کلیات
نَفْسِ اَمَّاره، حالتی نفسانی است که انسان را به بدی و گناه میکشاند. این اصطلاح از آیه ۵۳ سوره یوسف گرفته شده است. منظور از هواهای نفسانی را همان نفس اماره میدانند. همچنین مراد از جهاد با نفس یا جهاد اکبر که در روایات آمده است، مبارزه با نفس اماره دانسته شده است.
از نفس اماره در مقابل نفس لوّامه و نفس مُطمئنّه یاد میشود. نفس اماره پایینترین رتبه نفس است. رتبه بالاتر نفس لوامه است، که در آن، انسان خود را بهخاطر خطاهایش سرزنش میکند. بالاتر از آن هم نفس مطمئنه قرار دارد که در آن به آرامش و اطمینان میرسد.
نفس اماره، به معنای بسیار امر کننده به بدیها، حالتی نفسانی است که در آن، انسان از عقل پیروی نمیکند و به سمت گناه و فساد رو میآورد. این اصطلاح از آیه «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ؛ نفس قطعاً به بدى امر مىكند» گرفته شده است. نفس اماره همان هواهای نفسانی دانسته شده است.
برخی نفس را دارای درجاتی میدانند و نفس اماره را پایینترین درجه آن میشمارند. بهگفته اینان، نفس چند رتبه دارد: رتبه پایین آن، نفس اماره است که در آن انسان از عقل فرمان نمیبرد. رتبه بالاتر، نفس لَوّامه است که در آن، خودش را بهخاطر کارهای بدش ملامت میکند. بالاتر از این رتبه هم نفس مُطمئنّه است. در این مرحله، بر اثر مداومت بر پیروی از عقل، این کار ملکه یا عادت نفس میشود و به اطمینان و آرامش میرسد.
عالمان مسلمان میگویند انسان تنها یک نفْس یا خود دارد و وجود نفس اَمّاره و لوّامه و مطمئنه با یکیبودن نفْس منافات ندارد. بهعقیده آنها این اصطلاحات حالتها و مراتب مختلف نفس را نشان میدهند؛ یعنی وقتی نفس به کارهای بد فرمان میدهد، به آن نفس اماره میگوییم و زمانی که خود را بهجهت آنکه اشتباهی از او سر زده، سرزنش میکند، آن را نفس لوامه مینامیم.
در حدیثی از پیامبر اسلام(ص)، از جنگ نظامی با عنوان جهاد اصغر یاد شده و مبارزه با نفس، جهاد اکبر نامیده شده است. علامه طباطبایی، منظور از مبارزه با نفس در این حدیث را مبارزه با نفس اماره دانسته است. همچنین علامه مجلسی با استناد به حدیثی که میگوید بزرگترین دشمن تو نفس تو است، «بزرگترین دشمن» انسان را نفس اماره شمرده است.
مرتضی مطهری هم با استناد به حدیث «المُجاهِد مَن جاهَدَ نَفْسَه؛ مجاهد کسی است که با نفسش جهاد کند» نوشته است منظور از جهاد با نفس، مبارزه با نفس اماره است.
اصطلاح نفس اماره در ادبیات فارسی کاربرد یافته است. برای مثال، سعدی در شعری، پیامد پیروی از نفس اماره را خواری بیان کرده است:
کند مرد را نفس اماره خوار | اگر هوشمندی، عزیزش مدار |
محمود شبستری، عارف و شاعر قرن هشتم قمری، هم اینگونه نفس اماره و لوامه را تعریف و با هم مقایسه کرده است:
چو میخواهی بدانی نفْس و شیطان | تو شیطان، کفرِ نفْس خویش میدان | |
اگر نفس تو امّاره است، شیطان | چو لوّامه شود، گردد مسلمان | |
چو باشد تند، امّاره است نامش | بود لوّامه، چون کردند رامَش |