امروز رسانهها تصویری از کره جنوبی مخابره کردند که نشان میدهد، مردم این کشور در اعتراض به انتصاب فردی به عنوان وزیر دادگستری، به خیابانها آمده اند و خواستار استعفای رئیس جمهور به خاطر این انتصاب شده اند. قصه این است که «چو کوک» ـ که به سمت وزیر دادگستری منصوب شده ـ متهم است که همسرش برای پذیرش یک نفر در دانشگاه عالی سئول، اعمال نفوذ کرده است!
به گزارش «تابناک»؛ تصویری که رسانهها مخابره کرده اند، هزاران تن را نشان میدهد که خواهان برکناری رئیس جمهور هستند. احتمالا این افراد اعمال نفوذ همسر وزیر دادگستری را در حد توصیه برای پذیرش یک نفر در دانشگاه را مقدمه فسادهای گسترده تری از جانب او یا شخص وزیر میدانند. شاید هم پیش فرض آنها این است، فردی که همسرش، سابقه سوء استفاده از مقامش را دارد، صلاحیت این را ندارد که بتوانند در جایگاه وزیر دادگستری «داد» مردم را بستاند. ممکن هم هست که اعتراض آنان این باشد، چرا رئیس جمهور بر چنین اتهامی چشم پوشی کرده و آن فرد را به وزارت دادگستری منصوب کرده است؟
در ایران اما داستان، تفاوت اساسی با کره جنوبی دارد؛ آنقدر فاصله دارد که نمیتوان به راحتی آن را برای یک شهروند کره جنوبی، توضیح داد و به او گفت: در ایران، توصیه نامه از یک مقام برای تصدی یک پست یا انتقال از یک دانشگاه سطح پایین به یک دانشگاه درجه یک، تقریبا عرف است! تا جایی که میتوان به طنز گفت: اگر کسی در این زمینه شکایتی علیه مسئولی که توصیه نامه داده را در دادگاه اقامه کند، احتمالا محکوم میشود که آن مسئول بر اساس عرف جاری مملکت، عمل کرده است؟!
چگونه میتوان به یک شهروند کره جنوبی فهماند که در ایران توصیه یک مقام عالی برای انتصاب و انتقال به پستها و جایگاههای بالاتر، نه تنها سوءاستفاده از مقام تلقی نمیشود که احتمالا برای آن مقام توصیه کننده هم جایزه استعداد یابی و کشف استعدادی تازه را به ارمغان بیاورد؛ لذا شاید برای ما خنده دار باشد که چرا دهها هزار تن از مردم سئول به خاطر یک توصیه نامه به خیابانها آمده اند!
شاید زمان آن رسیده باشد که این پرسش مطرح شود از چه زمانی در جمهوری اسلامی ایران ـ و نه سلطنت شاه ـ بدین جا رسیدیم که سوء استفاده از قدرت را به تدریج تبدیل به عرف کردیم؟ احتمالا ریشه این مسأله در جمهوری اسلامی، به زمانی برگردد که به خاطر فضای انقلابی و تغییر ساختار و نظامی سیاسی، به افرادی نیاز بود که تعهد بیشتری به نظام سیاسی داشته باشند؛ چه اینکه ایده این بود که یک هدف والا را نمیتوان با افرادی که به آنان اعتقادی سرسختانه ندارند به ثمر رساند. یافتن افراد متعهد طبیعتا در یک روند شایسته سالارانه اتفاق نمیافتاد و لاجرم توصیه نامه در جمهوری اسلامی ایران برای معرفی افراد متعهد، به راه افتاد.
ضرورت توصیه نامهها برای یافتن افراد متعهد، در سالهای اولیه انقلاب، قابل درک بود. یک نظام نو ساخته شده بود که کارگزاران متناسب با آن را باید جستجو میکردند و مییافتند؛ اما آسیبی که این مسأله سالها بعد، بر نظام سیاسی و اداری کشور وارد کرد، رواج توصیه نامه به عنوان یک روال مرسوم با تغییر ماهیت آن بود؛ به ویژه در سالهای پس از جنگ تا کنون، توصیه نامه برای افراد متعهد، جای خود را به توصیه نامه برای افراد نزدیک، دوست و اقوام عموما فاقد صلاحیت حداقلی داد و، چون این توصیه نامهها ابتدای انقلاب با نیتی سالم بنا نهاده شده بود، سالهای اولیه حساسیت کمتری ایجاد میکرد، اما به تدریج توصیه نامه در گوشت و پوست و استخوان مسئولان و مردم رسوب کرد؛ مسئولان توصیه نامه را ابزار قدرتی در اختیار خود دیدند که بدان وسیله نیروهای تحت امر خود را در نهادهای گوناگون به کار میگرفتند و مردم هم با همه گیر شدن استفاده از توصیه نامه ها، هر کسی تا جایی که امکان استفاده از آن را داشت از آن دریغ نمیکرد و بدین ترتیب شهروندان هم اگر چه به اجبار ساختار، ولی در نهایت پذیرفتند که خود نیز باید تابع نظام توصیه شوند و برای اشتغال، انتصاب و ارتقا، ضوابط را اولویت چندم خود قرار دهند و رابطههای خود را به کار گیرند.
آن مسألهای که از آن به عنوان پارتی بازی یاد میکنند، بدین گونه در کشور رواج یافت؛ ابزاری که مسئولان برای بسط قدرت از آن استفاده کردند و مردم هم به اجبار برای پیشبرد کارهایشان به آن تن دادند! همه گیر شدن این مسأله حس اعتراض به توصیه نامه و پارتی بازی را در کشور کمرنگ کرد و همه نسبت به این مسأله بی حس و به نوعی کرخت شدند. تفقریبا طبقه متوسط کشور که باید در اعتراض و انتقاد به این مسأله، پیشتاز باشد، خود درگیر و متنفع از این پدیده شد و دیگر آن را مسأله خود و کشور ندانست. جالب اینجاست خود مسئولان که گاهی، متوجه وخامت نظام توصیه نامهای میشوند، نظامهای قدیمی توصیه نامهای را کنار میگذارند و چون خود رأس نظام قانونگذاری و اجرایی کشور هستند، روشهای نوینی را برای احیای همان نظام توصیه نامهای ابداع میکنند.
امروز دیگر سخت است ما باور کنیم که به خاطر توصیه نامه همسر یک وزیر برای پذیرش فردی در یک دانشگاه، مردم کره جنوبی، خواهان برکنار رئیس جمهور کشورشان هستند؛ همان گونه که برای آنان سخت است که باور کنند، این نظام توصیه نامهای در ایران عرف است و در جایی مانند دانشگاهها حتی قانون است و ما توصیه نامه را ضابطهمند کرده ایم!