تحریریه تابناک جهان؛ اروپا باید دنیا را آن گونه که هست، ببیند، نه آنگونه که آرزوی آن را دارد. بدین منظور باید زبان قدرت را بیاموزد و امکانات و منابع اروپا را برای اینکه حداکثر تاثیرات ژئوپولتیکی را داشته باشد، بسیج کند؛ این فراز اول، یادداشت جوسب بوررل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست؛ فردی که در هفته گذشته با مقامات ایران وارد تهران شد و بلافاصله به واشنگتن رفت تا دیداری با مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا داشته باشد.
بوررل این یادداشت را پس از دیدار با وزیر خارجه آمریکا نوشته است: اروپا باید زبان قدرت را بفهمد و همه امکاناتش را در اختیار بگیرد تا بتواند تاثیرگذار باشد. احتمالا میتوان حدس زد که در دیدار او با مایک پمپئو چه گذشته است.
به گزارش «تابناک» با جدا شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا از یک سو و حضور رئیس جمهوری مانند دونالد ترامپ در آمریکا از سوی دیگر، به نظر میرسد اتحادیه اروپا در بزنگاه انتخاب گیر افتاده است. انتخاب بین اینکه همچنان ملاحظات آمریکا را رعایت کند و یکجانه گرایی آمریکایی را بپذیرد و در رقابت بین ایالات متحده آمریکا و چین بازیگری ضعیف و بازنده باشد یا اینکه در اصول سیاست خارجی خود تجدید نظر کند و خود را به سطحی برساند که قدرت هماوردی با چین و آمریکا را در عرصههای مختلف داشته باشد.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به روشنی تصریح میکند که امروز سیاست قدرت بر روابط بین الملل حاکم شده و چند جانبه گرایی با این سیاست در معرض خطر قرار گرفته است. او به اروپاییها گوشزد میکند برای اینکه در معادلات آینده در روابط بین الملل تاثیرگذاری خود را از دست ندهند، لازم است که مسئولیت پذیر باشند و دنیای واقعی روابط بین الملل را بپذیرند.
اهمیت خبر
هرچند یادداشت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، آغازگر نیست، شاید نقطه عطفی در توجه اروپایی ها به تغییر پارادایم حاکم بر این اتحادیه باشد؛ اتحادیه ای که در چارچوب پارادایم لیبرالیسم در روابط بین المللی تاسیس شد تا با همکاری های کارکردی، یکپارچگی و صلح را برای جوامع اروپایی و با رهبری غیر رسمی ایالات متحده آمریکا به بار نشاند. مساله ای که در سال های اخیر با چالشی اساسی متوجه شده است و ایالات متحده در رقابت سنگین خود با چین، در چارچوب سیاست قدرت، اروپایی ها را نادیده گرفته است. اروپا در شکل اتحادیه آن، اگر چه قدرت کمی نیست، چندپارگی در میان کشورهای عضو و عدم مسئولیت پذیری متناسب اعضا در قبال تحولات،این اتحادیه را تضعیف کرده است.اتحادیه اروپا می بیند که چین،روسیه و آمریکا با توسل به سیاست قدرت، اهداف استراتژیک خود را در روابط بین الملل پیگیری می کنند و این فقط اتحادیه اروپا است که در هزینه هایی که این کشورها ایجاد می کنند، شریک می شود،اما نقش و قدرت بازیگری متناسب را از او گرفته اند.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می نویسد: در دنیای پر شر و شور ژئوپولتیکی که در حال حاضر به نظاره آن نشسته ایم، ضروری ترین اقدام برای اتحادیه اروپا این است که
با توجه به غلبه سیاست قدرت، رویکرد خودش را متوجه این معنا کند که دنیا را آن گونه که هست، ببیند، نه آنگونه که آرزو دارد باشد. در دنیای ژئوپلتیک کنونی، که برخی کشورها از کاربرد زور و دیگر ابزارهای اقتصادی به عنوان سلاح خودداری نمی کنند، اتحادیه اروپا باید بداند که نباید بازنده اصلی رقابت چین و ایالات متحده آمریکا باشد.
وی اضافه می کند: چنین رویکردی ممکن است در نگاه آغازین کار دشواری باشد؛ اتحادیه اروپا برای این تاسیس شد که به حاکمیت سیاست قدرت خاتمه دهد؛ بدین منظور ما قدرت سخت را از قدرت نرم و اقتصاد جدا کردیم. ما تصور می کردیم، چندجانبه گرایی، نه تنها برای قاره ما، بلکه برای همه جهان بهترین مدل برای همکاری خواهد بود؛ اما اکنون خیلی چیزها تغییر کرده است. متاسفانه ما با واقعیات خشن تری روبرو هستیم. در حال حاضر بسیاری از کشورها هستند که برای دستیابی به هدف خود از زور استفاده می کنند. ما شاهد این واقعیت هستیم که کشورها از ابزار اقتصادی، جریان اطلاعات و تکنولوژی و سیاست های اقتصادی برای اهداف استراتژیک خود استفاده می کنند.
اروپا چه رفتاری باید در این دنیای نو داشته باشد؟ بسیاری بر این باورند که سیاست خارجی اتحادیه اروپا هرگز موفق نخواهد بود، چون اتحادیه اروپا بسیار ضعیف و چندباره است. اگر اعضای اتحادیه اروپا در مورد اقداماتی که لازم است انجام دهند، به توافق نرسند، البته ادعای ضعف اتحادیه اروپا واقعیت دارد. خیلی اوقات ما در مورد اقداماتی که باید انجام دهیم، گفتاری با هم اتفاق نظر داریم؛ اما در زمان اقدام نه. استفاده اعضای اتحادیه اروپا از حق وتو، نه تنها خودشان را ضعیف می کند، بلکه کل اتحادیه را هم تضعیف می کند. نمی شود کشوری ادعا کند که خواهان قوت اتحادیه است اما برای این قوت سرمایه گذاری نکند. اروپا باید بداند از این پس قرار نیست یک قدرت بزرگی ظرفی را بشکند و اتحادیه اروپا به سرعت ظرف دیگری را مهیا کند. بنا نیست اروپا هزینه اقدامات قدرت های دیگر را پرداخت کند. اروپا قدرت کمی ندارد، ولی مشکل آنجاست که در تبدیل این قدرت به اراده سیاسی برای به حداکثر رساندن این پتناسیل ها، عزم جدی وجود ندارد.دیپلماسی بدون اقدام عملی موفق نخواهد بود. اگر می خواهیم آتش بس شکننده در لیبی موفق باشد باید از تحریم تسلیحاتی حمایت کنیم، اگر می خواهیم توافق هسته ای با ایران پابرجا بماند، باید ایران از مزایای آن توافق بهره مند شود تا این کشور هم به تهعداتش برگردد و... .
به نظر می رسد، دیدار بوررل با مقام های آمریکایی، بیش از آنچه تصور می شد، وی را مجاب کرده که آمریکایی ها برنامه ای برای پایان دادن به سیاست های یکجانبه گرای خود ندارند و از آنان در ادامه هم از هر ابزاری به عنوان سلاح برای به تسلیم کشاندن همه استفاده می کنند. برای آنان هم تفاوتی نمی کند در مقابل آنان چه کشوری ایستاده است؛ ایران باشد یا اتحادیه اروپا؛ مهم هدف آمریکاست.