به گزارش تابناک به نقل از آزادی، استعفای موسوی لاری از شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان یک شوک جدی به این جریان سیاسی در هفته گذشته بود چراکه ثابت کرد که این شورا دیگر توان ادامه ندارد. انتقادها از این سازوکار مدتها قبل آغاز شده بود و عملکرد آن در جریان چند انتخابات گذشته جای تردیدی در ناکارآمدی آن باقی نگذاشته بود. بسیاری ازسیاسیون جریان اصلاح طلب نیز با ادامه کار در قالب این سازوکار مخالفت کرده و طرحهای پیشنهادی همچون پارلمان اصلاحات را مطرح کرده بودند. هیچ یک از طرحها برای ایجاد سازوکار جایگزین شورای عالی سیاست گذاری اما تا کنون به نتیجه نرسیده و هم سبب شده بود که آقایان به صورت کج دار و مریز با این شورا کار را ادامه دهند.
حضور محمدرضا عارف در راس این شورا بارها دردسرساز شد و اصلاح طلبان را به جان هم انداخت. نمونهاش همین تازگیها که کارگزارانیها وی را تندیس سکوت خواندند. هیچ یک از تلاشها برای اصلاح این سازوکار به نتیجه نرسیده است. حتی اصلاح اصلاحات که در نتیجه نامه نگاری و جلسات جوانان اصلاح طلب با سید محمد خاتمی مطرح شد و در نهایت به افزوده شدن سه عضو حقیقی جوان به شورا ختم شد. در تمام این فراز و فرودها حضور امثال موسوی لاری برای اصلاح طلبان امیدبخش بود و حالا که او هم از اصلاح شورا ناامید شد و استعفا داد، وضعیت کاملا فرق کرده است.
در استعفای موسوی لاری هم به رسم همه استعفاها در کشورها به بیماری و وضعیت سلامتی و ضرورت استراحت و ... اشاره شده بود اما دلخوری او از شورای عالی عمیقتر از آن بود که از پس این واژهها بیرون نزد. همین شد که دیدیم رسانهها اهل سیاسی خیلی سریع از فروپاشی شورای عالی و ضرورت ایجاد تغییرات جدی گفتند. در این مقطع اما مساله مهم چگونگی سازوکار جایگزین این شورا است.
عبدالله ناصری، عضو شورای هماهنگی اصلاح طلبان که پیشتر بارها از عملکرد شورای عالی سیاستگذاری انتقاد و بحث انحلال آن را مطرح کرده بود، در گفتوگو با «آزادی» پیرامون اینکه اگر استعفای موسوی لاری مقدمه حذف این سازوکار شود، سازوکار جایگزین چه مختصاتی خواهدداشت؟ گفت: «من اطلاع دقیقی ندارم اما معتقدم که این استعفا، استعفای یک عضو معمولی نیست. در واقع من آقای موسوی لاری را ستون اصلی شورای عالی میدانم و معتقدم که استعفای او عملا باید احزاب و افراد اصلاحطلب عضو شورا را به این جمع بندی جدید برساند. به این معنا که دیگر اصلا سازوکار ائتلافی کارساز و موثر نیست. بنابراین یا باید کار را به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات واگذار کرد یا یا اینکه احزاب کار خود را کرده و در ایام انتخابات نیز متناسب با تحلیلهای خود تصمیم بگیرند».
وی افزود: « ما اصلاح طلبان تا به حال انتخابات 84 را به عنوان یک تجربه سخت میدانستیم اما الان معتقدم که با توجه به تحولات سیاسی ، اجتماعی کشور اگر یک سری رویکردهای 84 دنبال شود، خیلی بهتر است. یعنی اگر اصلاح طلبان در 1400 با دو نامزد وارد شوند - حتی اگر احتمال دهند یکی از آنان تایید صلاحیت نشود - زیرا از الان دگیر باید مخاطب اصلی ما جامعه و مردم باشد نه حکومت و جریانات سیاسی. »
ناصری تاکید کرد: « اگر احزابی مثل توسعه ملی، اتحادملت یا ایثارگران نامزدی داشته باشند که90 درصد تایید صلاحیت شود و مردم به او اقبال کنند باید با او بیایند.مثلا دوباره آقای دکتر معین را مطرح کنند. چون ریاست جمهوری آقای روحانی نشان داد که کسی باید منتخب مردم باشد که اگر نتوانست مطالبات مردم را محقق کند، با شفافیت و شجاعت سخن گفته و اگر هم نتوانست کارش را ادامه دهد، کنارگیری کند. حرف من این است، نامزد یا رئیس جمهوری که برود و خودش را در حکومت حل کند و مطالبات مردم را فراموش کند بهتر است که از اول روی کار نیاید و مطرح هم نشود»
به هر ترتیب هنوز هم هستند اصلاح طلبانی همچون طیف نزدیک به عارف سعی دارند که آسیب وارد شده به ساختار شورا را ترمیم کنند. این که چینی بند زده شورا قادر به ادامه فعالیت آن هم به صورت موثر و مفید است یا خیر اما موضوعی نیست که از حالا بتوان درباره آن قضاوت کرد. باید منتظر ماند و دید که اصلاح طلبان در پی این ماجرا متحد شده و سازوکاری بهتر و با ایرادات کمتر میسازند یا اینکه هریک به سوی رفته و ساز خود را میزنند.