وحید قلیچ، دروازه بان پرسپولیس در دهه 60 این روزها خارج از گود فوتبال است اما مانند اغلب پیشکسوتان در صفحات اجتماعی به حمایت از تیم قرمز میپردازد.
به گزارش تابناک ورزشی، پیش از آغاز دربی نود وحید قلیچ که هر از گاهی مصاحبه های جالبی می کند، درباره خاطراتش از دربی و اتفاقاتی که در طول دوازده سال حضور وی در پرسپولیس افتاد، حرف زد. قلیچ برخلاف هواداران پرسپولیس از برانکو خوشش نمی آید.
شما هنوز هم بیشترین بازی را در میان دروازه بانهای پرسپولیس دارید؟
بله و این هم به این دلیل است که من دوازده سال در تیم پپرسپولیس حضور داشتم و در این مدت زمان توانستم ۱۸۰ بازی رسمی با پیراهن پرسپولیس به ثبت برسانم.
در چند دربی حضور داشتید؟
در ۹ دربی دروازه بان پرسپولیس بودم که توانستم سه ضربه پنالتی از آقایان شکورزاده، نامجو مطلق و امیر قلعه نویی مهار کردم.
نام شما در اغلب دربیهایی که به میدان رفتید به هر دلیلی پررنگ بود. مانند دیداری که فک شما شکست و یا یک دربی دیگر که انگشت تان شکست.
در دیداری که پرسپولیس سه بر صفر برنده شد من دروازه بان اصلی بودم، اما در دقیقه ۲۰ بازی ضربه آقای فتح آبادی باعث شد تا استخوان فک من بشکند و به همین دلیل دقیقه ۲۰ تعویض شدم و به حالت بیهوش راهی بیمارستان شدم و آقای سلطانی درون دروازه قرار گرفتند. در یک دیدار دیگر هم به حالت تک به تک با محسن گروسی بود و ضربه او را مهار کردم، اما فهمیدم انگشتم شکست، اما تا پایان نیمه اول به روی خودم نیاورم، اما وارد رختکن که شدیم و دستکشم را در آوردم دیدم خیلی زیاد باد کرده و به همین دلیل در نیمه دوم نتوانستم به میدان بروم.
در سالهای دهه شصت فقط از شما و بهروز سلطانی به عنوان دروازه بانهای پرسپولیس نام برده میشود چرا گلر دیگری نیامد.
بله در آن سالها تنها من و بهروز سلطانی بودیم. بهرحال وقتی در طول یک فصل تنها ۹ گل وارد دروازه ما میشد چرا باید درازه بان دیگری هم میآمد؟ در ضمن ما خودمان بهترین دروازه بانهای ایران میدانستیم و به همین خاطر اجازه نمیدادیم گلر دیگری به تیم بیاید و علاوه بر آن من و آقا سلطانی کاملا با هم هماهنگ بودیم و اگر کسی هم میخواست به تمرین پرسپولیس بیاید ما طوری برخورد میکردیم که هرکسی هم که میآید خودش برود! نمونه آن همین آقای درودگر که کاری کردیم که ایشان کلا قید فوتبال بازی کردن را کرد.
نوبت برای ایستادن در دروازه پرسپولیس به چه صورت بود؟
طی هشت سالی که سلطانی به همراه من در پرسپولیس بود تمام لیگها را به صورت یک بازی در میان به میدان میرفتیم مگر آنکه یکی از ما مصدوم شده باشد چرا که محرومیتی شامل ما نمیشد که از آن طریق در میدان حاضر نشویم.
درباره فریب دادن بهروز سلطانی و ایستادن درون دروازه چه حرفی دارید؟
در تمرین قبل از آن بازی، سلطانی دیرتر آمد و تمرین ریکاوری ما برای دربی تمام شده بود. من مطابق همیشه در زمین ماندم و حرکت کششی ام را انجام میدادم که بهروز سلطانی آمد. گفت تمرین تمام شد که من هم تایید کردم. پس از آن پرسید که بازی فردا ساعت چند است که من گفتم ساعت ۱۴:۳۰ ورزشگاه امجدیه! در کمال ناباوری او هم به این حرف اعتماد کرد و به همین دلیل ورزشگاه بازی را اشتباه رفت و به جای آزادی سر از امجدیه در آورد که سالها در آن فوتبالی برگزار نشده بود.
