کلیات
احمد سمیعی گیلانی متولد ۱۱ بهمن ۱۲۹۹ بود که در تاریخ ۲ فروردین ۱۴۰۲ از دنیا رفت. او مترجم، ویراستار و نویسندهٔ ایرانی و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. او را «پدر ویرایش ایران» و همچنین «پدر ویراستاری نوین ایران» خواندهاند.
زندگی
سمیعی در کوچهٔ افشارها، سنگلج تهران در خانوادهای اهل گیلان و مذهبی به دنیا آمد. پدر او مجتهد و تحصیلکردهٔ نجف بود و مادرش فرزند ملامحمد خمامی، روحانی شناختهشدهٔ رشت.
سمیعی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رشت گذراند و سپس وارد دانشگاه تهران شد. در اواخر دههٔ ۱۳۴۰، او بهعنوان ویراستار در مؤسسهٔ انتشارات فرانکلین مشغول خدمت شد و همزمان دورهٔ کارشناسیارشد زبانشناسی را نیز در دانشگاه تهران بهپایان برد. نخستین کار سمیعی در فرانکلین ویرایش اثری از آمینه پاکروان دربارهٔ آغامحمدخان قاجاربود که پیش از او برعهدهٔ جهانگیر افکاری قرار داشت. کار بعدی هم ویرایش ترجمهٔ مهرداد نبیلی از از ره رسیدن و بازگشت، اثر آرتور کستلر، بود.
او، در کنار حرفهٔ ویراستاری، چند کتاب در زمینهٔ نگارش و ویرایش هم تألیف کرد و بهمرور مقالههای ارزشمندی در مجلات متعددی نظیر پیک جوانان، کتاب امروز و رودکی بهچاپ رسانید. آیین نگارش و ویرایش و شیوهنامهٔ دانشنامهٔ جهان اسلام از جملهٔ این آثار هستند.
سمیعی که به زبان فرانسوی و انگلیسی مسلط بود کار ترجمه را هم با برگرداندن رمان دلدار و دلباخته، از ژرژ ساند، شروع کرد و بعد آثاری از نویسندگانی مانند ژرژ پرک و گوستاو فلوبر را هم به فارسی برگرداند.[ ترجمهٔ ساختهای نحوی، اثر نوآم چامسکی، و تتبعات، اثر میشل دو مونتنی، نیز از دیگر کارهای او در این زمینهاند.
سمیعی پس از انقلاب در بنگاه ترجمه و نشر کتاب (بعدها، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی)، مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، انتشارات سروش، مرکز نشر دانشگاهی و بنیاد دائرةالمعارف اسلامی به ویراستاری ادامه داد. او از سال ۱۳۷۰ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و پس از آن، از ابتدای انتشار دورهٔ جدید نشریهٔ نامهٔ فرهنگستان در سال ۱۳۷۴ تا خرداد ۱۳۹۸، سردبیری این مجله بود.[ سمیعی همچنین مدیریت گروه «ادبیات معاصر» فرهنگستان زبان و ادب فارسی را نیز برعهده داشت.
فعالیت سیاسی
سمیعی، در جوانی، مدتی به حزب تودهٔ ایران پیوست. او در مصاحبهای با بلاگ تاریخ شفاهی دربارهٔ آن دوران گفتهاست:
نمیخواهم وارد جزئیات شوم. تقریباً ۱۰ سال فعالیت سیاسی داشتم که نمیخواهم به چندوچون آن بپردازم؛ فقط میگویم که بهترین سالهای عمرم همان ۱۰ سال بود. از تجربههای مثبت و منفی که در این دوره داشتم بسیار آموختم؛ برای من درس زندگی بود. حوادث تازهٔ بسیاری از سر گذراندم و مهارتهای تازهای پیدا کردم. همهٔ آنها از من شخصیت تازهای ساخت.
سمیعی بابت فعالیتهای سیاسی خود دو سال و نیم به زندان افتاد که بهگفتهٔ خودش «بسیار پرثمر بود»، چندانکه طی آن چندین اثر، ازجمله سالامبو، اثر گوستاو فلوبر، را ترجمه کرد.
دریافت نشان نخل آکادمیک
در ۲۳ اسفند ۱۴۰۱، چند روز پیش از درگذشت سمیعی، نیکلا رُش، سفیر فرانسه در ایران، به خانهٔ او رفت و بهسبب نقش سمیعی «در معرّفی آثار ارزشمند فرانسه بهزبان فارسی» بالاترین درجهٔ نشان نخل آکادمیک وزارت آموزش ملی فرانسه، تحت عنوان «کوماندور» (بهمعنای «فرمانده»)، را به او اهدا کرد.
درگذشت
سمیعی چهارشنبه، دوم فروردین ۱۴۰۲، براثر کهولت سن در منزل خود در تهران درگذشت.[
کتابشناسی
در ادامه به آثار و تألیفات او اشاره می شود: