در مورد فیلم اجاره نشین ها در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
کلیات
اجارهنشینها فیلم سینمایی کمدی-درام به کارگردانی و نویسندگی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۶۵ است، که در سال ۱۳۶۶ به نمایش عمومی درآمد، پرفروشترین فیلم سال شد و بر اساس نظرسنجی ماهنامه فیلم از بین منتقدان سینمایی در بین فیلمهای برتر تاریخ سینمای ایران قرار گرفت.
اجارهنشینها در زمانی ساخته شد که فیلمهای کلیشهای و شعارزده صحنه سینمای ایران را به تسخیر خود درآورده بودند و از این جهت فیلمی بسیار متفاوت با ارجاعات سیاسی و اجتماعی فراوان است.
داستان
یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش درگذشته بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند. آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی عباس آقا (مباشر مالک درگذشته با بازی عزتالله انتظامی) نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده میگیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را میدهد. در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و این امکان تفاهم بر سر چگونگی تأمین هزینههای تعمیرات را از بین میبرد، تا این که عباس آقا به توصیه مادرش (با بازی حمیده خیرآبادی) مجلس شامی تدارک میبیند و میپذیرد که با مشارکت همه ساکنان هزینه تعمیرات تأمین شود، اما فردای آن روز این توافق با توصیههای غلام ترکهای به عباس آقا برهم میخورد و کار تعمیرات ساختمان همچنان بر زمین میماند تا این که در شبی بارانی منبع آب بزرگ ساختمان سقوط میکند و کل ساختمان فرو میریزد، روز بعد مأموران شهرداری به اجارهنشینها اعلام میکنند که این ملک به شکل قسطی به آنها واگذار میشود.
حواشی ساخت فیلم
- پاییز ۱۳۶۴. داریوش مهرجویی پس از فراز و نشیب فراوان، چند ماهی است که به ایران بازگشته و یکی از فیلمنامههایش که طرحش را در پاریس نوشته، اجازه ساخت گرفتهاست، در حالی که ساخته قبلیاش هنوز در محاق توقیف است.
- شرایط به گونهای پیش میرفت که همگان مهرجویی را از بازگشت حذر میدادند. او در پاریس ماندگار و شد یکی از چهرههای شناخته شده جمع روشنفکران تبعیدی ایرانی مقیم پاریس.
- به تدریج گروهی از صمیمیترین دوستان مهرجویی پس از دورهای زندگی مخفی با خروج از ایران به او پیوستند. شاخصترینشان غلامحسین ساعدی، نویسنده شناخته شده بود که تعدادی از بهترین فیلمهای مهرجویی با آثار یا همراهی او ساخته شدهاند.
- روزهای اول تبعید به نوشته مهرجویی بهترین روزها بود: «حالا که فکرش را میکنم، میبینم آن روزها از خوشترین ایامِ دوره تبعید ناخواستهام به فرانسه بود. روزهایی که همه چیز به التهاب و انقلاب آغشته بود و زندگی ما در گرداب تحولات میچرخید آنجا برای گذران وقت گاهی با دوستان قدیمی در غربت دور هم جمع میشدیم و مهمانی میگرفتیم. مهمانها همه مثل هم بودند. علاف و مهاجر و شاعر و فیلسوف و زبانشناس و نقاش و فیلمساز که از بد حادثه آنجا به پناه آمده بودند.» (کتاب سفرنامه پاریس، عوج کلاب)
آمدن ساعدی به پاریس، کار فیلمسازی را جدی میکند. ساعدی و مهرجویی هرکدام طرحهای مختلفی دارند و وقتی همدیگر را میبینند به شوق زنده کردن خاطره همکاریهای موفق قبلی شروع به کار میکنند: «همان روز اولی که مرا دید گفت داریوش برایت یک داستان عالی دارم گفت اسمش را گذاشته خانه باید تمیز باشد. گویا اصلاً به این عشق آمده بود که با هم کار بکنیم» (مهرجویی، کارنامه چهل ساله) این طرح نهایت «مولوس کورپوس» نام گرفت و حتی کمک هزینه ساخت از مرکز ملی سینمای فرانسه CNC هم گرفت اما ساخته نشد.
- طرحهای دیگر از جمله یکی به نام «مسافران» با مضمون پررنگ سیاسی چون سرمایهگذار اصرار به نام بردن از یک حزب سیاسی دارد به نتیجه نمیرسد. در این میان مهرجویی مستندی به نام «سفر به سرزمین آرتور رمبو» را میسازد اما همچنان وسوسه ساخت فیلم بلند، او و ساعدی را رها نمیکند.
