اینکه یک سریال تلویزیونی تنها بعد از گذشت چند قسمت بدل شود به موضوع اصلی بحث و گفتوگوهای مخاطبان تلویزیون و در فضای مجازی نیز تبدیل شود به یکی از ترندهای فارسی، بیتردید چیزی نیست که سازندگان آن سریال از آن بدشان بیاید؛ اما این اتفاق اگر به خاطر گافهای آن سریال باشد، موضوع فرق میکند.
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه شهروند، این اتفاقی است که در روزهای اخیر برای سریال ستایش رخ داده است و در حال حاضر در فضای مجازی سکانسی از این سریال دست به دست میشود که نرگس محمدی و مهدی سلوکی (با ظاهری مسنتر) در کنار هم به عنوان مادر و پسر نشستهاند و در این سکانس تنها حسی که به وجود نمیآید، مادر و پسر بودن این دو است.
ماجرای ستایش و گریمهایش
در سری دوم سریال ستایش با اینکه انتقادات در مورد این سریال زیاد بود و جنبههای مختلفی را شامل میشد، اما بیشک یکی از مهمترین انتقادات بازمیگشت به نوع چهرهپردازی کاراکتر ستایش -که بعد از گذشت بیستسال (یا کمی کمتر یا بیشتر) تنها تغییری که در صورت نرگس محمدی ایجاد شده بود، یک عینک بود و چند چین ظریف! این هم باعث شده بود خیلیها از اینکه گریم نرگس محمدی بالا رفتن سن او را به درستی نشان نمیدهد، شکایت کنند. در فصل سوم اما آن گریمی هم که گفته میشد در القای بالارفتن سن ناتوان بوده، یکسره دگرگون شده؛ و این سری از سریال با اینکه از نظر زمانی در ادامه سری دوم آن است، اما ستایش همان چند چین و آن عینک تابلو را هم از دست داده و دوباره بازگشته است به دوران جوانیاش. اتفاقی که مخاطبان آن را به «بنجامین باتن»ی شدن ستایش تعبیر کردهاند و گفتهاند که احتمال دارد ستایش در فصل بعدی تبدیل به نوزاد شود!
انتقادات تندوتیزی نسبت به این گریم ابراز شده است؛ عدهای آن را به شوخی «واکنش کارگردان ستایش به انتقادها از گریم ضعیف فصل دوم ستایش» نامیدهاند که منجر به حذف عینک ستایش و جوانشدن ظاهر و صدای وی شده است. ظاهرا سازندگان ستایش فکر کردهاند انتقادات به این دلیل بوده که عینک به ستایش نمیآید!
عدهای هم (باز به شوخی) گفتهاند که شاید هم در فاصله سری دوم و سوم ستایش سراغ تزریق ژل، بوتاکس، لیفت صورت و … رفته!
البته تهیهکننده ستایش در توجیهی غیرمنطقی جوانی چهره ستایش را به آرامش او مربوط دانست و گفت که «چون او مشکلات و نگرانیهای فصل قبلش را ندارد، بشاشتر و آرامتر شده است». اما در اصل آن بخش از سخنان او که گفته «شما یک سریال را در چند وقت اخیر مثال بزنید که گریمش خوب باشد» صحت و صداقت بیشتری دارد.
ادعایی که با مرور سریالهای مهم سالهای اخیر درستی آن بهتر اثبات میشود. بله؛ بیشتر سریالهای مهم ما در سالهای اخیر، بهخصوص در پیرکردن چهرهها، مشکلات اساسی داشتهاند. موضوعی که البته در هیچکدامش به شوری ستایش نبوده است!
کیمیای جوانی
همین جمله آغازین حرفم را پس میگیرم. گریم پیری کیمیا خانم سریال کیمیا نیز به همان بدی گریم ستایش است. کیمیا ساخته جواد افشار در سه مقطع زمانی سی-چهل ساله داستان زندگی زنی به نام کیمیا را روایت میکرد و البته انتقادات مربوط به گریم مربوط به بخش سوم این سریال بود که کیمیا با بازی مهراوه شریفینیا در حوالی شصت سالگی بود. با اینحال چهره بازیگر در قیاس با مقطع بیست-سی سالگیاش بیتغییر مانده بود؛ جز عینکی که در سریالهای ایرانی تنها چیزی است که برای مسنکردن کاراکترها بهکار گرفته میشود! انتقادات از این گریم در روزهای اول تند و تیز بود؛ اما خیلی زود از جدیت ماجرا کاسته شد و کاربران با انتشار تصاویری که این گریم را با نمونههایی چون فیلم بنجامین باتن قیاس میکرد، شروع کردند به نشاندادن واکنشهای طنزآمیز به شاهکار چهرهپردازی سریال.
