کلیات
قوه قضاییه به عنوان یکی از قوای سه گانه حاکم در جمهوری اسلامی ایران است که برای اعمال وظایف و اختیارات خود از ساختار خاصی برخوردار بوده و مسئولیتهای مختلفی را نیز بر عهده دارد.
قضا و قضاوت در نگاهی عمومی، راهکاری است برای یافتن حق، برقراریِ عدل و رساندن حق به صاحب آن. قضاوت در واقع از یکسو مسیری است که حق جویان را امیدوار میسازد و از سوی دیگر زورمداران را از رسیدن به آمال و آرزوهای نابه جا باز میدارد. به این ترتیب قضاوت، راههایی است که به رفع خصومت و پایان بخشیدن به منازعات میانجامد و حقوق از دست رفته را براساس قوانین دقیق و قابل اجرا به حق داران باز میگرداند. این گونه است که منصب قضا، ظریف ترین، حساس ترین، مهمترین و در عین حال یکی از خطیرترین مناصب اجتماعی از دیدگاه اسلام به شمار میرود.
نامگذاری روز قوه قضائیه
جهت ارج نهادن به مقام والای قضاء و قضاوت و تکریم از مقام شامخ شهید مظلوم دکتر بهشتی اوّلین مسئول دستگاه قضایی جمهوری اسلامی که در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ بر اثر انفجار بمب در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت شهید رسید، بنا به پیشنهاد قوه قضائیه، مبنی بر نامگذاری هفته اوّل تیرماه به عنوان هفته قوه قضائیه، این پیشنهاد در تاریخ ۲۷/۴/۱۳۷۳ در شورای فرهنگی عمومی مطرح شد و به تصویب رسید.
مفهوم قضا و قضاوت
کلمه قضا از واژگانی است که در لغت عرب معانی متعددی مانند حکم، علم، قول، امر و فعل را در بر میگیرد؛ اما به طور معمول به معنای حکم به کار برده میشود. در داستان حضرت موسی علیه السلام از قول ساحران خطاب به فرعون آمده است: «فَاقضِ ما اَنت قاضٍ؛ هرگونه میخواهی حکم کن». از سوی دیگر در اصطلاح فقها، قضا عبارت است از ولایت بر حکم که این ولایت از سوی حکومت اسلامی به کسانی که شایستگی این منصب را دارند، تفویض میشود. نتیجه آن که در شکل گیریِ یک جامعه و دوام و بقای آن و نیز برقراری امنیت و سلامت اجتماعی، وجود قاضی، انجام قضاوت و پذیرش آن، از پایههای بنیادین و اساسی به شمار میآید.
بایدها و نبایدها در قضاوت
مسأله قضاوت همانند دیگر مسایل مهم اسلامی، از سوی شارع مقدس با بایدها و نبایدهایی همراه شده که به صورت اجمال به آن پرداخته میشود. قاضی باید از محل قضاوتِ خود اطلاعاتی داشته باشد؛ باید محل رسیدگی به دعاوی مردم در میان شهر و در دسترس همگان باشد؛ باید عدالت را در جلسات دادگاه جلوه گر سازد و پیش از صدورِ حکم دقت و تأمل نماید.
هم چنین قاضی نباید یکی از طرفین و یا هر دوی آنها را به تنهایی بپذیرد و پذیرایی نماید؛ نباید یکی را بر ضد دیگری راهنمایی کند؛ نباید بلندتراز متهم سخن گوید؛ نباید در جلسات دادگاه اظهار کسالت و ناراحتی نماید و نباید در حالت خشم قضاوت کند. در حقیقت رعایت این نکات و عملی شدن بایدها و نبایدها در مقوله قضاوت، باعث میشود نظام قضایی اسلام مقبول همگان واقع شود.
رسیدگی به داراییهای مقامات سیاسی از وظایف رئیس قوه قضائیه است
وظایف قوه قضائیه
قوه قضائیه در کشور جمهوری اسلامی ایران یکی از نهادهای حکومتی است که در عرض دو قوه مجریه و مقننه و مستقل از آنها میباشد. هدف از این نهاد تضمین حقوق فردی و اجتماعی، تحقق صلح، عدالت و امنیت است.
اهم وظایف این قوه بر اساس اصل ۱۵۶ قانون اساسی عبارت است از:
۱- رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومت و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین میکند.
۲- احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای عمومی
۳- نظارت بر حسن اجرای قوانین
۴- کشف جرم و تعقیب، مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام
۵- اقدام مناسب برای پیش گیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.
- وظایف رئیس قوه قضائیه نیز عبارت است از:
۱- اداره امور قوه قضاییه.
۲- ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسئولیتهای اصل یکصد و پنجاه و ششم.
۳- تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی.
۴- استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها.
۵- پیشنهاد عفو و یا تخفیف مجارات مجرمان (بر اساس بند ۱۱ اصل ۱۱۰ قانون اساسی).
۶- معرفی شخصی جهت تصدی مقام وزارت دادگستری.
۷- رسیدگی به داراییهای مقامات سیاسی.
۸- تعیین نماینده در صدا و سیما.
۹- پیشنهاد اعضای حقوقدان شورای نگهبان.
ارکان های قوه قضائیه
قوه قضائیه انجام وظایف قانونی خود را بر اساس ارکان و سازمانهایی انجام میدهد که عبارتند از:
۱- داددسراها و دادگاهها.
۲-دیوان عالی کشور.
۳- دیوان عدالت اداری.
۴-سازمان بازرسی کل کشور.
۵-سازمان قضایی نیورهای مسلح.
۶- سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی.
۷-سازمان ثبت اسناد و املاک کشور.
۸-سازمان پزشکی قانونی.
نظر رهبر انقلاب در مورد قوه قضائیه
رهبر انقلاب در مورد قوه قضائیه و اهمیت آن فرموده اند: ... تكليف اصلى قوّه ى قضاييه ، عبارت از اقامه ى قسط و عدل است . اين ، در حركت و دعوت انبيا، شايد اصليترين امر مربوط به زندگى مردم باشد. حالا آن مسايل معنوى و تعالى روحى و امثال اينها، به جاى خود محفوظ است . در عين حال ، آنچه كه مربوط به اداره ى زندگى مردم مى شود، هيچ چيزى به قدر عدل و قسط - نه در قرآن و نه در حديث - مورد توجه قرار نگرفته است . البته ، رفاه زندگى مردم و تاءمين امنيت كه يكى از لوازم زندگى آنهاست ، وجود دارد؛ اما تكيه يى كه روى عدل شده - كه قيام همه ى امور بر قيام عدل مى باشد - روى هيچ چيز ديگر نشده است .
... البته ، عدل فقط به وسيله ى قوّه ى قضاييه اجرا نمى شود؛ بلكه همه ى دست اندركاران حكومت اسلامى به سهم خود در اقامه ى عدل موظف هستند؛ منتها ضامنش قوّه ى قضاييه است ... .
... بنابراين ، قوّه ى قضاييه بايد به معناى واقعى ، مرجع و ملجاء و پناهگاه همه مردم باشد. اين هم نمى شود جز به همان استقلال . استقلال به اين معناست كه وقتى قاضى مى خواهد حكم بكند، نگاه نكند كه اين حكم موجب خوشايند يا عدم خوشايند چه كسانى مى شود.
به نظر من ، قانون گرايى در قوّه ى قضاييه ، اهم امور است . اصلا ملاك عدل و اقامه ى آن ، قانون است . اگر چيزى بر طبق قانون تحقق پيدا كرد، عدالت است و خلاف عدالت آن است كه برخلاف قانون انجام بشود...