پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی، مجموعه تصاویر پراکننده از این قهرمان ملی پخش شد؛ تصاویری که اگرچه بغض را در گلوی مردم میآورد، به لحاظ حرفهای فاقد اندک انسجام مورد انتظار بود و از آن تلختر اینکه اساساً مستندی کوتاه نیز از این سردار شهید پخش نشد و مشخص گشت علیرغم هزینه سرسامآور در مجموعههای متعددی فرهنگی حاکمیتی و دولتی، اندک اهتمامی در ثبت و حفظ تاریخ ایران وجود ندارد.
به گزارش «تابناک»؛ پنج روز از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در حمله تروریستی آمریکا به این دلاور قهرمان که به عنوان مهمان رسمی دولت عراق به بغداد سفر کرده بود، میگذرد. در این دوره زمانی، شاهد پوشش گسترده مراسم تشییع پیکر و همچنین پخش ویدیوهایی عمدتاً کوتاه از دوران حیات پربرکت حاج قاسم سلیمانی بودیم؛ اما حتی یک مستند ده دقیقهای درباره فعالیتها، سوابق یا حتی شخصیت سردار سلیمانی از تلویزیون و دیگر رسانهها پخش نشد.
شاید عنوان شود که بنا بر ملاحظات امنیتی درباره فرمانده سپاه قدس مستندی ساخته نشده، حال آنکه میشد این مستند از سوی مجموعههای مرتبط ساخته و طبقه بندی شود. از سوی دیگر، اگر چنین ملاحظاتی بود، طبیعتاً نباید پس از شهادت سردار سلیمانی این تعداد فیلم از فرمانده ارشد نظامی ایران در نقاط حساس نظیر ملاقات با مصطفی بدرالدین یا دیدبانی در خطوط اول جنگ با داعش منتشر میشد و این فیلمها نیز ثبت نمیشد؛ بنابراین، مشخص است که ملاحظه امنیتی جدی در کار نبوده و بیشتر شاهد اهمال در ثبت تاریخ معاصر و شخصیتهای تاثیرگذار در آن هستیم.
همچنین ممکن است ادعا شود که سردار سلیمانی موافق ثبت تصویر و تدوین و مستندسازی نبوده که این ادعا نیز با توجه به کثرت ویدیوهایی که از سردار سلیمانی در دوران حیات و مبارزهاش و همچنین در روزهای اخیر منتشر شد، قابل باور نیست. البته موضوع فقط سردار سلیمانی نیست که در این زمینه مظلوم واقع شده و چه بسا از آرشیوهای موجود، تصاویری کنار هم قرار گیرد و در آینده مستندی نیز ساخته شود، بلکه مستله اصلی مستندسازی به موقع و باکیفیت است.
با نیم نگاهی به گذشته میتوان دریافت به جز دو مستند داستانی که محمدحسین مهدویان برای سردار شهید حسن باقری و سردار احمد متوسلیان ساخته، اثر درخشان دیگری درباره شهدای شاخص ساخته نشده است. اغلب آثار مستند مشتمل بر تعدادی اینسرت از شهید و یکسری مصاحبه از همرزمان و نزدیکان سرداران و امرای شهید است که کنار هم چیده شده و این پایین ترین و نازلترین سطح کیفی مستندسازی است. یکی از دلایل این جنس مستندسازی، تولید گروهی و باندی این مستندها و عدم ارائه فرصت برای چهرههای خلاق نظیر مهدویان است که با نگاه نو و سرمایه گذاری مناسب، آثار ماندگاری خلق کنند.
کف انتظار تغییر این وضعیت است و انتظار میرود، مسیری که با باقری و متوسلیان گشوده شد، با حاج قاسم و همرزمانش تداوم یابد و در این مسیر از همه طیفهای مستندساز با هر گرایش فکری بهره برداری کرد و از حداکثر توان ممکن برای ثبت حقیقت بهره برد. این واقعیتی است که اگر به آن بیتوجه بود، آیندگان ما را نسبت به اینکه چرا گذشتهشان را به درستی ثبت نکردیم، ملامت خواهند کرد و روایتها درباره شخصیتها را تلویزیونهای ماهوارهای فارسیزبان خواهند گرفت. باید اعتبارات گسترده فرهنگی که هزینه میشود، دست کم در چنین مقاطعی خروجی مشخص داشته باشد و این خروجی را ببینیم.