مژدگانی بدهید
با خبرهای خوشی آمدهام
از خبر
کوله باری دارم
چشم ها با افق دور امید
سروری دارند
ابرها عطر و گلاب
به زمین میپاشند
بادها میرقصند
رعدها طبل زنان میخوانند
قامت لخت نسیم
به درختان هیجان میبخشد
شیره خام گیاه
مست مست
وسط کوچه طولانی رگبرگ درخت
سر به دیوار جنون میکوبد
ساقه آبستن گلهای بهاری شده است
مژدگانی بدهید
وصلت قطره باران با خاک
حاصلی خواهد داد