بنابراین ایشان هم حرف شما را قبول کرد.
بله این همان اعتمادی بود که به یکدیگر داشتیم که متاسفانه من برای ایستادن درون دروازه پرسپولیس از آن سواستفاده کردم و به همین دلیل این بنده خدا رفت امجدیه و دید کسی نیست. سریع خودش را به ورزشگاه آزادی رساند، اما کار از کار گذشته بود و ما در حال رفتن به زمین بودیم.
او واکنشی نشان نداد؟
چرا وقتی که رسید به ورزشگاه، ما در حال رفتن به میدان بودیم. او خواست ممانعت به عمل بیاورد که نهایت علی پروین به او گفت: این مشکل و تقصیر از خودت بوده و به همین دلیل برو روی نیمکت تیم بنشین و به این صورت من در آن دربی از ابتدا درون دروازه تیم محبوبم قرار گرفتم. اگر سلطانی به میدان نمیآمد ما دروازه بانی روی نیمکت نداشتیم.
پس از بازی اتفاقی در این باره نیفتاد؟
خیر، دیگر اتفاقی نیفتاد و البته نباید هم میافتاد، چون آقای پروین گفتند باید قائله خوابانده شود. ایشان در آن سالها به گونهای مدیریت میکردند که ۲۵ بازیکن که هر یکی از آنها هم اسمی بودند نتوانند به دور از دستور وی عمل کنند.
شما بازیهای ملی زیادی هم ندارید.
بله ، میخواهم بگویم که اگر در آن زمان کمی شیطنت کمتر میکردیم میتوانستیم در بازیهای بیشتری نیز حضور پیدا کنیم، اما شیطنت ما زیاد بود و به همین دلیل همیشه آقای پروین به دنبال رفع مشکلات ما میآمدند بدبختانه اینک از هیچکدام از آن اشتباهات و شیطنتها درس هم نمیگرفتیم و سرمان هم هیچگاه به سنگ نمیخورد و این شیطنتها همیشه ادامه پیدا میکرد. دقیقا خودم همیشه تیم ملی را از خودم میگرفتم. شیطنت هایمان هم بازتاب زیادی در روزنامهها پیدا میکرد.
این خاطره صحت دارد که پروین به شما گفته بودند اگر دربی گل نخورید پنجاه هزار تومان به شما دستخوش میدهند؟
بله درست است. آن دربی در نیمه نهایی جام حذفی بود و آقای پروین به من ایمان داشت و گفت: آقای وحیدخان! اگر این بازی را گل نخوری پنجاه هزار تومان به تو میدهم. من هم بازی خوبی را از خودم نشان دادم و نه تنها گل نخوردم که در ضربات پنالتی هم دو پنالتی مهار کردم و خلاصه بازی را ما بردیم. آن دیدار مهمی برای ما آقای پروین بود چرا که پنج تا از بهترین بازیکنان ما مانند پیوس و محمدخانی و پنجعلی و ... برای بازی در تیمهای قطری از پرسپولس جدا شده بودند.
این هم درست است که شما رنگ آن پنجاه هزار تومان را هرگز ندیدید؟
بله درست است و من بعد از بازی به سراغ طلب پنجاه هزار تومانی ام رفتم، اما ایشان چیزی گفت که من ترسیدم و دیدم پاسخ ایشان پاسخی نیست که من به نتیجه برسم و به همین دلیل به حالت ناراحتی علی آقا را ترک کردم که ایشان به مرحوم جنگی که تدارکات پرسولیس بود گفت: پنج هزار تومان به قلیچ بدهید برود.
