در مورد خاطرات در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

كتاب «پنهان زير باران» خاطرات سردار آزاده علي ناصري را بازگو مي‌كند.
کد خبر: ۱۵۳۵۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۲/۲۹

به یاد خورشيد خيبر؛
گفتم: «تو از اين بسيجي‌ها چي ديده‌اي که اين‌قدر به آنها احترام مي‌گذاري و دوستشان داري؟ چرا آنها اين‌قدر در قلب و روح تو جا دارند؟» گفت: «چيزهايي که من از اين بسيجيان ديده‌ام، تو هرگز به عمرت نمي‌تواني ببيني. آنها را بايد در ميدان جنگ شناخت. آن‌جاست که مي‌تواني ببيني اين‌ها چه انسآنهاي بزرگ و شريفي هستند. اين بسيجيان نور چشم من هستند. اينها براي من ارزششان از هر چيزي بيشتر است.»...
کد خبر: ۱۵۲۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۲/۱۷

. آقاي رفسنجاني وقتي محمد عروس را ديد، اشك در چشمانش حلقه زد و او را در آغوش گرفت و بسيار از ديدنش خوشحال شد. آن روز آقاي رفسنجاني گفت: «اين محمد آقا رو دست كم نگيريد. او مرد بزرگي است. در آن سال كه من و آقاي ناطق نوري و چند روحاني ديگر در زندان شاه اسير بوديم، شاه براي آزار و اذيت ما چندين چاقوكش و قداره‌بند رو به بند ما آورد تا باعث آزار اذيت ما بشن. آنجا محمد آقا مردانگي كرد و همه جا با ابهت و قواره و نفوذي كه داشت، جلوي قداره‌بندها ايستاد و نگذاشت مزاحمتي براي ما درست كنند. او به گردن ما حق داره»
کد خبر: ۱۴۶۲۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۱۱/۱۶

تبلیغات در تابناک صفحه خبر
اینترنت پیشگامان