مالکان فیلمهای سینمایی «شنای پروانه» و «خوب بد جلف ۲» پس از نشستهایی که در سازمان سینمایی برگزار شد، پذیرفتند که آثارشان را در مسیر بازگرداندن سینما به شرایط طبیعی ذبح کنند؛ قماری که مشخص نیست منجر به بازگشت عموم تماشاگران به سالنهای سینما و جبران زیان سنگین مالی اقتصاد سینمای ایران پس از بیش از چهار ماه تعطیلی کامل باشد و میتواند وضعیت را پیچیدهتر از اکنون کن؟!
به گزارش «تابناک»؛ تهیه کنندگان دو فیلم سینمایی «شنای پروانه» و «خوب بد جلف ۲» که برای جلوگیری از مغبون شدن از اکران فیلمهایشان در نخستین اکران سال ۱۳۹۹ انصراف داده بودند، امشب (یکشنبه) پس از نشست شورای صنفی نمایش، مجاب شدند فیلمهایشان را با چند روز تاخیر از روز چهارشنبه چهارم تیرماه اکران عمومی نمایند؛ اتفاقی شگفت انگیز که احتمالاً پشت پرده آن در سالهای آینده علنی خواهد شد؛ هرچند روایت اولیه و رسمی از آن اکنون در دسترس قرار گرفته است.
مرتضی شایسته، دبیر شورای صنفی نمایش در این زمینه گفته است: «رسول صدعاملی، علی سرتیپی برای فیلم «شنای پروانه» و محسن چگینی و علی اسدزاده برای فیلم «خوب بد جلف ۲» در شورا حاضر شدند که پس از بحثهای مختلف پذیرفتند این دو فیلم روانه اکران شود. صاحبان این دو فیلم به خاطر سینمای ایران پذیرفتند در این شرایط سخت به عنوان خط شکنان اکران باشند که قدردان آنها هستیم و امیدواریم شاهد رونق دوباره سینمای کشورمان باشیم.»
هرچند مشخص نیست در نهایت چه امتیازاتی به این فیلمها تعلق گرفت تا صاحبانشان حاضر به اکران شوند، در هر حال اکران فیلمهای پرفروش در این شرایط یک خودکشی است. این فیلمها نیاز به فروش بسیار بالایی در گیشه دارند تا اصل سرمایهشان بازگردد و در آن صورت نیز با توجه به شرایط اقتصادی، سرمایه گذار زیان دیده است!
اکنون اکران فیلمها با ۵۰ درصد ظرفیت دستیابی به این فروش را دشوارتر میسازد، به ویژه آنکه این محدودیت در سانسهای پرمخاطب نیز پنجشنبهها و جمعهها نیز رعایت خواهد شد و این سانسهای پرمخاطب که سانسهای کممخاطبتر در طول روز را پوشش میداد نیز کمبازده شده است.
البته به اعتقاد صاحب نظران اساساً میزان اشغال صندلیهای سالن سینما حتی در سانسهای پنجشنبه و جمعه نیز به ۵۰ درصد نخواهد رسید و همین نگرانی باعث شد دو فیلم که از ظرفیت فروش بالایی برخوردارند، پیشقراول اکران قرار داده شوند، اما آیا با ذبح این دو فیلم سینمایی، گروهی عظیم وسوسه میشوند به سالنهای سینما بیایند و در پی موج اول تماشاگران، موجهای بعدی به سالنهای سینما بیایند و شرایط به حالت عادی بازگردد؟
بعید به نظر میرسد با این سرعت چنین اتفاقی قابل تحقق باشد و احتمالاً این دو فیلم در گیشه به فروش بیش از بیست میلیارد تومان ـ که پیشنیاز بازگشت سرمایهشان است ـ دست نخواهند یافت؛ هرچند امید این است که چنین اتفاقی رخ دهد و قطار اقتصاد سینمای ایران به حرکت درآید.
روش حرفهایتر این بود که معدود فیلمهای دارای ظرفیت فروش بالا در شرایط عادی، حفظ میشدند و سایر فیلمهای سینمایی که در این شرایط شانسی برای اکران ندارند، اما میتوانستند متقاضی اکران باشند، به همراه فیلمهایی که اکرانشان در پایان سال نیمه تمام ماند ـ به استثنای آثار پرفروش ـ اکران سال هزار و سیصد و نود و نه را آغاز میکردند و اندک امیدهای گردش مالی سینما در سال کنونی، صرف آزمون و خطا نمیشد.
بسیار بعید به نظر میرسد اقبال عمومی به سینما تا شهریورماه به شرایط عادی بازگردد و پس از آن نیز مجموعهای از شرایط، اوج گیری سینما را دشوارتر خواهد ساخت. از این منظر راه سختی برای بازگرداندن سینما به سبد خرید عموم مردم ایران و دستیابی حتی به ۵۰ درصد فروش سال گذشته سینمای ایران پیشروست. این مسیر دشوار میتواند با تدابیری هموار شود، اما تاکنون نشانهای از این تدابیرِ موثر مشهود نبوده و این قمار بزرگ برای شکستن قفل سالنهای سینما، به صورت واضح این وضعیت را به تصویر میکشد.