چرا شما و خیلی از بازیکنان آن دوره، به راحتی در بازیها خود به مدافعان دستور میدادند که حتی اگر شده با مصدوم کردن مهاجم حریف از گلزنی مانع شوند؟
بله باید بگویم این هم درست است و در برخی بازیها ما همین کار را میکردیم. چرا دروغ بگویم؟ مثلا ما یک بازی بسیار بسیار حساس برابر تیم دارایی داشتیم که مهاجم این تیم صمد مرفاوی بود. من دیدم او با آن قد و بالا و قدرت سرزنی ممکن است خطرساز شود به مرتضی فنونی زاده گفتم جان بچه ات نگذار این مهاجم حرکت کند و این جمله معنی زیادی داشت و فنونی زاده هم دقایقی بعد به گونهای خطا کرد که پای صمد مرفاوی از سه نقطه شکست و او مجبور شد یک سال از فوتبال به دور باشد. البته این را بگویم که من ما نبودیم که بی رودربایستی خشن بازی میکردیمای در همه تیمها بود.
شما قد کوتاه تری به نسبت بهروز سلطانی داشتید. این باعث نمیشد که اعتماد به نفس شما پایین بیاید؟
نه اصلا، اتفاقا من همیشه سعی میکردم در همه رقابتها پیروز شوم. من والیبال خوب بازی میکرد و اسپکهای خوبی هم میزدم. با توجه به شرایطی هم که داشتم تک به تک گیر ماهری بود. اما درباره بهروز سلطانی باید بگوییم که اگر بخواهیم لقب عقاب آسیا را به کسی بدهیم با احترام به احمدرضا عابدزاده باید آن را به بهروز سلطانی بدهیم چرا که قد بلندی داشت و در یک بازی من شمردم بیست توپ بلند را از روی سر مهاجمان حریف جمع میکرد.
خطرناکترین مهاجمی که در طول دوران فوتبال با او روبرو شدید چه کسی بود؟
قطعا حمید علیدوستی در تیم هما. او هم از نظر شخصیتی و هم از نظر فنی فوق العاده بود.
بزرگترین حسرت شما در دربیها چه بود؟
بزرگترین حسرت من در آن بازی سه بر صفر پرسپولیس تا پایان در بازی بودم. یعنی شما نمیدانید که در پنج شش ماهی که در آلمان بود من جه تلاشی کردم. به دلیل اینکه تنها دروازه بان پرسپولیس بودم هم سعی میکردم گل نخورم و هم مصدوم نشوم. اما در آن بازی فک من شکست و بالاجبار زمین را ترک کردم، اما شانس آوردیم که بهروز سلطانی شب قبل از بازی از آلمان رسید و در آن دیدار به جای من به میدان رفت. این مهمترین حسرت فوتبالی من بود که نتوانستم در برد سه بر صفر دربی تا پایان بازی سهیم باشم.
گرفتن پنالتی امیر قلعه نویی چه مزهای داشت؟
شیرین و کاملا شیرین. اتفاقا میخواستم به آقای بیرانوند بگویم که اگر شما پنالتی کریس رونالدو را گرفتی من هم پنالتی امیر قلعه نویی را گرفتم. قلعه نویی از مهمترین و بهترین بازیکنانی بود که در فوتبال ایران حضور داشت.
اتفاقی برای پرسپولیس در دهه شصت افتاده بود که از نظر آقای پروین خارج باشد؟
در آن دهه فقط یک بار من این موضوع را دیدم و آن هم به دیدار ما برابر تیم محمدان بنگلادش بر میگشت. یک هفته پیش از آن دیدار آقای پروین به دلیل اختلافاتی که وجود داشت کنار رفتند و تیم ما با سرمربیگری مسعود معینی به بنگلادش رفت و در نهایت نیز با حساب دو بر یک به سود حریف بازی تمام شد. بهرحال تیم نتوانست با آقای معینی که استقلالی بودند ارتباط برقرار کند. البته آن موقع مدیرعامل تیم ما هم استقلالی بود. در آن زمان ناصرخان حجازی سرمربی تیم بنگلادشی بود و بیژن طاهری هم در آن تیم حضور داشت و یک گل زیبا هم به ثمر رساند.
پس از خداحافظی از فوتبال، مدتی گذراندید تا آقای پروین شما را به عنوان مربی دروازه بانها به میدان آورد.
