همشهری نوشت: روی کاغذ همهچیز شفاف است، فاکتورها تاریخ دوم خرداد سال گذشته تا هفتم اردیبهشت امسال را بر پیشانی دارند و حالا هم به سیاق این چندوقت و با عنوان شفافسازی مالی در سازمان سینمایی، با نام جزئیات هزینههای سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر منتشر شده و در اختیار رسانهها قرار گرفتهاست.
موضوع مهم فعلی اما تحلیل هزینه 9.5میلیاردی جشنوارهای که سیدرضا میرکریمی برای چهارمینبار دبیریاش را بر عهده داشت نیست، بلکه توجه به رابطه گنگ و پرحاشیهای است که از سال گذشته و با تغییر رئیس سازمان سینمایی کشور میان این سازمان و دبیر جشنواره بینالمللی فیلم فجر برقرار است.
ماجرا از آنجا شروع شد که رئیس جدید سازمان سینمایی در همان ایام آغازین فعالیتش و تحتتأثیر مشاوران و گروهی از آنهایی که تاب نداشتند روند روبهرشد کسب آبرو در جشنواره بینالمللی و البته تفکیکشده از جشنواره ملی فجر را ببینند، حرف از ادغام دوباره 2جشنواره زد.
همین الان که این متن را میخوانید 5دوره از تفکیک بخش بینالمللی جشنواره فجر میگذرد. منهای دوره اول که بیشتر جنبه آزمایشی داشت در 4دوره بعد رضا میرکریمی تلاش کرد بهعنوان دبیر جشنوارهای که نام بینالمللی را یدک میکشد، برخی از استانداردهای حداقلی را برای جشنواره بینالمللی فجر فراهم کند.
تردیدی وجود ندارد که او و تیمش در این مسیر ضعفهای بسیاری دارند و اشتباهاتی را هم به کارنامهشان افزودهاند اما اگر بخواهیم از مسیر انصاف منحرف نشویم باید اذعان کنیم که جشنواره بینالمللی لااقل تلاش کرده تا شمایلی از یک جشنواره استاندارد جهانی را ترسیم کند.
نباید فراموش کرد که بهجز تجربه ناب جشنواره جهانی فیلم تهران در دهه50 و یکی دو دوره طلایی جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سالهای آغازین دولت اصلاحات، دیگر نشانی جز یک نام توخالی از جشنوارهای بینالمللی در سینمای ایران یافت نمیشود. البته بسیارند جشنوارههای ریز و درشتی که این نام را به کول میاندازند اما زیر سنگینی وزن همان نام خاک میشوند.
به هر تقدیر اما مدیران سازمان سینمایی ظاهرا از همان سال گذشته بنا را بر تغییر در این روند نسبتا قابلقبول جشنواره بینالمللی فیلم فجر گذاشتند. این کشوقوس تا ایام برگزاری جشنواره در سالجاری هم ادامه داشت. دبیر جشنواره در نشستهای خبری بارها اعلام کرد که حرف و حدیثها درباره نظرات مخالف مدیران سازمان سینمایی را درگوشی میشنود اما خودش هیچگاه بهطور مستقیم چیزی از این نارضایتی یا حتی تغییر نشنیده است.
کشمکشها اما آنقدر جدی است که میرکریمی حتی برای گرفتن پروانه نمایش فیلم آخرش هم دچار مشکل بود. گویی «قصرشیرین» بهانهای بود برای تسویهحساب با دبیر جشنواره بینالمللی و کار تا آنجا پیش رفت که عدهای معتقدند انتخاب یک فیلم مستند توسط بنیاد سینمایی فارابی برای معرفی به اسکار هم بیارتباط با این منازعه نیست. مدیران سازمان سینمایی مایل نبودند فیلم میرکریمی نماینده ایران در اسکار باشد و برای رهایی از حواشی احتمالی، فیلم متری شیشونیم که نماینده ایران در جشنواره ونیز هست را هم کنار گذاشتند. انتشار هزینههای برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم فجر و البته موضوع تأمین حدود نیمی از مخارج توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران و وزارت ارتباطات هم نشان داد جشنواره بینالمللی با اقبال مواجه است.
حساسیت به این موضوع زمانی بیشتر درک میشود که یکبار دیگر این خبر درباره سیوهفتمین جشنواره ملی فجر را بازخوانی کنیم: «سازمان سینمایی به قولش عمل کرد و ریزهزینههای برگزاری سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر را که بهمن97 برگزار شد، منتشر کرد. طبق این فهرست، در مجموع ۶۳میلیارد ریال از اول مهر۹۷ تا ۲۵اسفندماه، خرج هزینه برگزاری باشکوه مهمترین اتفاق سینمایی و هنری ایران شدهاست.»