سرمربی پرآوازه و خبرساز باشگاه سپاهان، امروز و پیش از بازی این تیم مقابل شاهین بوشهر، دست به اقدام جالبی زد که میتواند روحیه جوانمردی و پهلوانی را در جامعه فوتبال تبلیغ و احیا کند و فاصله زیاد میان ستارههای فوتبال و مردم را کاهش دهد.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ امیر قلعهنویی، که طی هفته های اخیر ازسوی اغلب رسانه های ورزشی ایران بخاطر نشست های خبری پرحاشیه و اشتباهات داوری پرتعداد در بازی های سپاهان تحت شدیدترین نقدها و فشارهای رسانه ای است، امروز در مسیر رسیدن به ورزشگاه نقش جهان اصفهان، کودکی را کنار خیابان میبیند و دستور میدهد، اتوبوس تیم نگه داشته و این پسربچه را سوار کند؛ کاری که مرسوم نبوده و در فوتبال حرفهای شاهد مشابه این حرکتها کمتر بوده ایم؛ اقدامی که نمیشود آن را کپی برداری دانست و باید پای مربی نوشت که بارها در نشستهای خبری اش، گریزی به دغدغه های معیشتی و فرهنگی مردم زده است. این اقدام قلعه نویی که احتمالا توسط باشگاه سپاهان در سطح محدود نشر پیدا کرده، خیلی سریع در رسانههای سراسری و مکتوب کشور بازتاب داشت تا فقط اخبار منفی از این مربی و در کل از فوتبال ایران منتشر نشود.
قلعه نویی که خود نیز در دوران کودکی مثل امروز متمول نبوده و در محلههای جنوب پایتخت بزرگ شده و رشد یافته و از زمینهای خاکی با دست خالی و بدون سفارش و به اصطلاح پارتی به تیم ملی و کاپیتانی استقلال رسیده، در مورد رفتارش با کودکی که در میانه راه سوار اتوبوس سپاهان شد، میگوید: «در حال عزیمت از ورزشگاه بودیم که پسری مظلوم را در کنار خیابان دیدیم و گفتم که سوار اتوبوس شود تا بازیکنان و رختکن را از نزدیک ببیند و دلش شاد شود؛ فقط همین.»
شاید این کار در ذهن قلعه نویی چندان بزرگ و خارق العاده به نظر نیاید و او رفتار معمولی یک انسان با همنوع خود را دور از بازیهای نمایشی و دوربین، انجام داده باشد، اما در سالهای اخیر، زندگی لوکس ستارههای فوتبال ـ که شاید حقشان نیز بوده است ـ با کاهش سطح رفاه اجتماعی و بروز مشکلات و کاستیهای اقتصادی در زندگی قشر ضعیف جامعه، همزمان شده است و همین موضوع، شکافی عمیق بین مردم عادی و سوپراستارهای ورزشی و حتی هنری ایجاد کرده که کتمان پذیر نیست.
این واقعیت البته مختص ایران نیست و در فوتبال حرفهای روز جهان نیز بعضا فاصله عمیقی بین درآمد اغلب ستارهها و مردم کف جامعه دیده میشود و دقیقا به همین خاطر، نظیر این گونه رفتارهای برجسته اخلاقی که از قلعه نویی سر زد، در رسانههای ورزشی اروپا و غرب، به شدت برجسته سازی میشود تا بازیکنان ردههای حرفهای با الگو گرفتن از ارزشهای اینچنینی، فضای فوتبال را به سمت فعالیتهای بشردوستانه و تعمیق رابطه مستقیم با عامه مردم سوق دهند و جو سنگین رقابت شدید در فوتبال حرفهای و نتیجه گرایی نیز تلطیف شود؛ اما معمولا رسانه ملی و اغلب خبرگزاریهای دولتی داخلی، توجهی به چنین اقدامات فرهنگی ندارند و بیشتر، برنامههای فرهنگی و اخلاقی را در برگزاری مراسم پرهزینه و صرف مخارج هنگفت جست و جو میکنند و آنها را پوشش می دهند.