در آن دوران من اوضاع مالی خوبی نداشتم به همین دلیل در ورزشگاه کارگران کار میکردم. اگر کسی گذشته اش یادش نرود مهم است. من به دلیل وضعیت مالی در ورزشگاه کارگران هم نگهبانی میکردم و هم وظیفه آبیاری چمن و ... را برعهده داشتم تا اینکه یک روز علی آقا آمدند کاگران به من گفتند اینچا چه میکنی و از من خواست تا به عنوان مربی دروازه بانها با پرسپولیس همکاری کنم.
علیرضا حقیقی را شما کشف کردید؟
بله ، یک روز دخترم را به زمین اسکیت بردم تا تمرین کند، اما در زمین کناری دیدم که یک دروازه بان نوجوان کولاکی به پا کرده و به همین دلیل به سراغ او رفتم و به خدابیامرز مجید سبزی معرفی کردم و البته از او اجازه گرفته بودم و خودم به صورت اختصاصی با علیرضا کار میکردم تا اینکه میبینید همه مدارج ترقی را طی کر و در همه تیمهای ملی هم بازی کرد. حقیقی هم با مربیگری من هماهنگ شده بود و حتی زمانی که آقای دایی با یحیوی به پرسپولیس آمده بود علیرضا به کاشانی گفته بود که اگر امکان دارد قلیچ به جای یحیوی بیاید، اما این اتفاق نیفتاد و این بدعت غلط یعنی حضور یک مربی دروازه بانی از تیم رقیب را آقای دایی گذاشتند.
درباره گلرهای تیم ملی چه نظری دارید؟
ببینید در حال حاضر نقطه ضعف استقلال دروازه بان این تیم است. حسینی هنوز نمیداند در چه تیمی گلری میکند. او دائم روی زمین نشسته است و جوراب خود بالا میکشد و از واکنشهای او پیداست که تنها میخواهد خود را نشان دهد. خوب گلری کردن در تیمهای استقلال و پرسپولیس به راحتی هر دروازه بانی را میتواند به تیم ملی برساند. نمیدانم گلری مانند حسینی قدر دروازهای که در اختیار او قرار گرفته را نمیداند. آنقدر دروازه این دو تیم مهم است که هر دروازه بان میتواند با دو خروج یا سیو گلر هفته شود. اصلا اینقدر این دروازه بان میافتد؟ او باید بداند که مهاجم حریف باید بیفتد نه او.
درباره بیرانوند چه نظری دارید؟
درباره او باید بگویم که هنوز به صخره سفت برخورد نکرده است! البته این نظر من است که شاید درست نباشد، اما شما مطمئن باشید بیرانوند را خدا بغل کرده و هنوز هم او را زمین نگذاشته است. هیچ وقت ندیده بودیم کریس رونالدو آنطور پنالتی بزند.
آقای قلیچ شما همانند بعضی از بازیکنان قدیمی این اعتقاد را داریم که بهترین گلرها و بازیکنان در همان دهه ۵۰ و ۶۰ بوده و دیگر تکرار نمیشود این طرز فکر غلط نیست؟
نه من اصلا اینگونه فکر نمیکنم کاری هم به دیگران ندارم که بقیه چه میگویند، اما این که شما میگویید در دروازه بان بهتر از ما از شما میپرسم که در چند سال اخیر کدام دروازه بان در فوتبال ایران متولد شده است که ذرهای نزدیک به عابدزاده و حجازی و سلطانی باشد؟ یا در همه این سالها کدام گلر آمده که میتواند نصف حجازی و عابدزاده تاریخسازی کند؟ پس من درباره خودم هرگز نمیگویم.
