به گزارش «تابناک»؛ با شیوع ویروس کرونا در کشورمان و همه گیری آن در سراسر نقاط جهان، فرصتی کم نظیر برای قیاس زیرساختهای کشورها در امور مختلف فراهم آمد؛ مجالی برای آنکه دریابند نتیجه سالها توجه شان به بخشهای مختلف چه بوده و در چه اموری کوتاهی داشته اند.
ناگفته پیداست این قیاس در عرصه بهداشت و درمان به نتایج واضح تری میرسد؛ جایی که کشورمان به مدد هوشمندی و مراعات مردم و زیرساختهای بهداشت و درمان توانسته با آسیب کمتری به نسبت کشورهای غنی و بهرهمند از امکانات بیمارستانی پرتعداد، این بحران را مدیریت کند.
موفقیتی که یکی از عواملش میتواند برنامههای منسجم و پرتعداد ریشه کنی برخی بیماریها در کشورمان به روش واکسیناسیون باشد که تا دورافتادهترین نقاط کشور نیز به اجرا در میآید و به تاکید برخی مراجع علمی جهان، میتواند سهمی بسزا در مهار کووید ۱۹ و کاهش مرگبار بودن آن داشته باشد.
دستاوردی که میتوان کم و زیاد در برخی عرصههای دیگر در کشورمان نیز دید؛ مثل زیرساخت گسترده اینترنت که هرچند ایراداتی در آن مشهود است، در این ایام کرونایی ثابت کرد که نکتهای قابل اتکا در کشورمان محسوب میشود و میتوان برای دایر کردن کسب و کارهای جدید بر بستر آن، رویش حاسب ویژه باز کرد.
یا حتی زیرساختهای بانکداری الکترونیک در میهنمان که موجب شد به سرعت گردش پول نقد جایش را به استفاده از کارتهای بانکی بدهد و پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا در خرید و فروشهای روزمره در بالاترین سطح ممکن به اجرا درآید. مجموعه اتفاقات مثبتی که در برخی عرصههای کلیدی جای خالی شان به شدت توی ذوق میزند.
به طور ویژه درباره نظام آموزشی در کشورمان سخن میگوییم که تقریبا اتفاق مثبت قابل عرضهای در این بحران نداشت؛ درباره مجموعه فعل و انفعالات دو وزارت خانه بزرگ "آموزش و پرورش" و "علوم، تحقیقات و فناوری" که اولی پرجمعیتترین وزارت خانه کشور است و دومی به رغم داشتن پسوند «فناوری»، یکی از دورترین مجموعهها به فناوری نشان داده است!
وضعیتی که موجب شده نخستین جاهای تعطیل شده با بروز بحران کرونا یعنی مدارس و دانشگاه ها، به روز نشدهترین جاها در کشورمان در دو ماه و نیم اخیر باشند. چه وزارت آموزش و پرورش که هر ساله در این ایام روزهای انتهایی تدریس در مدارس را پشت سر میگذاشت و مهیای برگزاری آزمونهای پایان سال میشد و حالا در راه اندازی یک کلاس درس هم عاجز مانده و چه وزارت خانهای که بسیاری از نقدها در امور مختلف در بطن آن شکل میگیرد، اما در این ایام به خواب زمستانی فرو رفته است.
صرف نظر از وزارت علوم و وضعیت عجیب و غریبش در این روزها، از آنجایی که جمعیت بالغ بر ۱۴ میلیون نفری دانش آموزان و نقش ایشان در آینده کشور در زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش قرار دارند و این وزارت خانه با جمعیت بیش از یک میلیون نفری معلمان و اولیای مدرسه، یکی از بزرگترین مجموعهها در کشور است، اوضاع این مجموعه در این روزهای کرونایی بیشتر جلب نظر میکند و تاسف بار به نظر میرسد.
وضعیتی که مدتی است به یک نام گره خورده است. «شاد»؛ نامی که قرار بوده شبکه ارتباطی ویژه دانش آموزان در ایران باشد، اما به یک «چت روم» که بسیاری از دانش آموزان در آن حضور ندارند تقلیل یافته و معلوم نیست چگونه قرار است به آموزش و پرورش ختم شود، چون بسیاری گوشی هوشمند ندارند و اگر داشته باشند، دسترسی به اینترنت ندارند و اگر داشته باشند هم، محتوایی پیش رویشان نیست!
برای توصیف بهتر ماجرا کافی است به این نکته اشاره کنیم که شاد، یک شبکه خودگردان است، به این معنی که معلم با توجه به میزان دانشش در عرصه فضای مجازی، برای دانش آموزان تکلیف مشخص کرده و یا فیلمهای کوتاه آموزشی تهیه میکند و در گروه درسی در شبکه شاد (که همه دانش آموزان در آن حضور ندارند) قرار میدهد و دانش آموزان میبینند و لابد یاد میگیرند و تکالیف را انجام میدهند!
دنیایی که میشد به تدریس آنلاین و حضور و غیاب دانش آموزان در آن، مثل بسیاری از کشورها و حتی برخی مدارس غیرانتفاعی در کشورمان، ارتقا پیدا کند، اما نه زمانی که متولی امر وزارت آموزش و پرورش در کشورمان است که جز تغییر و تحول مدام در محتواهای درسی و حتی نظام آموزشی، قصدی برای تحولهای دیگر ندارد و تقریبا در همه این سالها در تامین معلم برای همه مدارس در سطح کشور هم ناتوانی مشهودی نشان داده است.
وضعیتی که میتوان انبوه معوقات معلمان، تعداد پرشمار مدارس فرسوده و فاقد تجهیزات گرمایشی ایمن و مشکلات ریز و درشت دیگر را به آنها افزود تا دریافت چگونه همه این ایرادات و نقص بسیار بزرگ این وزارت خانه در روشهای تدریس جایگزین در این روزهای کرونایی و آینده تیره و تار مدارس با وجود ویروس کرونا، هنوز هم نادیده مانده و پشت «شاد» پنهان شده است.
مخفی شدن اشکالات پشت نامی که به نظر میرسد آینده دانش آموزان ایرانی بهره کمتری از آن خواهد داشت، چون آموزششان به کل متوقف شده و تنها گروهی از دانش آموزان آموزش نصفه و نیمهای دریافت میکنند که یا وضع مالی بهتری دارند و در مدارس غیردولتی مشغول به تحصیلند و یا در زمره دانش آموزانی قرار دارند که امکان خرید گوشی تلفن همراه هوشمند و اتصال آن به اینترنت پرسرعت برای خانواده شان فراهم بوده و افزون بر آن، شانس بهره مندی از معلمانی با دانش کافی در حوزه فضای مجازی را داشته اند!