باشگاه بارسلونا در نخستین دقایق پس از قهرمانی رئال مادرید در لالیگا، این قهرمانی را به رقیب دیرینه اش تبریک گفت تا اصول رفتار حرفهای در فوتبال حرفهای را به جا آورده باشد.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ تقریبا همه علاقه مندان ایرانی فوتبال اروپا از اختلافات پر رنگ و تاریخی که دو باشگاه بارسلونا و رئال مادرید بر اثر تنشهای سیاسی و قومی بین حکومت مرکزی اسپانیا با ایالت کاتالان درگیر آن هستند، آگاهند.
تیم محبوب و پرستاره بارسلونا مورد حمایت جدایی طلبان و استقلال جویان اسپانیاست و به نوعی نماد مخالفت و مقابله محسوب میشود و در مقابل، رئال مادرید چنانچه بر سر لوگوی این باشگاه بزرگ نیز تصویر تاج پادشاهی نشسته، نماد حکومت مستقر در مادرید لقب گرفته است.
بارسونا که طی یکی دو دهه اخیر قدرت گرفته و اغلب جامهای قهرمانی داخلی را به لطف درخشش بازیکنانی نظیر مسی و رونالدینیو فتح کرده است، دیشب رقابت را به رقیب دیرینه واگذار کرد و خشم هوادارانش را به خاطر شکست در بازی خانگی مقابل تیمی مثل اوساسونا برانگیخت تا در مسیر قهرمانی فصل ۲۰۱۹/۲۰ لالیگا، از رئال مادرید شکست بخورد و شاهد شادی و جشن لوس بلانکوس پس از سه فصل ناکامی باشد.
پس از این شکست، اکانت توییتر باشگاه بارسلونا بلافاصله با انتشار توییتی رسمی، قهرمانی رئال مادرید در فصل ۲۰۱۹/۲۰ لالیگا را تبریک گفت که این موضوع توجه زیادی را به خود جلب کرده و پس از سی دقیقه از زمان انتشار، نزدیک ۱۲۰۰۰ بار ریتوییت شد. اوج احترام به رقیب در بالاترین سطوح تنش و اصطکاک؛ رفتاری که نشان دهنده اصل احترام به حریف در ورزش است و سعی میکند سیاست و قوم گرایی را از دامان فوتبال پاک کند.
مسی ستاره اول بارسا و یکی از نوابغ تاریخ فوتبال جهان هم پس از این باخت، از عملکرد خودش و همبازیانش انتقاد کرد و جای فرافکنی و طرح اتهام برای تیم رقیب، خواستار اصلاحات فوری و بازسازی تیم برای حضور در ادامه مسیر لیگ قهرمانان اروپا شد.
رفتار حرفهای دیشب باشگاه بارسلونا در اوج خبر پراکنی رسانههای هواداری این باشگاه علیه تیم رقیب بر سر پنالتیهای چند هفته پایانی رئال مادرید و در پایان فصلی که تظاهرات خیابانی و اعتراضات سیاسی به اوج رسیده بود، رخ داد تا نشان دهد ساختار یک باشگاه بزرگ و بین المللی، هیچ گاه درگیر کریهای مرسوم هواداری در فضای مجازی یا حتی تمایلات سیاسی بخشی از جامعهای که از آن برخاسته است، نمیشود، چون نکته اول سطح حرفهای باشگاه را تا محاورات کوچه و خیابان پایین میآورد و موضوع دوم باعث نابودی تدریجی هسته اصلی یک باشگاه یعنی عشق به ذات ورزش میشود.
باشگاه بارسلونا به خوبی دریافته است که همراهی با امواج همیشگی گروهی از هواداران دو آتشه اش علیه تیم رقیب، میتواند فضای فوتبال در لالیگا را به طور کلی تیره و تار کند و حتی افتخارات خود این باشگاه را نیز در مظان اتهامهای واهی و بی ارزشی قرار دهد که در جدلهای کلامی خلق میشود. به همین دلیل است که جای ربط دادن اشتباهات و تصمیمات معمول داوری و VAR به تمایلات دولتی یا حمایتهای سیاسی از تیم رقیب، هفته گذشته بیانیه رسمی صادر کرده و صدرنشینی رقیب یعنی رئال مادرید را حاصل شایستگی آنها دانست. خوسپ ویوس سخنگوی بارسا گفته بود: «رئال مادرید به لطف داوری صدرنشین لالیگا نیست و کمپینی هم علیه بارسا وجود ندارد، اما برخی تصمیمات در کلیدیترین زمان فصل، جنجال برانگیز شدند که باید برای اصلاح ابزار تلاش شود. ما باید خودمان خوب بازی کنیم و پیروز شویم.»