آن روزها درنهایت طراح گریم سریال، بازیگر نقش کیمیا را به عنوان مقصر معرفی کرد: «مهراوه شریفینیا اجازه نمیداد که چسب با لاتکس به صورتش بزنیم یا لنز توی چشمش بگذاریم یا روی صورتش خطوطی بکشیم و تهیهکننده و کارگردان هم بهراحتی پذیرفتند!» البته بعدتر مهراوه شریفینیا این ادعا را رد کرد و گفت که «مگر یک آدم 47 ساله چه شکلی است؟! دندان مصنوعی دارد یا مثلا فرتوت است»؟!
زال در کوفه
حتی سریالهای پرهزینه و فاخر این مرزوبوم که در گذر زمان ارزشهای خود را ثابت کردهاند نیز از این آسیب در امان نیستند. نمونهاش سریال مهم مختارنامه که این آسیب در آن سریال نیز وجود دارد.
مختارنامه که در کل به عنوان سریالی با گریمی درخشان شناخته میشود (بهخصوص در ترسیم چهره دشمنان امامحسین(ع)) اما در فصولی که مختار را در سنین پیری نشان میداد، از این آسیب در امان نمانده بود. نگاهی حتی گذرا به تغییراتی که مختار در گذر زمان کرده، نشان از این دارد که سالیان دراز جز سفیدشدن و البته بلندشدن موی سر تغییر چندانی در او ایجاد نکرده است؛ موضوعی که به نحوی ثابت میکند نگاه هندی به روند پیرشدن کاراکترها حتی در سینماگران درجه یک ما هم ریشه دوانده است. منظور از نگاه هندی نوع رویکرد فیلمهای دهه شصت و هفتاد بالیوودی به روند پیرشدن کاراکترهاست -که تنها با سفیدکردن موهای کاراکترها سر و ته ماجرا را هم میآوردند.
فاخرهای خندهدار
در چشم باد یکی از بهترین و تحسینشدهترین سریالهای تاریخی تلویزیون ایران است. اما فراموش نکردهایم که در آغازین قسمتهای فاز سوم این سریال که در آمریکا میگذشت، چه شوخیهایی با گریم ستاره اسکندری و رضا شفیعیجم که نشد و چه کنایهها به گریمور آن سریال زده نشد که حتی نتوانسته بود چسب روی چهره بازیگر را هم محو کند!
این قضیه را در یوسف پیامبر دیگر سریال فاخر و موفق تلویزیون هم شاهد بودیم؛ جایی که زلیخا در سنین پیری و کوری چه کنایههایی را مجبور شد که به جان بخرد. موضوعی که حتی فرجالله سلحشور را هم که در کل عادت به شنیدن انتقاد و پاسخگویی نداشت، وادار کرد به این انتقادات پاسخ دهد.
نمونههای جهانی
سینمای جهان برعکس کارنامه قابل تحسینی در این زمینه دارد. مثالها فراوانند: از نقش جرد لتوی جوان در فیلم آقای هیچکس در نقش یک پیرمرد ۱۱۸ ساله بگیرید تا نقش تیلدا سوئینتن در فیلم هتل بزرگ بوداپست در نقش مادام ویلنو دسگوف که سالها پیرتر است.
از نقش کیت بلانشت در نقش دیزی و برد پیت در نقش بنجامین باتن در فیلمی به همین نام بگیرید تا کیت وینسلت در فیلم کتابخوان، جولین مور در فیلم ساعتها، لئوناردو دیکاپریو در فیلم ادگار هوور، هلنا بونام کارتر در ماهی بزرگ و حتی کاریس فنهاوتن در نقش ملیساندری در قسمت ۶ سریال بازی تاج و تخت.