رسم شیخوخیت در انتخابات داشت برچیده میشد که شیخ نور به خاستگاه سیاسی خود برگشت. حضور ناطق نوری در جلسه اخیر جامعه روحانیت حتما علاوه بر کنار گذاشتن کدورتهای ۱۰ ساله، آثار دیگری نیز خواهد داشت. آثاری که گمانهزنی درباره آن دشوار نیست اگر توجه داشته باشیم که تنها ۵ ماه تا انتخابات مجلس باقی است.
به گزارش «آزادی»، انتخاباتی که قبل از این به نظر نمیرسید تحت تاثیر جامعه روحانیت و جامعه مدرسین یا مجمع روحانیت و به طور کلی روشهای ریشسفیدی باشد. دلیلش نیز روشن است، نگاهی به چند انتخابات اخیر و صحنه سیاست در ایران افول جامعتین که پیش از آن برای اصولگرایان نه نقش رهبری که نقش پدری داشت را به وضوح به نمایش میگذارد. فرایندی که بدون شک باید آغاز آن را کاندیداتوری احمدینژاد و نادیده گرفتن نظر جامعتین در انتخابات ۸۴ دانست.
روی کار آمدن طیفی از اصولگرایان که ایستادن رو در روی بزرگان را پیشه کرده و خود را از همه انقلابیتر و اصولگراتر میدانستند نیز مزید بر علت شد تا رسم تبعیت از روحانیت و ریشسفیدان در این جریان سیاسی رو به فراموشی نهد. این رویه جامعه مدرسین را به جایی رساند که عطای سیاست را به لقایش ببخشد و حاشیهنشین شود و در پس این تصمیم، جامعه روحانیت تنها بماند.
در انتخابات ۹۲ که سازوکاری تحت عنوان جمنا پدید آمد و عملا نقش محوری جامعه روحانیت را به نقشی مشورتی تقلیل داد، وضع برای آن تشکل سیاسی- مذهبی بدتر شد. بدتر از بد وقتی بود که اصولگرایان آیتالله مهدوی کنی را از دست دادند و نتوانستند فردی که حرفش همان قدر خریدار داشته باشد را به جای او قرار دهند.
مهیا شدن اصولگرایان برای انتخابات ۹۸ در همان چارچوب نیز این تصور را ایجاد کرد که در این انتخابات نیز در بر همان پاشنه خواهد چرخید. این طور که معلوم است اما اصرار برخی از طیفهای اصولگرا مثل جبهه پیروان و جبهه پیشرفت و عدالت به محوریت جامعه روحانیت کار خودش را کرده است. افزون بر این زمزمههایی درباره پذیرش نقش محوری جامعه روحانیت از سوی شورای وحدت نیز به گوشمیرسد. نباید فراموش کرد که خود جامعه روحانیت مبارز نیز برای بازگشت به عرصه سیاست اراده کرده و در یک سال اخیر با انجام تغییراتی درون تشکیلاتی درصدد کاهش نقاط ضعف خود برآمده است.
حال که اعضای جامعه روحانیت مبارز با دعوت از سیاستمدار کهنهکار و تاثیرگذاری همچون ناطق نوری وارد میدان شده بعید است که طیف نواصولگرا که چندی است راه خود را جدا کرده نیز به مقصد رسیده و در پرچمداری این جریان موفقیتی حاصل کند.
ورق به نفع ریشسفیدان اصولگرا برگشته و خودشان نیز خوب میدانند. همین است که شاهدیم در جلسهای با احزاب اصولگرا از در ایجاد صمیمیت درآمده و گام اول را برای وحدتآفرینی برمیدارند. آنطور که سخنگوی جامعه روحانیت در مصاحبهای گفته است « ما نمیخواهیم آقا بالا سر باشیم و مبادا چنین تصوری ایجاد شود. ما نمیخواهیم تحکم کنیم و قصدمان این نیست که رأی و نظر خود را به کسی تحمیل کنیم. قصد ما این نیست که سهم خواهی کنیم و بگوییم چه کسی باشد و چه کسی نباشد. انتظار ما این است که نیروهای انقلابی به وصیت امام توجه کنند که سفارش کردند که روحانیت مبارز هیچ گاه از سیاست کنار نگیرد و در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ورود کند؛ بنابراین مگر میشود که روحانیت ورود کند؛ اما ورودش این گونه باشد که شما لیست را تهیه کنید و بعد بیایید به جامعه روحانیت بگویید که شما این لیست را تأیید کنید».
او به روشنی انتظارات جامعه روحانیت از احزاب اصولگرا را در فرایند تهیه فهرست بیان کرده و گفته است که «این مسئله باید در یک پروسهای قرار بگیرد که به طور طبیعی نتیجهاش تأیید باشد. همان طور که این تجربه وجود دارد. آن پروسه به این صورت انجام میگرفت که در ابتدای بحث انتخابات حضرات به جامعه روحانیت اقبال و به شخصیتی بزرگ مثل مرحوم آیت الله مهدوی کنی مراجعه میکردند و از ایشان رهنمود و کمک میخواستند؛ بنابراین در این جا کار شروع میشد که ما چگونه میتوانیم شما را گرد هم بیاوریم و دعوت میکردند، دوستان هم احترام میگذاشتند و میآمدند و در نهایت به طور طبیعی این حرکت منتهی به تأیید لیست میشد، بدون آنکه این لیست از بالا توسط روحانیت دیکته شود.»
نکتهای که سخنگوی جامعه روحانیت به آن توجه نداشته و یا نخواسته اظهار کند این است که دیگر مهودی کنی نیست تا به او مراجعه کنند و تشکل سیاسی – مذهبی متبوع او نیز قادر به جایگزین کردن او با چهره اثرگذار دیگری نبوده است. بازگشت ناطق نوری به جامعه روحانیت اما این گمانه را ایجاد میکند که اعضای جامعه روحانیت بالاخره این نقیصه را دریافته و درصدد رفع آن برآمدهاند. هرچه باشد ناطق نوری یکی از سیاسیون اثرگذار در عرصه سیاست ایران است و اصولگرایان خوب میدانند که چطور یک دهه خودشان را از حضور وی محروم کردهاند.
سوال اینجا است که آیا ناطق نوری که طی سالهای گذشته در مواضع و اظهارات خود تا اندازهای به اصلاحطلبان نزدیک شده بود با بازگشت به جامعه روحانیت مبارز به آنان پشت میکند و یا اینکه حلقه وصلی برای ائتلاف میانهروها در هر دو جریان سیاسی میشود؟