در مورد استقلال بحرین در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
کلیات
جزیره بحرین واقع در جنوب خلیج فارس، در اوایل دوران قاجار تحت نظر ایران اداره میشد ولی پس از چند سال، انگلیسیها به بهانه اینکه ایران فاقد نیروی دریایی است، طی قراردادی با قاجار، حفظ امنیت خلیج فارس و بحرین برعهده نیروی دریایی بریتانیا گذاشته شد. این حاکمیت که بیش از یکصد و پنجاه سال به طول انجامید، بعدها به طور مکرر مورد مخالفت دولتهای وقت ایران واقع میشد ولی هر بار به نحوی با شکست مواجه میشد. در نهایت وقتی که ایران در سال ۱۳۳۶ ش. در لایحه تقسیمات کشوری، بحرین را استان چهاردهم ایران اعلام کرد، موجی از مخالفت در کشورهای عربی را برانگیخت. در این میان شاه که نمیخواست حمایت کشورهای عربی را از دست بدهد و ضمناً برای اینکه بتواند حاکمیت ایران نسبت جزایر دیگر خلیج فارس از قبیل: تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی را تثبیت کند، یکباره و به طور ناگهانی، تصمیم خود را مبنی بر چشمپوشی از ادعاهای دیرینه ایران به بحرین اعلام کرد.
ریشه های آغاز جدایی بحرین از ایران
جداییخواهی جزیره بحرین از زمانی آغاز شد که این جزیره در سال ۱۸۹۲ میلادی (۱۲۷۰–۷۱) تحت سلطه کامل بریتانیا درآمد. پیش از این نیز بریتانیا در صدد بود تا با قراردادهای گوناگون بحرین را زیر چتر حاکمیت خود درآورد. در سال ۱۸۹۵ میلادی (۱۲۷۳–۷۴) مردم بر ضد عیسی بن علی آل خلیفه نخستین حاکم آلخلیفه نخستین قیام مردم را شکل دادند که با دخالت سرهنگ آرنولد ویلسون نمایندهٔ انگلیس در خلیج فارس سرکوب شد و ناراضیان به زباره در شمال قطر تبعید شدند. این اقدام و پیامدهایش موجب بیش از یک سده کشمکش میان بحرین و قطر شد.
سالهای بعد بهویژه در پی انقراض دودمان قاجار و طرح ادعاهای ارضی رضاشاه مردم بحرین به ایران تمایل یافتند. این باعث شد تا انگلیس در ۱۹۲۳ میلادی (۱۳۰۲–۰۳) عیسی بن علی را برکنار کرده چارلز بلگریو را در سال ۱۹۲۶ میلادی (۱۳۰۵–۰۶) مشاور امیر بحرین کنند. اقدامهای این فرد -که در بحرین نفوذ بسیاری داشت- باعث نفرت عمومی شد و با نخستین اعتراض مردمی از بحرین خارج شد. کمی پس از برکناری عیسی بن علی انگلیس پایگاه نظامی خود را از بندر باسعیدو در قشم به بحرین آورد و نمایندگی سیاسی خود در خلیج فارس را از بوشهر به همینجا منتقل نمود. همان هنگام حاکمان بحرین برای تغییر بافت جمعیتی آنجا به عربِ سنی از کشورهای عرب خواستند که نیروهای سنیمذهب خویش را به بحرین بفرستند. این اقدام درگیریهای مذهبی میان شیعه و سنی در پی داشت. بسیاری از مردم بحرین ایرانی بودند. بر اساس آمارهای بریتانیا تا پایان دهه ۱۹۸۰ میلادی (حدود دههٔ ۱۳۶۰) ۲۰٪ ساکنانش ایرانیتبار بودند که در بخشهای گوناگون مشغول کار بودهاند.
پس از جنگ جهانی دوم تظاهرات فراگیر شد و به جنبشی عمومی و ضداستعماری تبدیل شد. انگلیس برای جلوگیری از مردم به اختلافهای مذهبی شیعه و سنی دامن زد که در دهه ۱۹۵۰ میلادی (حدود دههٔ ۱۳۳۰) بحرین را چند بار تا آستانه جنگهای داخلی برد. در سال ۱۹۵۳ میلادی (حدود ۱۳۳۲) شیعیان بحرین در پی افزایش سریع مهاجرت کارگران سنی عرب برای تغییر بافت جمعیت شورش کردند. پس از چندی رهبران گروهها با شکلدادن «کمیته وحدت ملی» (به عربی: لجنة الاتحاد الوطنی) به آرامشی نسبی رسیدند. همچنین جنگ آبراه سوئز و هجوم بریتانیا به مصر باعث افزایش تنفر عربان خلیج فارس از جمله بحرین از انگلیس و ترویج احساسات ناسیونالیستی عربی شد که غالباً پلیس غیربومی بحرین سرکوبش میکرد.
فرایند جدایی بحرین
پس از چشم پوشی محمدرضا شاه از مالکیت تاریخی ایران بر بحرین، دولت، میانجیگری دبیر کل سازمان ملل را در این مسأله تقاضا کرد. بنابراین در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ ش. برابر ۱۱ می ۱۹۷۰ م. شورای امنیت براساس گزارش هیئت اعزامی به بحرین مبنی بر تمایل اکثریت قاطع اهالی بحرین به استقلال، قطعنامهای صادر کرد که مفاد آن قطعنامه مبنی بر لزوم استقلال بحرین، در ۲۴ اردیبهشت آن سال به تصویب مجلس شورای ملی ایران رسید.
جدایی قطعی از ایران در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۵۰
هنوز استقلال بحرین رسماً اعلام نشده بود که هیئت حسن نیت ایرانی راهی بحرین شد و هیئتی نیز از آنجا به ایران آمد. سرانجام این جزیره مهم و استراتژیک و سرشار از منابع انرژی در ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ ش. اعلام استقلال کرد و ایران نخستین کشوری بود که یک ساعت پس از اعلام استقلال، آن کشور را به رسمیت شناخت.
قرارداد دوستی بحرین و بریتانیا
فردای اعلام استقلال بحرین، در ۲۴ مرداد بحرین و انگلیس قرارداد دوستی امضاء کردند که هدف آن مشورت در موقعیتهای ضروری اعلام شد.
در مورد استقلال بحرین در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
وقایع اتفاقیه
شماری از مقامات پهلوی روایتی تکان دهنده و تلخ از واگذاری بحرین و پذیرش استقلال استان چهاردهم ایران توسط محمدرضا شاه را مطرح کردند. آنچه رخ داده را در این ویدیو میبینید.
کد خبر: ۱۱۹۰۶۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
در مراحل پایانی كار، خود «اعلیحضرت» هم دچار تردید شده بود. روزی در خلوت به «اسدالله علم»، وزیر دربار و محرم اسرارش گفت: «...حالا كه من و تو هستیم، آیا فكر میكنی در آینده ما را خائن خواهند گفت...» و اکنون این تاریخ و اوضاع کنونی منطقه است که نشان می دهد علم باید به او می گفت، بلی شما خیانت کرده اید!
کد خبر: ۵۲۴۵۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۴