یک قرن پیش در ایران، سال تحصیلی 1297-1298 با رخداد مهمی رقم خورد. این واقعۀ تازه، تأسیس دارالمعلمین مرکزی بود. خانهاي براي تربیت معلم در ایران؛ خانهاي که خلافآمدِ عادت جامعۀ ایرانی به ناپایداري و بهطرزي دورازانتظار، سرپا ماند و تناور شد. پیشروترین خاطرات آموزشهاي پسامتوسطه در ایران بر پیشانی دارالمعلمین نقش بسته است. در کلاسهایش، استادانِ استادان استادان این سرزمین درس دادهاند. بزرگانی پشت نیمکتهایش نشستند؛ تحصیل کردند و آنگاه خود، نخستین نسل برجستۀ دانشگاهیان ایران شدند. در آزمایشگاهش، اولین تحقیقات علوم پایه در سطح پسامتوسطه و دانشگاهی آغاز شدهاست. نخستین لذتهاي پرسشگري و دانایی نوین ایرانی بههمراه تنشهاي فاخري از تردید فلسفی و شک علمی، در فضاي دارالمعلمین تجربه شده است.
داراﻟﻤﻌﻠﻤﯿﻦ ﻋﺎﻟﯽ و داﻧﺸﺴﺮاي ﻋﺎﻟﯽ
داراﻟﻤﻌﻠﻤﯿﻦ ﻣﺮﮐﺰي در ﺳﺎل 1307 ﺑﻪ داراﻟﻤﻌﻠﻤﯿﻦ ﻋﺎﻟﯽ و در ﺳﺎل 1312 ﺑﻪ داﻧﺸﺴﺮاي ﻋﺎﻟﯽ ارﺗﻘﺎ ﯾﺎﻓﺖ؛ ﺳﭙﺲ ﻃﯽ ﺳﺎل 1313؛ ﯾﻌﻨﯽ در دوره ﺗﺄﺳﯿﺲ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان؛ ﺿﻤﻦ اﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮد ﻫﺴﺘﮥ اوﻟﯿﮥ داﻧﺸﮕﺎه را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽآورد، ﺟﺰﺋﯽ از دو داﻧﺸﮑﺪه آن ﻧﯿﺰ ﺑﻪﺣﺴﺎب ﻣﯽآﻣﺪ. ﺑﺨﺶ ادﺑﯿﺎت و ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽاش ﺟﺰء داﻧﺸﮑﺪه ادﺑﯿﺎت و ﺑﺨﺶ ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪاش ﻧﯿﺰ ﺟﺰء داﻧﺸﮑﺪه ﻋﻠﻮم داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان ﺷﺪ.
استقلال داﻧﺸﺴﺮاي ﻋﺎﻟﯽ
در ﺳﺎل 1334 داﻧﺸﺴﺮاي ﻋﺎﻟﯽ ﺑﺎوﺟﻮد ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺎ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان، ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﺳﺎﺑﻖ ﺧﻮد، ﮐﺎر ﺗﺮﺑﯿﺖ دﺑﯿﺮ در دو ﺣﻮزه اوﻟﯿﻪاش؛ ﯾﻌﻨﯽ "ﺑﺨﺶ ادﺑﯿﺎت و ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ" و "ﺑﺨﺶ ﻋﻠﻮم ﭘﺎﯾﻪ" را رأﺳﺎً ﺑﺮﻋﻬﺪه داﺷﺖ. ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻤﺎﯾﺰ ﺳﺒﺐ ﺷﺪ ﮐﻪ داﻧﺸﺴﺮاي ﻋﺎﻟﯽ در داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان اﻧﺤﻼل ﻧﯿﺎﻓﺖ و ﻓﻠﺴﻔﮥ وﺟﻮدي و ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺧﺎص ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ ﮐﺮد؛ ﺗﺎاﯾﻨﮑﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺼﻮب ﺳﺎل 1338 در ﻣﺠﻠﺴﯿﻦ، اﺳﺘﻘﻼل او را ﺑﻪرﺳﻤﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺖ. در ﺳﺎل 1342 ﻫﯿﺌﺖ وزﯾﺮان ﻃﺒﻖ ﯾﮏ ﻣﺎده واﺣﺪه ﻋﻨﻮان ﺗﺎزهاي ﺑﻪ آن داد ﮐﻪ از ﺗﻤﺮﮐﺰﮔﺮاﯾﯽ و ﻧﮕﺎه ﺑﻮروﮐﺮاﺗﯿﮏ دوﻟﺘﯽ در ﻫﯿﺌﺖ وزﯾﺮان آن دوره ﻧﺎﺷﯽ ﻣﯽﺷﺪ: "ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﻌﻠﻢ و ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ".
دانشگاه خوارزمی
در سال 1390 مأموریتهاي آموزشی و پژوهشی دیگري نیز فراتر از تربیت معلم برعهده این دانشگاه گذاشته شد و به یادبود یکی از دانشمندان بزرگ دوره زرین تمدن ما «دانشگاه خوارزمی» نامیده شد؛ اما هنوز تبار اصلی این نهاد علمیِ باسابقه، با همان، فلسفۀ نخستین اوست که ارج و قرب مییابد: دانشسراي عالی و تربیت معلم؛ که در حافظۀ تاریخی فرهنگ ایرانی ما ثبت است.