شما و بسیاری از گلرهای قدیمی زمان زیادی درون دروازه استقلال و پرسپولیس بودید. مثلا شما ۱۲سال گلر این تیم بودید به نظر شما بیرانوند هم میتواند ۱۲ سال دروازه بان پرسپولیس بماند؟
خیر ؛ ایشان هرگز نمیتواند ۱۲ سال در پرسپولیس گلری کند میدانید چرا؟ چون هر سال پیش از آغاز فصل میگوید میخواهم بروم و از این حرف ها، فقط برای اینکه قیمت خود را بالاتر ببرد. من را فلان تیم میخواهد و من باید بروم و… از این حرفها که در نهایت باعث میشود که او از چشم هواداران بیفتد و در نتیجه کارش به ۱۲ سال نمیرسد. باور کنید بارها شده هوادارانی را دیدم که از من میپرسند آقای قلیچ چرا بیرانوند هر سال دل ما را میشکند و حرف از رفتن میزند. به هر حال این رفتارها در ذهن هواداران تاثیر دارد.
دیگر دروازه بانهای تیم ملی مانند رشید مظاهری را چطور میبینید؟
** یکی از دروازه بانهای خوب این سالهای فوتبال ایران رشید مظاهری است که شما مطمئن باشید اگر گلر خوبی نبود تراکتور برای او هزینه نمیکرد. مظاهری از جمله بهترینهای ایران است و حضور او در ذوب آهن و بازیهای خوبش نشان داد که وی لایق حضور در تیمهای بزرگتری است که این اتفاق امسال برای او افتاد. من ایرادات دروازه بانهای دیگر تیم ملی را در او ندیدم از دروازه بانی او رضایت دارم. البته از بیرانوند هم رضایت دارم، اما اگر گل بدی بخورد یقه مربی او را میگیرم.
درباره امیر عابدزاده چطور؟
درباره امیر عابدزاده هم میگویم که میتواند از بهترینهای ایران باشد و اگر در پرتغال نبود قطعا در تیم خوبی در ایران بازی میکرد. من با او در تیم راه آهن کار کردم. او از جمله دروازه بان هاییست که خیلی تمرین میکند و شک نکنید گلری که زیاد تمرین کند هرگز نمیتواند ضعیف نیست.
و حالا نظر شما درباره مهدی رحمتی؟
اتفاقی از رحمتی که من را اذیت کرد خروج او از استقلال بود که به نظرم اشتباه بزرگی بود. من معتقدم مهدی رحمتی در این فصل نباید به باشگاه شهر خودرو میرفت اگر هم طی امسال در استقلال میماند این تیم از لحاظ ساختاری شرایط خیلی بهتری داشت به نظر من اشتباه کرد و بسیار زود تصمیم گرفت و باید از او پرسید آقای رحمتی برای چه کسی و برای چه جایت را خالی کردی؟
بهترین مربی دروازه بانی که این سالها دیدید کدام مربی بود؟
بدون شک بهترین مربی که در سالهای اخیر در ایران فعالیت کرد دن گاسپار، مربی دروازه بانی تیم ملی در دوره حضور آقای کی روش بود. من. چند بار از پشت فنسهای دور زمین تمرینات او را دیدم و واقعا لذت بردم. او کارش فوق العاده بود و فکر میکنم اگر حقیقی و بیرانوند در دور جام جهانی اخیر درخشیدند فقط کارهای همان مربی بود.
شما در هر حالتی انتقادات فراوانی با بهانه و بی بهانه نثار مربی دروازه بانهای پرسپولیس میکنید. چرا؟ یعنی کسی به غیر از وحید قلیچ نمیتواند مربی گلرهای پرسپولیس باشد؟
وحید قلیچ اصلاً نمیتوانند مربیگری کند. حتی اگه خودم بخواهم باز هم نمیتوانم، چون من الان در حال پشت سرگذاشتن دوران نقاهت پایم هستم. اما حرف من این است که چرا وقتی خود پرسپولیس ده، یازده مربی دروازه بان دارد باید از جای دیگری کسی بیاید و این کار بر عهده بگیرد.
بارها اعلام کردید اعتقادی به بوژیدار رادوشوویچ، دروازه بان کروات پرسپولیس ندارید درست است؟
مگر این بازیکن که شما میگویید اصلا دروازهبان است؟ آیا او واقعاً به عنوان دروازهبان به باشگاه آمده است؟ ببینید ۱۸۰ هزار دلار پول به او میدهند تا فقط یک بازی انجام دهد؟ در صورتی که همین الان دو دروازه بان دیگر در باشگاه پرسپولیس در حال تمرین هستند نمیتوانند مثل بوژیدار رادوشویچ کمک گلری کنند؟ این دروازه بان اگر بخواهد بعد از یک سال یک بازی انجام دهد صد و هشتاد هزار دلار نمیارزد و حرف من این است.
