در حالی که در فوتبال ایران بحث بر سر ریاست یکی از چهرههای سرشناس فوتبال بر فدراسیون داغ است، مهاجم اسطورهای سابق تیم ملی فوتبال ساحل عاج و چلسی، در راه تصدی ریاست فدراسیون فوتبال کشورش، متحمل شکست دیگری شد.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ انتخابات فدراسیون فوتبال ایران باید در اسفندماه سال گذشته برگزار میشد و رییس خود را از بین شش گزینه اغلب سیاسی و غیرفوتبالی که با مدیریت حرفهای فوتبال هم بیگانه بودند، برمیگزید، اما مخالفت فیفا و ایراد این نهاد از اساسنامه پر از دروغ و تناقض فدراسیون که یک دهه بر اساس آن بر فوتبال حکومت کردند، این مجمع لغو شد و هنوز هم کشمکشها ادامه دارد و حتی شنیده میشود کار به تعلیق فدراسیون و ادامه کار زیر نظر کمیته انتقالی کشیده خواهد شد.
با این حال در سالهای اخیر بارها از زبان چهرههای سرشناس فوتبال ایران از جمله علی پروین و امیر قلعهنویی و حسین کلانی شنیده ایم که چرا فوتبال توسط یکی از چهرههای تراز اول ملی همین خانواده اداره نشود؟ تقریبا اتفاق نظرها روی نام علی دایی است که پس از پانزده سال حضور در جایگاه مربیگری حالا همچون چهرههایی نظیر بکن باوئر وارد گود مدیریت شود و با حمایت همگانی تا ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا و نایب رییسی فیفا هم پیش برود.
این جماعت میگویند دایی چهره برجسته و مقبول فوتبال ایران در دنیاست، تحصیلات عالیه تا مقطع مهندسی و اخیرا دکترا دارد و فوتبال مدرن جهان را هم در بالاترین سطوحش دیده است. روابط بسیار قدرتمندی دارد و میتواند بهترین رییس برای فدراسیون در حال حاضر باشد و فیفا هم با حضور دایی، احترام مضاعفی برای فوتبال ایران قائل خواهد بود.
دایی بر خلاف روسای قبلی، زبان میداند و میتواند مستقیم در جلسات ای اف سی صحبت کند و در میان اعضای هیات اجرایی برای فهم صحبت دیگران گوشی ترجمه به گوش نزند. او توانایی جذب اسپانسر برای فوتبال ایران را دارد و اعتبار او برای ورود شرکتهای بزرگ و حل مشکلات و گرههای اصلی درآمدزایی راهگشاست. او میتواند نظام مالی فعلی فوتبال را به نفع باشگاهها و فدراسیون تغییر و سهم دلالان را کاهش دهد.
همچنین دایی این ظرفیت را دارد که مانع این حجم از اتلاف سرمایههای ارزی مملکت در خرید مربیان و بازیکنان بنجل خارجی و واردات بیرویه چهرههای خارجی بی مصرف به لیگ ایران شود. او مقبولیت لازم برای گرفتن دستورات مقامات عالی نظام برای پرداخت حق پخش تلویزیونی را دارد و اگر به فیفا راه پیدا کند که قبلا هم عضو کمیته جوانان فیفا بوده، تاثیرگذاری به مراتب بیشتری از تاج و کفاشیان و نبی خواهد داشت. عربستان هم ارزش سامی الجابر را درک کرده و از او در پوزیشن مدیریتی حمایت میکند و برنامه رساندن او به ریاست کنفدراسیون را دارد، در حالی که جابر حتی درصدی از اعتبار علی دایی را در محافل بین المللی نداشته است.
اما آنها که در بطن تشکیلات تودرتوی فدراسیون فوتبال هستند، به خوبی میدانند که این موضوع تنها در حد حرف و آرزو ساده است و تحققش در فوتبال ایران با موانعی بزرگ و جدی مواجه است.
از همان بدو که شروط ده سال سابقه مدیریتی گذاشته شده بگیرید تا به جمع آوری امضای اعتبارنامه از اعضای مجمع برسید؛ یعنی علی دایی برای اینکه در انتخابات فوتبال شرکت کند باید از افرادی امضای تاییدیه جمع کند که حتی یک روز هم در زمین چمن و در یک بازی رسمی در هر سطحی پا به توپ نشدهاند!
