکه زمینه حذف خود و نیروهایش را از عرصه تصمیم گیری فراهم آورده، هیچ نقش مسئولیتی هم برای خود در رویداد مهمی نظیر انتخابات متصور نشده است.