کلیات
یَزید بن معاویة بن ابیسفیان (۲۶-۶۴ق)، دومین حاکم اُمَوی است که به دستور وی، امام حسین(ع) و یارانش در کربلا به شهادت رسیدند. یزید پس از پدرش معاویه، سه سال و هشت ماه حکومت کرد و در این مدت، دست به سه جنایت مهم زد: در سال ۶۱ قمری، واقعه کربلا را رقم زد، سال ۶۳ قمری به مدینه حمله کرد که به کشته شدن هزاران نفر از صحابه و حافظان قرآن انجامید و به واقعه حره معروف شد و در سال ۶۴ قمری نیز برای سرکوب مخالفانش، به مکه حمله کرد و کعبه را با مَنجَنیق هدف آتش قرار داد.
بر اساس منابع تاریخی، یزید به صورت آشکارا شراب مینوشید و طبعی شاعرانه داشت. او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، با انتصاب پدرش و به صورت موروثی به خلافت رسید. همچنین برگزیدن او بر خلاف صلحنامه امام حسن با معاویه بود. یزید از چهرههای منفور نزد شیعیان است. شیعیان و گروهی از اهلسنت، با استناد به کارهایی که یزید در دوران خلافتش انجام داد، او را سزاوار لعن میدانند و در برخی از روایات، به لعن او تصریح شده است.
طبق نقل منابع، یزید خوشگذران و هوسباز بود. به صورت آشکار شراب مینوشید و در این کار زیادهروی میکرد.برخی صحابه پیامبر(ص) و نیز امام حسین(ع) به صراحت او را فاسق و اهل گناه خواندهاند. بلاذری او را نخستین خلیفهای میداند که آشکارا شراب مینوشید، زنان خواننده و نوازنده را نزد خود نگه میداشت و برای لذت بردن، سگها و خروسها را به جنگ همدیگر وامیداشت. او میمونی داشت که او را «اباقیس» نامید و به او شراب مینوشاند و از حرکات وی میخندید.
برخی معتقدند رشد و پرورش یزید، تحت تأثیر عقاید مسیحیان تازه مسلمان قبیله میسون، در تکوین شخصیت او مؤثر بوده است. آنان وجود مشاوران مسیحی همانند سِرجون و اَخطَل نصرانی در دربار او و سازش با رومیان شرقی را گواه بر ادعای خود میدانند.
یزید وقتی به حکومت رسید، به والی مدینه دستور داد «از حسین بیعت بگیر و اگر نپذیرفت، سر او را برایم بفرست». امام حسین با یزید بیعت نکرد و به همراه خانواده و شماری از بنیهاشم از مدینه به سمت مکه رفت. کوفیان با ارسال نامههای فراوان امام را به کوفه دعوت کردند و امام به سمت آنجا حرکت کرد. یزید عبیدالله بن زیاد را حاکم کوفه کرد و او توانست کوفیان را از اطراف امام دور کند. پس از پیمانشکنی کوفیان، امام به سوی کربلا رفت. در آنجا در روز دهم محرم با لشکریان عمر سعد که از طرف ابن زیاد به فرماندهی منصوب شده بود روبرو شد.
در این جنگ، امام حسین و فرزندانش، برادرش عباس، ۱۷ نفر از بنیهاشم و بیش از ۵۰ نفر از یارانش شهید شدند. پس از جنگ، لشکریان عمر بن سعد، با اسبهای خود بر بدن کشتهشدگان تاختند. به خیمههای بازماندگان حمله کردند و آنچه بود به غنیمت گرفتند و خیمهها را آتش زدند. امام سجاد(ع) به علت بیماری نتوانست جنگ کند و زنده ماند. وی به همراه حضرت زینب و سایر زنان و بچهها اسیر سپاه کوفه شد. سپاهیان عمر سعد سرهای شهیدان را به نیزه زدند و به همراه اسیران به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و از آنجا به شام نزد یزید بردند.
هنگام ورود اسیران به شام، یزید دستور داد شهر را آذینبندی کنند. او همچنین قصر را تزیین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید. یزید در حضور اسیران، سر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشت و با چوبدستی به آن میزد و این شعر ابن زبعری را تکرار میکرد: ای کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، بودند و زاری قبیله خزرج را میدیدند. شادمانی و خوشحالی میکردند و میگفتند ای یزید دست تو درد نکند. بنیهاشم با حکومت بازی کردند وگرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود.
لیت أشیاخی ببدرٍ شَهِدوا | جزعَ الخزرجِ من وَقْع الأسَلْ |
لأهلّوا و استهلّوا فرحاً | ثُمّ قالوا یایزیدُ لاتُشَلْ |
لعِبَتْ هاشمُ بالملکِ | فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ |
در روایتی از امام رضا(ع) آمده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. آنگاه با یارانش سرگرم خوردن غذا و آبجو شد، سپس میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشته و به بازی شطرنج مشغول شد. هنگامیکه در بازی پیروز میشد، جام آبجو را گرفته مینوشید و تهمانده آن را در کنار تشت، بر زمین میریخت. «یحیی بن حکم» به این رفتار یزید اعتراض نمود که یزید با مشت به سینه وی زد. ابوبرزه اسلمی نیز اعتراض کرد که به دستور یزید از مجلس اخراج شد.
از منابع تاریخی و روایی برمیآید که یزید ابتدا اسیران را در ویرانهای بیسقف که به خرابه شام معروف است اقامت داد. پس از سخنرانیهای امام سجاد(ع) و زینب(س)، آنان را به خانهای نزدیک قصر خود منتقل کرد.