آخرین بار انتشار فیلمی از توصیه تاثیرگذار علی دایی به نوجوانی که میخواست دست او را ببوسد، بازتاب گستردهای در فضای مجازی پیدا کرد و خود در بالاترین سطح و تیراژ، پیامی ارزنده و عالی انسانی را به گوش نسل جدید رساند که با اتکا به تواناییهای خود و ممارست و جدیت، میتوانند به هر هدف والا و به ظاهر دست نیافتی، برسند و شاهد خوشبختی را در آغوش بکشند. تاثیر طرح این پیام از سوی کسی که خود با پشت سر گذاشتن سختترین دوران نوجوانی، به بالاترین سطح محبوبیت، شهرت، ثروت و مقبولیت دست یافته است، با هیچ پیام کلیشهای برای آینده سازان این کشور قابل قیاس نبود.
متاسفانه جو غالب در رسانههای ورزشی به خصوص بین نویسندگان برجسته فوتبال ایران، روی نقد ناهنجاری ها، افشای پشت پرده بعضا زشت فوتبال و شناساندن جنبههای منفی زندگی برخی فوق ستارههای این رشته ورزشی متمرکز است که به مرور طی دو دهه اخیر، به ترور ذهنی عموم فوتبالدوستان منجر شده است، به نحوی که امروز تعریفی که یک نوجوان از چهره این رشته ورزشی در مخیله خود دارد، حاوی مفاهیمی همچون تبانی، فساد، باج، رشوه، بی عدالتی، زدوبند، سیاسی کاری، فحاشی، قومیت گرایی، تبعیض و دهها مفهوم منفی دیگر است.
بزرگترین و پرافتخارترین بازیکنان و مربیان فوتبال ایران، امروز روی سکوهای استادیوم های ایران، لقبی زشت و تاسف آور را تحمل می کنند که به هیچ وجه سزاوارش نیستند. متاسفانه برخی از ما هیچکس را برای معرفی به عنوان الگو باقی نگذاشته ایم و با صفات خارج از انصافی همچون پولکی، مافیا، پدرخوانده، سیاهباز و حتی بسیار زشت تر از این، بزرگترین ظلم را در حق جامعه ورزشی خود روا داشته ایم. همین نوشته ها و گفته های خارج از کنترل، از زبان ده ها هزار تن روی سکوها فریاد زده می شود و فضای فوتبال را دچار خشونتی می کند که فوتبال ایران امروز به صورت حاد دچارش شده است.
باید دانست که کار مدرن و فعالیت موثر در عرصه فرهنگ سازی فوتبال و در کل حوزه ورزش، بیش از سخت افزار، نیاز به تفکر و فعالیت فکری و نرم افزاری و خلق ایده دارد. همین اقدام امیر قلعه نویی میتواند دهها و صدها برابر بیشتر از برگزاری همایشها و سمینارهای رنگارنگ در تالارها و یا اجرای خوانندگان و گروههای تواشیح و مداحان در کنار زمین چمن پیش از مصافهای بزرگ باشگاهی و کارهایی از این قبیل که در سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال سال هاست که مرسوم است، اثر و ثمر داشته باشد.
برنامههایی بودجهبر و اغلب بی فایده برای نسل جوان که زبان صحبت با آنها را مدیران به اصطلاح فرهنگی ما نمیدانند و هنوز با همان دست فرمان سه دهه قبل در پی جذب عمده مخاطبان فوتبال یعنی جوانها هستند. چهرههای معتبر و تاثیرگذار فوتبال داخلی از قلعه نویی گرفته تا علی دایی و فردوسی پور و علی کریمی و فرهاد مجیدی و ...، ظرفیتهای دست نخورده و نامحدودی برای حمل پیامهای فرهنگی مدرن برای جامعه بحران زده امروز ایران دارند، ولی افسوس که از این منبع سرشار که خود نیز علاقه مند به کمک در این زمینه هستند، استفادهای نمیشود و متولیان فرهنگی در چرت چند دههای خود، شاید باز هم ریشه مشکلات را در بیرون از مرزها جست و جو میکنند.
نویسنده: مجید کوهستانی