مشکل پیدا کردن سرمایهگذار است. حال و احوال تبعیدیها هم خوش نیست: «یک روز از پنجره خانهمان حیاط مهدکودک دخترم مریم که آن موقع سه چهار سالش بود را نگاه میکردم. در آن زمین بزرگ همه بچهها سرگرم بازی بودند. من دنبال مریم گشتم و دیدم رفته یک گوشهای تنهای تنها نشسته و هیچ کاری نمیکند. یک دفعه دلم خیلی گرفت. ناگهان آگاهی جدید نسبت به وضعیت انسانی خودمان پیدا کردم. با خودم گفتم این مملکت به درد ما نمیخورد.» (مهرجویی، کارنامه چهل ساله) در همین حال وقایع مهمی هم در تهران میگذرند. مشکلاتی برای خانه مهرجویی شبیه اتفاقاتی که بعدها در فیلم «بانو» به تصویر کشیده شد، میافتد اما اتفاقات مهم دیگری هم در یکی از معروفترین اماکن تهران در حال وقوع بود.
- در بازگشت داریوش مهرجویی به ایران اطمینانهایی که محمدمهدی دادگو از چهرههای مورد اعتماد مدیریت وقت فرهنگی کشور و عزتالله انتظامی به او میدهند به اضافه پشتوانه مهم اظهارنظر رهبر وقت حکومت در ستایش از فیلم «گاو» نقش مهمی در بازگشت بدون مشکل او ایفا میکند: «محمدمهدی دادگو و عزتالله انتظامی مرتب پیغام میدادند و دعوت میکردند برگردم. ما هم با هوال و ولا برگشتیم و دیدیم اوضاع برعکس تبلیغات غلطی که آنجا بر صد ایران در جریان بود، چندان هم نامساعد نیست.
- بازگشت مهرجویی اما دوست قدیمی (ساعدی) را برای همیشه دلگیر او باقی میگذارد: «وقتی این موضوع را به حامدی گفتم، گریه اش گرفت. مرا بغل کرد و گفت خوش به حالت، ولی کاش من را تنها نمیگذاشتی. من به امید تو اینجا آمدم. اشکم درآمد، گفتم من فعلاً موقتاً میروم تهران تا ترتیب فیلمم را بدهم، گفت: «میدونم که دیگه برنمیگردی…من بی تو اینجا دق میکنم» …گریه میکرد و من را بغل کرده بود و نمیگذاشت که بروم»
غلامحسین ساعدی شش ماه بعد از برگشت مهرجویی در همان روزهای شروع فیلمبرداری اجارهنشینها چشم از دنیا بست. عوامل شناخته شده و دوستان و همکاران قدیمی مهرجویی آماده همکاری با او میشوند. از میان همکاران قدیمی علی نصیریان بازی در نقشی را که بعداً ایرج راد آن را بازی کرد، نپذیرفت.
- فیلمبرداری اجارهنشینها به دلیلی ویژگیهای خاص اجرایی فیلمنامه برای تخریب یک خانه با امکانات آن زمان سینمای ایران با مشکلات زیادی همراه بود. با این همه مهرجویی یکی از اعضای خانوادهاش را پس از مدتها کنارش داشت.
خواهرش ژیلا مهرجویی را که مدتی در زندان بود، حالا منشی صحنه فیلمش بود. همسر ژیلا، محمود بزرگمهر از اعضای حزب رنجبران ایران بود که تیرماه سال ۱۳۶۳ در زندان اوین اعدام شد. حزب رنجبران پس از وقایع سال ۶۰ مورد غضب حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته بود. رنجبران همان حزبی است که مسعود فراستی پور سخنگوی آن بود.
- فیلمبرداری اجارهنشینها چند ماه به طول میانجامد. در یکی از روزها گوگوش که او هم آن روزها شرایط خاصی داشت سر صحنه رفت: «بعد از انقلاب خودم را سر فیلمبرداری اجاره نشینها به کارگردانی داریوش مهرجویی رساندم. کلی با نادره حرف زدم، خاطرات مان را زنده کردیم، این آخرین باری بود که او را دیدم»
- ساخت موسیقی متن اجارهنشینها هم به ناصر چشم آذر سپرده شد که او هم تازه از لس آنجلس به ایران بازگشته بود و تازه برای «تاراج» موسیقی نوشته مهرجویی پس از بازگشت از اظهارنظر رسانهای خودداری کرد جز آنکه گفت قرار است اجاره نشینها ابتدا نمایش داده شود و بعد مشکل حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق حل شود.
در مورد فیلم اجاره نشین ها در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
نبض خبر
در بخشی از مستند «مهرجویی کارنامه چهل ساله» مانی حقیقی، نامه محسن مخملباف فیلمبردار حزب اللهی دهه شصت که در دهه هفتاد کاملاً برعکس شد، در واکنش به فیلم «اجاره نشینها» برای داریوش مهرجویی خوانده میشود و مهرجویی واکنش جالبی به بخشی از نامه که مخملباف گفته بود حاضر بوده بعد از دیدن «اجاره نشینها» به خودش نارنجک ببند و خودش و مهرجویی را منفجر کند نشان میدهد. این بخش را میبینید.
کد خبر: ۱۲۰۰۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۵