«هنگاميكه پسرك به خانه بازميگشت هوا تاريك و كوچه هم خلوت بود، بنابر این از مرد جواني كه مقابل مغازه ايستاده بود و نوشيدني ميخورد خواستم پسرك را تا انتهاي كوچه بدرقه كند كه قبول كرد. اما بعد از آن از مرد جوان خبري نشد.»
کد خبر: ۱۴۰۰۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۳
اما «داود» با انكار اظهارات همسرش گفت: من در ماجراي قتل و سوزاندن جسد و خودرو هيچ نقشي نداشتم. مقتول داراي مشكلات اخلاقي و مهدورالدم بود. من فقط دستهايش را گرفتم و همسرم او را با چاقو كشت!
کد خبر: ۱۳۹۸۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۱۲
با چاقو ضربههايي به دختر جوان وارد كردم كه او بر اثر شدت خونــريزي جان خود را از دست داد. به التماسهاي دختر جوان توجه نميكردم و فقط به پولي كه قرار بود از پدرش تحويل بگيرم، فكر ميكردم. وي ادامه داد: دقايقي بعد از مرگ دختر جوان، پدرش گفت: دخترم، من و اعضاي خانواده را اذيت ميكرد و اكنون با مرگش همگي راحت شديم.
کد خبر: ۱۳۹۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
این قاتل پس از گذشت بیش از 25 سال منکر هرگونه جنایتی بوده اما زمانی که با اظهارات تنها شاهد پرونده روبهرو شد لب به اعتراف باز کرد.
کد خبر: ۱۳۸۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
در حالي كه او در بازجوييها منكر اطلاع از ماجرا ميشد، مأموران پي بردند مظنون شماره يك پرونده چهار سال قبل نيز پسر بزرگش را به قتل رسانده و پس از سه سال زندان، آزاد شده است.
کد خبر: ۱۳۸۲۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۰/۰۵
درباره درس و دانشگاه صحبت میکردیم. وقتی با سوالات پیچیدهاش فهمید بیسواد هستم نقشهاي شیطانی طراحی کردم و با تهدید چاقو او را به انتهای پارک بردم و شکنجهاش دادم. داد و فریاد میکرد، میترسیدم رهایش کنم که دردسرساز شود به همین خاطر ابتدا دستانم را دور گردنش حلقه زده و او را خفه کردم و سپس این دختر را به آتش کشیدم.
کد خبر: ۱۳۶۵۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۲۷
کد خبر: ۱۳۵۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۲۱
عکس از مقتول ایرانی سر صحنه جنایت
کد خبر: ۱۳۵۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۲۰
فرمانده ناجای استان البرز و تهران اعلام کرد:
اكبرشاهي يادآور شد: بنا به اعترافات سارا متهم به قتل (همسر مقتول)، «فرمان» در روز حادثه از وي ميخواهد كه براي وي مواد تهيه كند، اما از آنجايي كه «سارا» پولي در اختيار نداشته است، شوهرش از وي ميخواهد تا با تن دادن به مسايل غيراخلاقي پول مواد وي را تامين كند.
کد خبر: ۱۳۴۵۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۱۴
روز حادثه گوشي تلفن همراه پوريا (مقتول) را به امانت گرفتم تا با يكي از دوستانم تماس بگيرم. با اين ترفند گوشي تلفن همراه را به سرقت برده و در حال فرار بودم كه صاحب تلفن همراه و دوستش قصد داشتند مانع فرار من شوند كه با هم درگير شديم
کد خبر: ۱۳۴۳۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۱۴
در هر دو جنايت پس از سرقت اموال قربانيان، از طريق تلفن همراهشان، براي بستگان آنها پيامك ارسال ميكردم تا پيگير مفقود شدن آنها نباشند و... .
کد خبر: ۱۳۴۳۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۱۴
وقتی با دختر کوچولویم به سر قرار آمدند خواستم تا پشت تپهها رفته و با هم حرف بزنیم و در آنجا که هیچکس ما را نمیدید چاقو را به دستم گرفته و به سمتش حمله کردم، اگر دخترم سر و صدا نمیکرد میتوانستم فرار کنم تا اینکه رهگذران من را با سر و صورتی خونآلود دستگیر کردند.
کد خبر: ۱۳۴۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۱۴
اين حادثه به سبک فيلمهاي قرن نوزدهم صورت گرفته و مسئولان کتابخانه در ساعت چهار و نيم بعداظهر مرگ فردي را با تيري که در پشتش فرو رفته بود به پليس گزارش دادند.
کد خبر: ۱۳۴۳۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۱۴
کد خبر: ۱۳۳۹۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۱۲
پس از آشنايي با «امير» متوجه شدم او وضع مالي خوبي دارد. به همين خاطر وسوسه سرقت از او به جانم افتاد. بنابراين پس از طرح نقشهاي روز پنجشنبه «امير» را به بهانه انجام معاملهاي به «ملارد» كشانده و...
کد خبر: ۱۳۳۲۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۰۸
خانواده جوان متهم به قتل با بيان اين که او حالت روحي و رواني مناسبي نداشت به مقام قضايي گفتند: او از چند وقت قبل در کمپ ترک اعتياد بود و ما شب حادثه با مراجعه به کمپ برايش مرخصي گرفتيم تا براي نظافت و ديدار به منزل بيايد اما او در يک لحظه با چاقو به سمت ما حمله کرد و ما هم با راهنماي ترک اعتياد او تماس گرفتيم.
کد خبر: ۱۳۲۸۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۰۶
این دو پرستار به طرز عجیب و غیر قابل باوری در حالی که تجویز پزشک تزریق 5 میلی لتیر کلرید سدیم بود، 50 میلی لیتر از این نمک را به نوزاد 4 ماهه تزریق کردند که این کودک بلافاصله به کما رفته و فوت کرده است.
کد خبر: ۱۳۲۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۰۴
سعيد و حميد كه بشدت ترسيده بودند به دنبال راهي براي نجات پدرم بودند كه با كمك هم سيم دستگاه آبميوهگيري را جدا كرده و آن را به برق زديم تا به پدرم شوك بدهيم اما فايدهاي نداشت. ضمن اينكه فقط قسمتي از بدنش را سوزانديم. وقتي مطمئن شديم او جان باخته به ناچار فرار كرده و من به كرج رفتم. اما صبح روز بعد كه به خانه برگشتيم مادر و خواهرم با ديدن جسد پدر شوكه شده و موضوع را به پليس خبر دادند.
کد خبر: ۱۳۲۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۰۲
سالها از دستش عذاب كشيديم و هر چه بزرگتر ميشديم، تحمل رفتار پدر برايمان سختتر ميشد تا اين كه به سن ازدواج رسيده و چند خواستگار هم داشتم اما به خاطر رفتار و اخلاق پدرم و مخالفتهاي او، هيچ كدام حاضر به ازدواج با من نشدند و پس از سالها هنوز مجردم و ازدواج نكردهام.
کد خبر: ۱۳۰۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۲۳
پس از اين اتفاق در حالي كه بشدت عصباني بودم شب حادثه خودم را به مقابل خانهاش رساندم تا صحبت كنيم اما خانه نبود. بنابراين آنقدر منتظرش ماندم تا آمد. همان موقع در خيابان با هم جروبحث كرديم كه ناگهان كنترلم را از دست داده و با ظرف اسيدي كه همراه داشتم تهديدش كردم وقتي به تهديدهايم توجهي نكرد ظرف اسيد را جلوي پايش زمين كوبيدم كه مقداري به او و مقداري هم به بدن خودم پاشيده شد.
کد خبر: ۱۲۹۹۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۸/۱۹