فیلم سینمایی «مول | Mule» به کارگردانی کلینت ایست و با نقش آفرینی محور این سینماگر هشتاد و هشت ساله، یکی از مهمترین آثاری است که در چند سال اخیر ساخته شده و یک فیلمساز خستگی ناپذیر آن را خلق کرده است؛ اثری که سوای نقدهای قابل طرح پیرامونِ آن، نشان میدهد فیلمسازی بازنشستگی ندارد و میتوان تا تا نفس آخر به خلق اثر پرداخت و با فیلمسازان تازه نفس رقابت کرد.
یک باغبان 90 ساله و جانباز جنگ جهانی دوم، در کهنسالی مسیر دیگری در پیش میگیرد و در مسیر انتقال سه میلیون دلار کوکائین از طریق میشیگان برای یک کارتل مواد مخدر مکزیک قرار میگیرد و عامل چنین انتقالی میشود؛ روایتی بر آمده از داستانی واقعی از لئو شارپ، جانباز جنگ جهانی دوم در دهه 1980 که به یک پیک مواد مخدر برای کارتل سینالوآ تبدیل میشود و با آن سابقه، چنین پیشهای را در پیش میگیرد که ظاهراً با سابقه او همخوانی ندارد.
فیلم The Mule تنها 10 ماه پس از عرضه فیلم دیگر ایستوود یعنی The 15:17 to Paris اکران شد و دومین ساخته این کارگردان در سال 2018 محسوب میشود. جالب است بدانید نقش اول این فیلم را خود او بازی میکند. آخرین مرتبهای که ایستوود هنر بازیگری خود را به نمایش گذاشته بود مربوط به سال 2012 و بازی در فیلم Trouble With the Curve میشود.
کمپانی فیلمسازی برادران وارنر با وجود این که پاییز و زمستان امسال دو فیلم «تولد یک ستاره» و «آکوامن» را اکران کرده بود، که اولی حتی در شش رشته در مراسم گولدن گلوب نامزد بود و دومی با استقبال زیادی روبهرو شد، اما تصمیم گرفتند فیلم قاچاقچی در ژانر درام و جنایی (براساس یک داستان عجیب واقعی) را به امید موفقیت در جوایز اسکار در فهرست آخرین اکرانهای خود قرار دهند. چون به یاد داشته باشید فیلم «تک تیرانداز آمریکایی» کلینت ایستوود چند سال قبل با همین سیاست توانست در اسکار موفق ظاهر شود.
اما آیا فیلم جدید کلینت ایستوود همان سرنوشت را خواهد داشت؟ در ادامه با بررسی فیلم The Mule ( قاچاقچی ) متوجه میشویم.
فیلم The Mule اثری قدرتمند، اما معمولی محسوب میشود که مرد کهن سینما ساخته است و تمام بار فیلم را توسط قدرت طبیعی و جذبه سینمایی خود به دوش میکشد.
ایستوود در این فیلم در نقش ارل استون ظاهر میشود. یک باغبان پیر که به اشتباه کار خود را اولویت زندگیاش قرار داده و همین قضیه روابط او با خانوادهاش را خدشهدار میکند. بدترین آنها مربوط به شرکت نکردن در مراسم ازدواج دخترش آیریس (با بازی آلیسون ایستوود) میشود؛ که به جای آن برای دریافت یک جایزه در یک گردهمایی کاری شرکت میکند. چندین سال پس از این واقعه، زمانی که ارل کسبوکار خود را از دست میدهد، اوضاع بدتر میشود و از نظر مالی آسیب میبیند. اشتباهات گذشته ارل باعث شده همسر سابق او ماری (با بازی Diane Wiest) و آیریس از او دلسرد شوند و از نظر عاطفی بیپناه باشد.