اینجا در ایران، اما چند سالی است که کوچکترین سوت اشتیاه داوران با هجمه سنگین چند باشگاه و مربی و بازیکن مواجه میشود و ناگهان با موجی علیه یک داور و کمیته داوران و فدراسیون فوتبال مواجه میشویم که میتواند بنیاد فوتبال را از جا برکند و آسیبهای جدی به نوع نگاه افکارعمومی به جذابیتهای بی پایان این پدیده زیبا وارد کند. مربی پرافتخاری که تا چند سال پیش با حمله به رقبا و طرح عنوان «دستهای پشت پرده» فضا را آلوده و گل آلود کرده و پیاپی جام درو میکرد، حالا که دستش از قهرمانیهای سریالی خالی مانده، علیه شیوهای که خودش بنا نهاده بود مینالد و به زمین و زمان انگ میزند.
باشگاه بزرگ دیگر که پیاپی با تغییر مدیرعامل و سرمربی، قوام و استحکام لازم برای نتیجه گیری در فوتبال را از دست داده است، این باور را با بیانیهها و رفتارهای غیرحرفهای اش به هواداران منتقل کرده که ناکامیها حاصل ضعفهای خودی نیست، بلکه دسیسهای در کار است که آنها جام نگیرند و رقیب مستمر قهرمان شود.
باشگاه پرهوادار دیگر که تا چند سال پیش، کل جامعه فوتبال آرزوی صعودش به لیگ برتر را داشت تا تنور رقابت داغتر شود و تماشاگرانش نیز همه سکوهای ورزشگاه بزرگ شهر را پر کنند، اکنون که با جذب ستارههای کهکشانی نتوانسته به هدف تاریخی یعنی فتح لیگ برسد، مدام اعلامیه صادر میکند و با پوچ خواندن قهرمانی حریفان، پیام نفرت و اختلاف میپراکند. آنها حتی خودزنی میکنند و از متهم کردن بازیکن و مدیر خود نیز روی گردان نیستند؛ برای آنها مهم این است که خود مقصر شکست و ناکامی شناخته نشوند و با این ایده و فکر، طبیعتا هیچگاه سمت اصلاح و رفع نقاط ضعف شان نخواهند رفت. دقیقا در نقطه مقابل رفتاری که بارسلونا و کاپیتانش دیشب در مواجهه با قهرمانی رئال مادرید از خود بروز دادند.
ناگفته پیداست که تنشها از کلام بازیکنان و مربیان و مدیران به ذهن هوادار و تماشاگر فوتبال منتقل میشود و آنها این آمادگی ذهنی را پیدا میکنند که در راه نتایج ضعیف تیمشان، دستهای پشت پردهای فعال هستند.
در چنین فضای مسمومی که در اثر ضربات سنگین بر ریشه صداقت فوتبال در ایران توسط خود فوتبالیها وارد شده، عجیب است که تیم فاتح و قهرمان نیز بر سر هر اتفاق کوچکی موضع میگیرد و پیشاپیش هر پیامی را نشانه توطئه برای قهرمان نشدن خود قلمداد میکند! در واقع دست پیش را میگیرد تا در مواجهه با حملات رسانهای رقبا، کم نیاورد!
ناگفته پیداست آنچه در اختلافات سیاسی جامعه اسپانیا میگذرد، قابل مقایسه با تحرکات بخش بسیار کوچکی از آنچه روی سکوهای لیگ برتر فوتبال یا فضای مجازی نمود یافته، نیست و یا تنشهای هواداری در فوتبال ایران، ربشههای عمیق تری از آنچه میان بارسا و رئال درگرفته، نخواهد بود. ما هیچگاه چنان سطحی از تنش قومی و منطقهای یا هواداری را در جامعه ایران شاهد نبوده و نیستیم، اما عجیب است که فقدان فرهنگ پذیرش شکست، و ناآشنایی مدیران باشگاههای بزرگ فوتبال با تاثیر مواضع و مصاحبههای خود بر لایههای زیرین جامعه، کار را امروز به اینجا کشانده است که اداره کنندگان لیگ و فوتبال کشور، در درون خود از ممنوعیت ورود تماشاگران به ورزشگاهها به دلیل شیوع کرونا خرسند هستند تا فجایعی بزرگتر رخ ندهد و زحمت کنترل آشوب در ورزشگاهها نیز وجود نداشته باشد.
در رفتار دیشب باشگاه بارسلونا درس بزرگی نهفته است که برای دریافت، به چشم و گوش باز اهالی فوتبال ایران نیاز دارد؛ از استقلال و تراکتور و سپاهان و پرسپولیس گرفته تا قلعه نویی و زنوزی و پیروانی و مجیدی و ... وقتش رسیده به یکدیگر و به ذات فوتبال احترام بگذارید و به جای زیر سوال بردن دستاوردهای یکدیگر، همین اندک مخاطبی که برای تماشای زیباییهای فوتبال داخلی، پای تلویزیون مینشیند را حفظ کنید، وگرنه باید در فصول آتی شاهد انفجار نفرت و انزجار در لیگ برتر فوتبال ایران باشیم که دیگر پیگیری اش لذتی برای مخاطب باقی نمیگذارد.
نویسنده: بهنام شریفی