در روزهایی که جدال رسانهای تیمهای لیگ برتری بر سر برگزاری ادامه مسابقات لیگ یا لغو آن بالا گرفته است، اهالی فوتبال یکی از مهمترین پروندههای تاریخ خود را فراموش کرده اند.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ دلیل اصلی بی انگیزگی اکثر تیمهای لیگ برتری برای ازسرگیری رقابتهای لیگ نوزدهم، غیر از فاصله امتیازی زیاد پرسپولیس با رقبا در صدر جدول، زیان اقتصادی و مالی شدیدی است که فوتبال بدون منفعت و زیان ده ایران با آن مواجه است و برگزاری رقابتها به این بدهیها میافزاید، اما مدیران و تصمیم گیران با طرح بهانههای پزشکی که در جای خود حائز اهمیت است، از یک موضوع اصلی و محوری غافل مانده اند که میتواند نگرانیها بابت پرداخت هزینههایشان را مرتفع سازد.
نکته جالب اینجاست که در اوج کشمکش رنگی و هواداری بر سر لغو مسابقات لیگ یا برگزاری ادامه رقابت ها، منافع فوتبال ایران در حال اضمحلال است و فوتبالیها به جای پیگیری اجرای لایحه مهم حق پخش تلویزیونی و نحوه محاسبه درآمد خود از این منبع نجاتبخش، سرگرم دعوای بی ثمری شده اند که جز افزایش تنش و اختلاف بین مدیران و مربیان باشگاهها و طرفداران میلیونی شان چیزی در پی ندارد و فرصت بیشتری برای تداوم تاراج حق و حقوق فوتبال در اختیار نهادهای سودجو قرار میدهد. در این اثنا، گفته میشود، صداوسیما که هیچ فشاری را بالای سر خود نمیبیند، گفته است که این قانون را از فصل آتی پیاده میکند و هیچ مبلغی را برای بازیهای فصل جاری پرداخت نمیکند!
فوتبالی که دخلش در اختیار دیگران است
سال هاست که تیمها از برگزاری رقابتها، حق پخش تلویزیونی دریافت نمیکنند و پولی نیز بابت تبلیغات محیطی به حسابشان وارد نمیشود و بلکه بخش عمده و شاید همه درآمد ناچیزشان از محل آگهیهای دورزمین، صرف تسویه بدهیهای ناشی از صدور احکام انضباطی در کمیتههای قضایی فدراسیون و پرداخت صورتحساب حسابهای سازمان لیگ میشود.
در حالی که 70 درصد هزینههای یک باشگاه حرفهای در فوتبال امروز دنیا از محل درآمدهای پخش زنده حاصل میشود، صداوسیمای حکومتی ایران سال هاست با استفاده از خلأ قانونی موجود در ورزش کشور، مسابقات را رایگان و بدون پرداخت هیچ گونه وجهی روی آنتن میبرد و از راه جذب میلیونها بیننده تلویزیونی و رادیویی، تبلیغ و تیزرهای گرانقیمت میفروشد و مسئولیتی برای محاسبه حقوق باشگاه برای خود قایل نیست.
طبیعی است که یک باشگاه نتواند هزینههای نجومی و روبه افزایش پرواز و هتل و دستمزد بازیکنان و مربیانش را تنها از محل بلیت فروشی و تبلیغات محیطی و یا فروش اقلام ورزشی همچون پیراهن باشگاه تامین کند، چه آنکه هیچ یک از این موارد نیز در لیگ آماتور ایران در دست و اختیار باشگاه نیست. بلیت فروشی را هیاتهای فوتبال یا شرکت توسعه و تجهیز اماکن ورزشی وابسته به دولت در اختیار دارند، واگذاری امتیاز تبلیغات محیطی طبق یک قانون نانوشته انحصارا در اختیار فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ است و پیراهنهای باشگاه نیز پیش از استفاده توسط تیم، با قیمت بسیار نازل و کیفیت پایین سر از فروشگاههای جنوب شهر درمیآورد.
چگونه خوابهای طلایی حق پخش فوتبال، آشفته شد؟
فوتبال ایران که در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به صورت دستوری با امضای توافق کتبی بین محمد علی آبادی رییس سازمان تربیت بدنی و ضرغامی رییس وقت صداوسیما برای نخستین بار موفق به دریافت پولی به عنوان حق پخش شده بود، بعد از پایان قرارداد سه ساله فی مابین که امضای عزیزالله محمدی رییس وقت سازمان لیگ و تقدس نژاد معاون مالی اداری صداوسیما زیر برگه اش دیده میشد، برای تمدید این فرصت ارزشمند به مشکل و سد بزرگی برخورد کرد.
تلویزیون ایران که بدون وضع قانون در مجلس شورای اسلامی موافقت کرده بود برای مدت سه فصل، سالانه ۱۰ میلیارد تومان به فوتبال پرداخت نماید، این مبلغ را برای دوره سه ساله بعدی با مبلغ ۱۸ میلیارد تومان آغاز کرد، اما با ورود مهدی تاج به سازمان لیگ و تغییرات مدیریتی در سازمان صداوسیما که خروج ضرغامی را در پی داشت، همه چیز ناگهان بازایستاد و فوتبال به دوران گذشته بازگشت. مخالفت رییس جدید صداوسیما یعنی سرافراز موجب شد نفس کوتاه فوتبالیها قطع شود و از آن زمان تا اواخر سال ۹۸، فدراسیون و سازمان لیگ برای دریافت حق طبیعی شان از حربه خواهش گرفته تا تهدید، ممانعت از فیلمبرداری را به کار گرفتند، اما هیچ یک کارگر نشد.