آقا وحید شما این روزها از برانکو تعریف میکنید، اما من یادم میآید که شما یکی از منتقدین ایشان بودید، به نظر میرسد هنوز هم از او خوشتان نمیآید.
به هر حال ایشان در پرسپولیس موفق بود و ما هم هرکسی در تیم ما موفق شود را دوست داریم، اما این را هم باید قبول کنیم که اگر آقای برانکو موفق شد سه عنوان قهرمانی بیاورد به این خاطر بود که ۲۵ بازیکن خوب داشت الان شما نگاه کنید که در الاهلی چه کاری کرد.
اجازه بدهید من این طور از شما این سوال را بپرسم که آیا انتقادی که شما از ایشان داشتید بیشتر به این خاطر نیست که یک بار شما را در تمرین نشناخت؟
چرا ... یکی از دلایلم هم همین است! واضح میگم او میدانست که من وحید قلیچ هستم، اما طوری وانمود کرد که من را نمیشناسند به من برخورد و این یکی از دلایلی بود که ساز مخالفت را علیه او کوک کردم که ممکن هم است که اشتباه باشد و شجاعتش را هم دارم و از نظر من کاملا کار درستی بود، چون با خیلی از پیشکسوتان دیگر هم رفتاری مشابه داشتند.
درخصوص تیم فعلی و گابریل کالدرون نظرتان چیست هرچند می دانم هرچه به دربی نزدیکتر میشویم حمایت تان را بیشتر کردید، اما می خواهم نظر واقعی شما را در مورد این مربی بدانم.
من زیاد او را نمیشناسم و مثل یک هندوانه دربسته می ماند، ولی در این سه بازی نظر خوبی در مورد او ندارم.
این روزها علاوه بر محسن سیدی میبینم که در مورد آقای محسن خلیلی هم موضع گرفته اید آیا تصور نمیکنید به عنوان پرسپولیسی نظرتان میتواند بر روی قشری از جامعه تاثیر گذار باشد.
همیشه باید انتقاد باشد اگر ما بخواهیم همواره به به و چه چه راه بیندازیم که دیگر فایدهای ندارد جاهایی هم باید افرادی باشند که جریان انتقادی را دنبال کنند و من فکر میکنم جریان انتقادی را من باید دنبال کنم. اگر از آقای خلیلی انتقاد میکنم به این خاطر است که میدانم نفرات دیگری هم هستند صلاحیت بیشتری نسبت به احراز این پست را دارند.
این همان دلیلی است که من به شما گفتم که شما عرق خاصی به دهه شصتیها دارید.
بخدا پرسپولیس ملک شخصی ما نیست. خدا وکیلی خدا وکیلی نه من به پرسپولیس کار دارم نه پرسپولیس به من کار دارد منتها من چیزی را که میببینم میگویم. دست ما از همه جا کوتاه است، چون رفیق ورزشی و روزنامه نگار ندارم مرا حمایت کند به همین دلیل در صفحه شخصی خودم حرف را میزنم. اصلا اینجوری نیست که میگویید. حتی گاهی پیش میآید به خاطر بعضی از حمایتها توهینهای زیادی بشنوم به فرض مثال در خصوص کنعانی توهینهای زیادی به من شد. او، چون در این فصل به پرسپولیس اضافه شده است پس من به عنوان پیشکسوت وظیفه دارم از کنعانی حمایت کنم.
پس چرا این حمایت را به سمت نیمکت محسن خلیلی نمیبرید؟
ببینی محسن خلیلی جوان است و کارهایی میکند این قابل قبول نیست در صورتی که باید در پرسپولیس همه جوانب را در نظر بگیریم نباید در مورد هرکسی صحبت کنند که باعث رنجش خاطر آنها شود.