حضور ارل در یک مهمانی خانوادگی با پیشنهاد مردی مصادف میشود که به او پیشنهاد کار میدهد. آن مرد به ارل میگوید افرادی را میشناسد که اگر ارل تنها با کامیون خود بارهای آنها را حمل کند، حاضر هستند به او کار بدهند. ارل با تصور ساده بودن این کار، ناخواسته و ندانسته قاچاقچی یک کارتل مکزیکی مواد میشود. او بارهای بزرگ کوکائین مافیای مواد را به نواحی مختلف میرساند و دستمزد قابل توجهی دریافت میکند. اما لذت ارل از حقالزحمه جالب کار جدیدش با تلاش اداره مواد مخدر برای مقابله با کسبوکار کارتل مکزیکی همراه میشود. مامور کالین بیتس (با بازی بردلی کوپر) میخواهد با دستگیری یکی از اعضای مهم کارتل به اسم تاتا سروصدای زیادی بر پا کند و ترفیع رتبه بگیرد.
اگر بررسی فیلم The Mule را منصفانه بخواهیم پیش ببریم باید بگوییم بزرگترین دارایی این فیلم خود ایستوود است. بازیگر افسانهای هالیوود قدرت سینمایی خود را حتی در این سن بالا ثابت میکند و نشان میدهد هنوز میتواند به تنهایی یک فیلم را به دوش بکشد و یک حضور سرگرمکننده روی پرده جادویی سینما رقم بزند. شخصیت ارل فردی با مشکلات عمیق است؛ اما ایستوود توانسته است از او یک نقش اول دوستداشتنی بسازد، که بسته به سکانسهای مختلف فیلم رفتاری جالب یا تند و گزنده دارد.
به ویژه در سکانسهای آغازین، ایستوود به موقعیت عجیب ارل توجه دارد و جنبه طنز این شخصیت را زمانی آشکار میکند که در سکانسهای بعدی او را با کامیونش در جاده نشان میدهد. ارل در حال خواندن آهنگهای پاپ قدیمی است و از این خوشبختی ناگهانی تعجب کرده و نمیداند چکار کند.
هرچه فیلم جلوتر میرود، ایستوود با مهارت و ظرافت بخشهای دراماتیک بیشتری را کنترل میکند تا ارل را در قالب تصویری از مردی نشان دهد که پشیمانی تمام وجود او را در بر گرفته است. البته، لحظاتی هم در فیلم وجود دارد که ارل برای ما یادآور شخصیت خشن و محکم هری کثیف شاهکار دان سیگل با بازی فراموشنشدنی ایستوود است.
متاسفانه، شخصیت ارل با بازی ایستوود تنها شخصیت واقعا به یادماندنی فیلم است. بسیاری از هنرپیشههای نقش مکمل فیلم تنها به دلیل نقش خود در فیلم وجود دارند و فیلمنامه نیک شنک به ندرت از لایه سطحی خود فراتر میرود.
تنها نقش کوپر یعنی بیتس را میتوانیم استثنا بدانیم که با توجه به حضور در چند سکانس کلیدی فیلم جدید کلینت ایستوود The Mule کمی از سایه بازیگری خوب او خارج میشود. ولی با وجود این، شخصیت بیتس آن قدر گسترش ندارد که او را چیزی بیشتر از یک مامور سازمان DEA بدانیم که به دنبال بالا رفتن از پلههای ترقی است.
ز دیگر ضعفهای داستانی فیلم The Mule بهای کمی است که به اعضای خانواده ارل داده شده است. با وجود این که جزء اساسی از هویت عاطفی «قاچاقچی جدید کارتل» به شمار میروند.
بسیاری از سکانسهایی که استون و اعضای خانوادهاش در آن قرار دارند پر از حرفهای کلیشهای در مورد گذشته آشفته آنها است و تاثیری را که ایستوود دوست داشته به همراه نمیآورند. سایر بازیگران معروف فیلم مانند مایکل پنیا در نقش همکار بیتس در DEA، لارنس فیشبرن در نقش رئیس DEA و اندی گارسیا در نقش لاتون رئیس کارتل، عملا در نقشهای بیهوده خود هدر رفتهاند و نیازی ندارد تلاش زیادی از خود نشان دهند.
منصفانه بخواهیم بگوییم، هیچ کدام از این بازیگران بد نیستند. اما فیلم The Mule مشخص است که تنها محل جولان و نمایش ایستوود است و بس.
