ریتم؛

آمد بهار جان‌ها ؛ وحید تاج

کد خبر: ۹۱۹۷۶۴
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۰ 25 August 2019
تعداد بازدید : 2249
کد خبر: ۹۱۹۷۶۴
|
۰۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۰ 25 August 2019
|
9836 بازدید

آمد بهار ِ جان‌ها ای شاخ ِ تر به رقص آ
چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر! به رقص آ
ای شاه ِ عشق‌پرور مانند ِ شیر ِ مادر
ای شیر! جوش‌در رو. جان ِ پدر به رقص آ
چوگان ِ زلف دیدی، چون گوی دررسیدی
از پا و سر بریدی. بی‌پا و سر به رقص آ
تیغی به دست، خونی. آمد مرا که: چونی؟
گفتم بیا که خیر است! گفتا: نه! شر! به رقص آ
از عشق، تاج‌داران در چرخ ِ او چو باران
آن جا قبا چه باشد؟ ای خوش کمر به رقص آ
ای مست ِ هست گشته! بر تو فنا نبشته
رقعه‌ فنا رسیده. بهر ِ سفر به رقص آ
در دست، جام ِ باده آمد بُت‌ام پیاده
گر نیستی تو ماده، ز آن شاه ِ نر به رقص آ
پایان ِ جنگ آمد. آواز ِ چنگ آمد
یوسف زِ چاه آمد. ای بی‌هنر! به رقص آ
تا چند وعده باشد؟ و این سَر به سجده باشد؟
هجر اَم ببُرده باشد رنگ و اثر؟ به رقص آ
کی باشد آن زمانی، گوید مرا فلانی:
ک‌ای بی‌خبر! فنا شو! ای باخبر! به رقص آ
طاووس ِ ما درآید و آن رنگ‌ها برآید
با مرغ ِ جان سراید: بی‌بال و پر به رقص آ
کور و کران ِ عالَم، دید از مسیح، مرهم
گفته مسیح ِ مریم: ک‌ای کور و کر! به رقص آ
مخدوم، شمس ِ دین است. تبریز رشک ِ چین است
اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ

بازدید 9836
«آمد بهار جان ها ای شاخ تر به رقص آ» یکی از غزلیات مولوی است که در دیوان شمس آمده است. وحید تاج خواننده موسیقی سنتی این قطعه را اجرا کرده که در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.
اشتراک گذاری