فوتبال ایران از خواب طلایی و چند صدمیلیاردی که برای آینده خود میدید، با آشفتگی بیدار شد و از آن روز تا حالا در یک جهنم واقعی برای گرفتن سهم واقعی خود دست و پا میزند. در این میان فروش امتیاز تصاویر به شرکتهای خصوصی متعدد هم بی فایده بود و هیچ رسانهای در ایران به جز صداوسیما اجازه ارسال سیگنال در داخل مرزهای کشور را ندارد.
قانون ۷۰ - ۳۰ حق پخش؛ از تصویب تا پیچیدگی اجرا
اختلاف دولت با صداوسیما بر سر لایحه بودجه سال ۹۹ و سهم رسانه ملی باعث شد تا یک بند قانونی برای نخستین بار در اسناد بالادستی به نفع ورزش حرفهای گنجانده شود و صداوسیما ملزم و مجبور به پرداخت بخشی از حق فوتبالیها باشد. هرچند ابتدا حرف از سهم پنجاه - پنجاه دو طرف از درآمدهای تلویزیون بود، اما سرانجام مجلسیها تنها ۳۰ درصد را برای ورزش در قانون گنجاندند.
اما آیا با ۳۰ درصد از این مبلغ میتوان فوتبال حرفهای را اداره کرد؟ پاسخ به این پرسش در گرو محاسبه اعداد و ارقام است. چیزی که هنوز مشخص نیست و قانونگذار نحوه محاسبه این درآمد را مشخص نکرده است. مرجع محاسبه دقیق درآمد صداوسیما از تبلیغات پخش شده در قبل، بین و بعد از مسابقات فوتبال یا سایر ورزشها چیست؟ شرکتهای مشتری در بازرگانی صداوسیما قراردادهای کلی و سالیانه یا فصلی میبندند و پولهای پرداختی مختص پخش بازیهای فوتبال نیست، اما ما میدانیم گرانترین طبقات تعرفه تبلیغات تلویزیون به خصوص شبکههای سه و ورزش، مربوط به زمان پخش رقابتهای داخلی یا تیم ملی فوتبال است.
راه حل تابناک برای شروع مجدد لیگ و رفع نگرانی مالی تیم ها
این همان موضوعی اساسی است که باید مدیران فوتبال ایران را دور یک میز جمع کند تا با سیاستی واحد و وارد کردن فشار بر مسئولان دولتی و حکومتی، به جزییات اجرایی و عملیاتی قرارداد مذکور ورود کرده و از میزان حق و سهم خود آگاه شوند. یک سوم از مسابقات فصل جاری باقی مانده است و شاید بهتر باشد، مدیران عامل و مالکان تیمهای خصوصی حاضر در لیگ برتر ایران به جای متهم کردن یکدیگر و حملات کلامی، برای گرفتن سهم خود از تبلیغات تلویزیونی متحد و بسیج شوند.
شاید بتوان در همین روزها که صداوسیما در زمینه درآمدهای آگهی به شدت دچار افت شده است، برای رسانه ملی شرط گذاشت که در قبال برگزاری ادامه بازیهای فصل، پرداخت سهم فوتبال از اولین هفته آغاز مسابقات انجام شود. این راه حل منطقی و عاقلانهای است که میتواند به دعوای فوتبالیها پایان داده و به خواستهها، سمت و سوی حقیقی بدهد.
برگزاری مسابقات لیگ درآمد تازهای را نصیب صداوسیما میکند و آنها برای دستیابی به این فرصت درآمدی راهی جز پذیرش شرط فوتبالیها برای آغاز مجدد لیگ نخواهند داشت. موافقت با این پیشنهاد، میتواند نگرانی مالکانی همچون زنوزی، حمیداوی و ... را که پولی برای پرداخت به بازیکنان و مربیانشان ندارند، مرتفع سازد.
جای خالی یک اتحادیه قدرتمند باشگاهی در فوتبال ایران
بر خلاف رضایت نمایندگان دولت و مجلس از اجرای چنین طرحی، به نظر میرسد خانواده فوتبال هنوز کامل از این موضوع رضایت ندارد و خواستار سهم بیشتری از حق پخش تلویزیونی است که به واسطه سالها انحصارطلبی صداوسیما پرداخت نشده و موجب اوضاع نه چندان مناسب باشگاهداری در فوتبال شده است، اما این سهم با تعریف هدف مشترک و تقسیم کار بین همه نیروهای فعال در فوتبال کشور ممکن است و زمانش رسیده که باشگاههای ایران پس از دههها نردبان شدن برای صعود مدیران سیاسی، حالا از برش و توان آنها در راه احقاق حق بهره گیری کنند.
این وظیفه در همه کشورهای صاحب فوتبال دنیا، توسط اتحادیهای قدرتمند و گردن کلفت از باشگاههای فوتبال انجام میشود، اما در فوتبال ایران اتحادیه باشگاهها تقریبا هیچ نقش و قدرتی در معادلات اینچنینی ندارد و خود باشگاهها هم این اتحادیه را که در دهه ۶۰ شکل گرفت، امین و وکیل خود برای واگذاری این ماموریت خطیر نمیدانند.
نویسنده: مجید کوهستانی