به گزارش تابناک اقتصادی به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، معنای این واژه عبارت است از مجموع ارزش پولی كالاها و خدمات نهایی تولید شده در یك سال مشخص با استفاده از عوامل تولیدی كه متعلق به شهروندان یك كشور می باشد.
منظور از كالاها و خدمات نهایی نیز آن دسته از كالاها یا خدماتی است كه به مصرف كننده نهایی فروخته می شود یا به هر طریق دیگر به دست او می رسد.
محاسبه كالاها و خدمات نهایی در ارزیابی تولید ناخالص ملی به منظور پرهیز از دوبار محاسبه شدن برخی كالاها یا خدمات در كل تولید ناخالص ملی است. به عنوان مثال ارزش فولادی كه به شركت خودروسازی فروخته می شود به طور جداگانه در مجموع تولید ناخالص ملی محاسبه نمی شود چرا كه ارزش آن هنگام فروش خودرو در قیمت نهایی آن محاسبه می گردد.
واژه تولید ناخالص ملی هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی با واژه "تولید ناخالص داخلی" ارتباط نزدیك دارد. البته این دو واژه با یكدیگر تفاوت هایی دارند. اختلاف آنها از آنجا ناشی می شود كه در هر زمان تعدادی از شركت هایی كه در مالكیت خارجی هاست در داخل یك كشور به تولید كالا و خدمات مشغولند و در طرف مقابل شركت هایی كه در مالكیت اتباع آن كشور هستند و یا شهروندان آن كشور در سایر كشورها به تولید كالا و خدمات می پردازند.
بر این اساس تولید ناخالص ملی عبارت است از ارزش پولی مجموع كالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل یك كشور در یك سال مشخص (تولید ناخالص داخلی) منهای ارزش پولی كالا و خدمات تولید شده در داخل توسط خارجی ها به اضافه ارزش پولی كالا و خدمات تولید شده توسط شهروندان آن كشور در سایر كشورهای خارجی. بنابراین، اگر شهروندان یك كشور از سرمایه گذاری خود در خارج درآمد بیشتری از آنچه خارجی ها از سرمایه گذاری های خود در آن كشور به دست می آورند، كسب كنند، تولید ناخالص ملی آنها بیشتر از تولید ناخالص داخلی خواهد بود.
در طرف مقابل اگر شهروندان این كشور از سرمایه گذاری های خارجی خود درآمد كمتری از آنچه خارجی ها از سرمایه گذاری در كشور آنها به دست می آورند، كسب كنند، تولید ناخالص ملی آن كشور از تولید ناخالص داخلی آن كمتر خواهد بود. همچنین از تقسیم رقم تولید ناخالص ملی بر تعداد جمعیت كشور تولید ملی سرانه به دست می آید.
محاسبه تولید ناخالص ملی كشورها كه یك كار پر زحمت است از جهات مختلف همچون تسهیل سیاستگذاری اقتصادی توسط دولت، كمك به برنامه ریزی تصمیم گیران بخش خصوصی، آزمون نظریه های اقتصادی و نیز مقایسه بین المللی كشورها از اهمیت زیادی برخوردار است. به عنوان مثال اگر سیاستگذاران دولتی افزایش رشد اقتصادی و رفاه مادی را از طریق اعمال سیاست های پولی و مالی جزو اهداف سیاست های اقتصاد ملی قرار دهند آنها به شیوه منطقی برای قیمت گذاری به منظور ارزیابی عملكرد اقتصاد برای تسریع یا كاهش سرعت آن نیازمند هستند كه این همان شاخص تولید ناخالص ملی است.
به علاوه سیاستگذاران بخش خصوصی نیز برای انجام سرمایه گذاری های جدید در كارخانجات و تجهیزات یا تولید محصولات جدید از اطلاعات كلان ناشی از محاسبه تولید ناخالص داخلی به منظور پیش بینی سطوح تقاضای احتمالی برای محصولاتشان و نیز روندهای آتی در هزینه های مختلف تولید سود می جویند. همچنین ثبت تاریخی آمارهای ملی اطلاعات لازم برای اقتصاد دانان به منظور آزمون و اصلاح نظریاتشان درباره عملكرد واقعی اقتصاد ملی و نیز از این طریق بهبود درك سیاستگذاران از پیامدهای سیاست هایشان فراهم می كند.
اگرچه شاخص های تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی از جامع ترین شیوه ها برای ارزیابی كل تولید در اقتصاد ملی است اما این شاخص ها (به ویژه موقعی كه تبدیل به سرانه می شوند) حتی از لحاظ نظری شیوه خوبی برای نشان دادن رفاه كلی اقتصادی نیست. این شاخص ها در بهترین وضعیت تنها ابزاری برای نشان دادن سطوح كنونی نرخ فعالیت های تولیدی است، در حالی كه رفاه كلی اجتماعی یك مفهوم گسترده تر از رفاه اقتصادی است كه به طور دقیق نمی توان آن را با تولید ناخالص ملی یا تولید ناخالص داخلی ارزیابی كرد.
برای محاسبه تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی یك كشور سه شیوه مختلف وجود دارد. اول محاسبه به روش هزینه است كه در آن تولید ناخالص ملی عبارت است از مجموع ارزش پولی هزینه هایی كه برای خرید كالاها و خدمات نهایی توسط خانوارها (مصرف)، شركت ها (سرمایه گذاری)، دولت (خریدهای دولتی) و سایر كشورها (خالص صادرات) می پردازند. دوم محاسبه به روش درآمد است كه تولید ناخالص ملی از مجموع ارزش پولی درآمدهای مختلفی- شامل حقوق و دستمزد، سود، اجاره- كه مردم از تولید همان كالاها و خدمات نهایی به دست می آورند.
سوم محاسبه به شیوه بازده است كه در آن تولید ناخالص ملی ارزش پولی مجموع كالاها و خدمات نهایی است كه توسط تولید كنندگان مختلف تولید می شود؛ منهای هزینه پرداختی آنها برای مواد اولیه و نیز كسر كردن استهلاك و انجام تعدیل های لازم. اگرچه در هر سه شیوه رقم تولید ناخالص داخلی باید یكسان باشد اما در عمل ممكن است تفاوت هایی وجود داشته باشد.