اتفاقی که بعید است منجر به تایید چهرهای همچون علی دایی شود، چون حضور وی در راس با منافع عدهای که سالهاست در فوتبال ایران چنبره زده اند، سازگار نیست و ورود او منجر به حذف خودشان خواهد شد. طبیعی است که دایی حوصله ورود به چنین فضای مبهم و مافیایی و جنگ با این افراد چسبیده را فعلا ندارد.
همین اتفاقها و پیش بینیها در فوتبال کشوری همچون ساحل عاج برای یکی دیگر از اسطورههای فوتبال دنیا افتاده است و او پشت موانع آهنین مانده و نمیتواند فوتبال یک کشور آفریقایی را اصلاح کند.
دیدیه دروگبا ستاره سابق تیم ملی فوتبال ساحل عاج و ماشین گلزنی باشگاه چلسی انگلیس، و همچنین مرد سال فوتبال آفریقا و نامزد کسب توپ طلای فیفا، که یکی از سه نامزد انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال کشورش است، هنوز نتوانسته تاییدیه هیچ یک از پنج گروهی را که قرار است در این انتخابات رای بدهند، کسب کند.
دروگبا که پیش از این نتوانسته بود تاییدیه داوران و انجمن فوتبالیستهای حرفهای سابق را به دست آورد، در کسب تاییدیه اتحادیه بازیکنان ساحل عاج نیز ناکام ماند. این نشان میدهد، ساختار فاسد و پیچیده فوتبال در برخی کشورهای جهان سومی و آفریقایی و آسیایی تا چه حد مافیایی است که اجازه ورود چهرههای افسانهای و درخشان این رشته به سطوح مدیریتی را نمیدهد. شاید علی دایی حق دارد که گام به این مسیر نمیگذارد.
دروگبا انتظار داشت اتحادیه بازیکنان به ریاست "کایریل دوموراد" هم تیمی سابقش از او پشتیبانی کنند، اما آنها از "ادریس دیالو" یکی از دو نامزد دیگر حمایت کردند. انجمن فوتبالیستهای حرفهای سابق هم از "سوری دیاباته" اعلام حمایت کردند. مهاجم پیشین ساحل عاج و چلسی اکنون که از لحاظ اعتبار و جایگاه بین المللی و همچنین منابع مالی قابل قیاس با رقبایش نیست، پشت سد قوانین دست و پاگیر مانده و باید تاییدیه انجمن پزشکان فوتبال را کسب کند تا بتواند در پنجم سپتامبر در انتخابات شرکت کند.
مهمتر از همه تاییدیه ها، تاییدیه باشگاههای ساحل عاج است. نامزدهای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال این کشور باید از طرف سه باشگاه دسته اولی و دو باشگاه دسته دومی تایید شوند.
دروگبا به همراه ساحل عاج در سه جام جهانی بازی و دو بار به آنها کمک کرد به فینال جام ملتهای آفریقا راه یابند. او همچنین به خاطر بازی با چلسی در لیگ برتر انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا بین هواداران محبوب است. دروگبا در اوج دوران درخشش خود گاهی هزینههای تیم ملی ساحل عاج را هم تقبل میکرد تا تیم کشورش کمبودی نداشته باشد، اما حالا باید از دیگران امضای تایید گدایی کند.
در مقابل چهرهای مانند داور سوکر آقای گل جام جهانی ۹۸ سال هاست فدراسیون کرواسی را به راحتی اداره میکند و این تیم را با مدیریت عالی فینالیست جام حهانی هم کرده است.
باید دید کی و چه زمانی چنین فضایی برای ورود ستارهها که چهرههای تحصیلکرده فوتبالی دارد، برای ریاست فدراسیون باز میشود، چون طبیعتا فردی که تمام جوانی اش را صرف بازی رسمی و تمرین کرده است و بعد از آن هم کاری جز فوتبال نداشته، نمیتواند ده سال سابقه مدیریت تهیه و به آقایان تقدیم کند.
همین میشود که امثال علی کفاشیان و مهدی تاج و حیدر بهاروند و ... در فوتبال ایران جولان میدهند و کار را به اینجا میکشانند که فوتبال مملکت روی خط ورشکستگی قرار گرفته است و خطر تعلیق هم شنیده میشود، اما باز هم دست از جنگ قدرت برنمیدارند و حتی گاهی با پروندههای ثابت شده فساد و حکم صادرشده و یا اشتباهات مدیریتی مرگبار و ویران کننده اصرار به ابقا دارند.
نویسنده: مجید کوهستانی