کلیات
رضا علاءالدین معروف به حاج رضا علاءالدین تاجر و سرمایهدار ایرانی است. او مالک پاساژ معروف علاءالدین تهران است.
تحصیلات
تحصیلات او تا دیپلم ریاضی است.
املاک
او صاحب پاساژ علاءالدین و مالک سرقفلی تمامی مغازههای آن است.
سابقه فعالیت
علاءالدین از ابتدای دهه ۱۳۵۰ کارش را آغاز کرده و در ابتدا یک مغازه پلاستیکفروشی داشتهاست. او بهمرور کاسبی خود را گسترش داد و محل پاساژ را خرید. او فرزند یک خانواده ۶ نفره است که به گزارش روزنامه قانون، روسیالاصل بوده و اجدادش در حدود ۱۰۰ سال پیش از روسیه به ایران مهاجرت کردهاست. این خانواده در کار واردات علاءالدین (بخاری) بودهاند.
گرایش سیاسی
از رضا علاالدین بعنوان یکی از سرمایه داران حامی محمود احمدی نژاد نام برده شده است.
گفت و گو با رسانه ها
از علاءالدین تا بهحال دو گفتوگو در مطبوعات کشور منتشر شده. یکی در روزنامه ایران و دیگری مجله همشهری جوان که اطلاعات این مطلب نیز برگرفته از آنهاست. او در یکی از گفتوگوها توضیح میدهد از ابتدای دهه۵۰ در تقاطع خیابان جمهوری و حافظ کاسب بوده و کارگاه و فروشگاه پلاستیکفروشی داشته که آرامآرام بر وسعت آن افزوده، بهطوری که در سال۵۳ حدود هزارمتر از فضای کنونی پاساژ را خریداری کرده است.
این وضعیت تا پایان جنگ و سالهای ۶۸ تا ۷۰ که بخش دیگری از زمینهای اطراف خریداری شده، ادامه یافته. پس از تهیه نقشه و طی مراحل قانونی از ابتدای سال ۷۴ تخریب و ساخت مجموعه شروع شده است. این ساختوساز چهارسال به طول انجامیده و از سال ۷۸ تا ۷۹ آرامآرام و فازبهفاز واگذاریها آغاز شده و در نهایت ۱۱طبقه با حدود هزارو۱۰۰ مغازه در سه فاز واگذار شده است. این مجموعه به چنان شهرتی دست یافته که کمتر کسی است که از موبایل صحبت کند و یادی و نامی از «علاءالدین» نکند. علاءالدین بورس اصلی گوشی موبایل در تهران و بهتبع آن در ایران است. تخمین زده میشود که این پاساژ بیش از هزارمیلیاردتومان ارزش داشته باشد و دههامیلیاردتومان گردش مالیاش باشد.اکثر شرکتهای بزرگ موبایلسازی، برای خود دفتری در آنجا دارند و گوشهای برای خود گرفتهاند. درودیوارش از درون و بیرون پر از تبلیغات است. مغازههای کوچک اما زیاد، درست مثل آنچه که خود «حاجرضا» درباره نظام مالی کاسبهای پاساژ میگوید: «اینجا کاسبها، سود کم میگیرند ولی در عوض زیاد میفروشند. این یک نوع انتخاب استراتژی برای فتح بازار است.»
وی در گفتوگوهای اندکش تاکید میکند اعتقاد دارد که پاساژ قشنگی نمیخواهد. قشنگی باید در رفتار و برخورد کاسبها باشد. وی میگوید: «فرد باید کاسب خوشنام و درستی باشد. ما این مجموعه را به آدمهای سالم و صادق فروختیم و از آنها استفاده کردیم. برای ما مهم است که چهکسی میخرد. ما برای اینکه این مجموعه راه بیفتد، مغازهها را به افراد جوان و جویای کار با شرایط ۴۰ تا ۶۰ماه قسطی واگذار کردیم.»
«برای اینکه این بازار راه بیفتد و رونق بگیرد خون دلها خوردیم و رنجها کشیدیم. اینطوری نبوده که همهچیز حاضر و آماده باشد. اینهمه پاساژ در این منطقه ساخته شده ولی هیچکدام نتوانستهاند به جایگاه و اهمیت علاءالدین برسند. بهجز تبلیغات، حسنخلق کاسبهای پاساژ هم اهمیت داشته است. ضمن اینکه ما تلاش کردیم مشتریهایی که به علاءالدین میآیند راضی بروند و اگر اختلافی هم بین کاسب با مشتری پیش آمد آن را حلوفصل میکنیم. محلی را در نیمطبقه پاساژ برای حلوفصل اختلاف بین مشتری و کاسب راهاندازی کردیم. این محل با مدیریت ما و با همکاری کاسبهای خوشنام پاساژ اداره میشود. بسیاری از مشکلات پیشآمده را بهخوبی حلوفصل کردهایم و اکثرا بهنفع مشتری تصمیم گرفتهایم تا مردم راضی از اینجا بروند». پاساژ کنار «علاءالدین» از طبقه دوم بهبعد چندان رونقی ندارد. او در زیر سایه «علاءالدین» میزید و به گفته یکی از مسوولانش «از ترشحات علاءالدین است که ما خیس میشویم».
فرار از زندان
۱۳۹۸/۰۴/۰۳ حجت الاسلام والمسلمین منتظری، دادستان کل کشور در حاشیه بازدید از دادسرای ناحیه ١٢ تهران، سوالی در رابطه با قدیمیترین پرونده این دادسرا از یکی از مسئولان دادسرای ناحیه ١٢ تهران مطرح کرد که وی پاسخ داد: قدیمیترین پرونده مربوط به سال ۸۳ است و متعلق به پاساژعلاءالدین و آقای علاالدین است که وی نیز متواری بوده و اتهامش کلاهبرداری است، چرا که همکف این پاساژ را که پارکینگ بوده کاربری دیگری گرفته و تجاری تحویل مردم نداده است و معلوم نیست که به چه شکل هم از زندان آزاد شده است.پ
واکنش علاء الدین به ماجرای فرار از زندان
پس از درج خبر فرار از زندان رضا علاءالدین فرزند ناصر علاءالدینی از مالکان پاساژ علاءالدین در تقاطع جمهوری و حافظ در تماس با خبرگزاری فارس نسبت به این خبر واکنش نشان داده و فرار خود و پدرش را تکذیب کرد.
علاءالدین در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: پس از آنکه خبر فرارم از کشور در رسانهها درج شد، خود را به دادسرای ناحیه ۱۲ رساندم و خواستار ملاقات با سرپرست دادسرا شدم تا از علت این اظهارنظر باخبر شوم.
رضا علاءالدین گفت: به من اجازه دیدار با سرپرست دادسرا را ندادند، اما پس از وقفهای کوتاه اعلام کردند که به دلیل تشابه نام، اسم من را به اشتباه به زبان آوردند و فردی که اسم او برده شده شخص دیگری است.
رضا علاءالدین گفت: من و پدرم هیچ پرونده مفتوحی نداریم و از تهران و کشور هم خارج نشدهایم.