نقص دیگری که میتوانیم به آن اشاره کنیم و احتمالا دلیل آن فیلمنامه و شیوه کارگردانی ایستوود است، این است که فیلم The Mule گاهی اوقات به نفع خود سخت نمیگیرد. پس از این که ارل کار جدید خود را شروع میکند، فیلم به یک سری الگوی تکراری تبدیل میشود که در آن استون سریعا هر مشکلی را که زندگی سر راه او قرار میدهد با حمل یک محموله مواد دیگر و استفاده از دستمزدش حل میکند.
با آنکه این قضیه باعث شده فیلم ریتم دوستداشتنی خود را پیدا کند، ولی از طرفی باعث میشود هیچ نوع سکانس دراماتیک واقعی شکل نگیرد. چون ارل با کوچکترین نوع عواقب یا تهدید کار خود را به اتمام میرساند.
علاوه بر این، کمی طول میکشد تا داستان ارل با داستان فرعی فیلم یعنی هدف سازمان مبارزه با مواد مخدر گره بخورد. (سکانسهای اولیهای که کوپر در آنها شرکت دارد بیشتر میخواهند حضور او در فیلم را به عنوان مامور DEA نشان دهند). همین قضیه باعث میشود از هیجان فیلم قاچاقچی که به دنبال شکلگیری یک بازی موش و گربه به وجود میآید، کاسته شود. البته در یک سوم پایانی فیلم The Mule کمی به هیجان و اوج آن افزوده میشود، ولی بیش از حد دیر و بیش از حد کم است.
میتوان انکار کرد داستان واقعی که فیلم The Mule براساس آن ساخته شده، فوقالعاده جالب و برای اقتباس پخته بوده است. اما باید گفت که فیلم قاچاقچی بهترین نسخه از فیلمی که از این داستان میتوان ساخت، نیست. ایستوود در پیش بردن سریع پروژههای فیلمسازی خود شهرت دارد. (فیلم The Mule تابستان امسال فیلمبرداری شده است). و اگر او به این ماجراجویی خود کمی فضا و زمان بیشتری میداد تا تیم تولید برای یک اقتباس بینقص از داستان و تمامی عناصر مهم آن وقت کاملی داشتند، فیلم بسیار بهتر از آب در میآمد.
در بسیاری از سکانسها به نظر میرسد فیلم تنها با یک مرتبه بررسی فیلمنامه ساخته شده است. یعنی تمامی بخشهای لازم و مورد انتظار را دارد؛ ولی بعضی از آنها ذاتا مشکل دارند و با یک مرور دوباره اصلاح میشدند. واقعا جای شگفتی دارد که ایستوود با این سن بالای خود میتواند با این سرعت فیلم بسازد. امیدواریم مرتبه بعد او کمی ترمز خود را بکشد تا به فیلمش کمک کند به پتانسیل کامل و واقعیاش برسد.
سابقه ایستوود در شرکت در مراسم اسکار و دریافت جوایز طولانی است. ولی فیلم The Mule را نمیتوانیم یک نامزد شایسته برای این مراسم نام ببریم و تنها انتخاب خوبی برای مشاهده در یک روز تعطیل است. طرفداران قدیمی ایستوود از این فیلم لذت میبرند ولی یک شیفته واقعی سینما نیازی نیست برای آشنایی با تمامی نامزدهای احتمالی اسکار، این فیلم را (به ویژه زمانی که فیلمهای قدرتمندی مانند فیلم Vice در حال اکران هستند) در فهرست تماشای خود قرار دهد و برای دیدن آن به سینما برود.
نقد فیلم The Mule ممکن است این فیلم را بد نشان دهد، ولی در واقع این طور نیست. فقط باید بگوییم فیلم جدید کلینت ایستوود نمیتواند با بعضی دیگر از فیلمهای او رقابت کند. با وجود این هفتتیرکش بدون نام «خوب، بد و زشت» با ساخت این فیلم نشان میدهد سینما هنوز نفس میکشد و ستارگانی مانند او یا وودی آلن دوستداشتنی که تنها 5 سال از ایستوود کوچکتر است، میتوانند اعتبار سینمای هالیوود را هنوز حفظ کنند.