برنامه «هفت» با اشاره بهروز افخمی به فروش ۳۰ میلیارد تومانی آغاز شد و در واقع سینمای ایران در سال ۹۵ در طول هر هفته ۵ میلیارد تومان فروش داشته که تقریباً چهار برابر سال گذشته فروش و تماشاچی داشته و افخمی همچنان بر برآوردش مبنی بر فروش ۱۵۰ میلیاردی سینمای ایران در سال ۹۵ تأکید کرد.
به گزارش «تابناک»، بهروز افخمی سپس به آیتم پخش شده در برنامه «هفت» هفته پیشین اشاره کرد که باعث شد، به دستور دبیر جشنواره بینالمللی فیلم فجر، کارتهای ورود عوامل این برنامه به جشنواره توقیف شود.
بنا بر ادعای افخمی، میرکریمی بابت پخش این آیتم از افخمی خواسته تا از جشنواره فیلم فجر عذرخواهی کند و البته افخمی در نهایت گفت، نه تنها چنین کاری نمیکند، بلکه عوامل ساخت این آیتم را نیز تشویق کرده است!
بهروز افخمی در ادامه سخنان خود گفت: در برنامهای که من میسازم، تا زمانی که من هستم کسانی که آیتمهای برنامه را میسازند، آزادند. مسعود فراستی و رسول صدرعاملی کار خود را میکنند و من اگر نقدی داشته باشم، سر آنتن خواهم گفت.
وی ادامه داد: سیدرضا میرکریمی با این رفتار خود نشان داد اساسا اهل نقد و شوخی نیست. توقیف کارتهای ما و ممنوع کردن ما از ورود به جشنواره فیلم فجر چیزی نیست که ما نقد و شوخی خود را کنار بگذاریم. ما ترجیح میدهیم این لحن خود درباره سینما را حفظ کنیم و در ازای آن حضور در جشنواره را از دست بدهیم.
در همین راستا، پرسش پیامکی برنامه هفت نیز در راستای نقد جشنواره بینالمللی فیلم فجر بود و چنین مطرح شده بود: «به نظر شما رایگان بودن بلیط جشنواره جهانی فیلم فجر تاثیری در استقبال مردم برای تماشای فیلمها داشته است؟ ۱. بله ۲. خیر»
سپس فیلم من سالوادور نیستم با حضور منوچهر هادی و مسعود فراستی نقد و بررسی شد. منوچهر هادی در ابتدای این نقد خبر داد، ابتدا قرار بوده محمدحسین لطیفی و مسعود اطیابی این فیلم را بسازند و حتی به برزیل هم سفر کردند، ولی به دلیل نبود سرمایه این پروژه منتفی شد. زمانی که برای اولین بار این فیلمنامه را خواندم، متوجه شده که باید رضا عطاران در این فیلم بازی کند.
فراستی نیز این گونه حرفهایش را شروع کرد: اولا مطلبی را درباره منوچهر هادی خواندم و وحشت کردم از این همه بیظرفیتی تو! منتقدی از فیلم انتقاد کرده و او گفته بود، فیلم توهین به شعور مخاطب است. جوابی که تو داده بودی این بود که آن منتقد خود بیشعور است. منتقد فارغ از درست یا غلط بودنش حرفش، درباره فیلم تو حرف میزند اما تو درباره شخصیت او صحبت کردی این فاجعه انگیز است!
منوچهر هادی نیز این گونه پاسخ داد: خطاب جمله من منتقدان نبودند، بلکه تماشاچیهایی بودند که در سایتهای سینمایی کامنت گذاشته بودند، این فیلم سخیف بوده و توهین به شعور مخاطب است. من هیچ ادعایی درباره این فیلم ندارم. یک فیلم کمدی ساختیم که مخاطب آن مخاطب عام است.
فراستی این گونه ادامه داد: ما اخیرا داریم فیلمسازها را نازنازی بار میآوریم و بهروز افخمی نیز به این اتفاق دامن میزند. ممکن است یک فیلم چندین میلیارد بفروشد، اما فیلم بدی باشد. مثل تایتانیک که خیلی فیلم بدی است. توهین به شعور مخاطب یعنی اینکه اگر قرار است یک فیلم کمدی باشد، کمدی نباشد. نباید از وضعیت مخاطب سوءاستفاده کرد. وضعیت مخاطب این است که او امروز به شدت به خنده نیاز دارد. مخاطب تمرین اجتماعی و با هم بودن ندارد. یک فوتبال دارد و احیانا یک مراسم وفات مثل تشییع مرتضی پاشایی. حال یکی از این محافل سینماست. پس اگر به سینما میآید از یک شوخی که ده برابرش را بیرون از این میزانسن نمیخندد؛ اما آنجا میخندد، کمدی نیست.
این منتقد سینما افزود: اصلا فروش متر نیست. اینکه یک فیلم نفروشد موافقم که فیلم خوبی نیست. اما اینکه یک فیلم بفروشد اصلا بدین معنا نیست که فیلم خوب است. فروش این فیلمهای به اصطلاح کمدی دلایلی دارد. یک عامل عید بوده، تبلیغات ثانیهای یکی از شبکههای ماهوارهای به شدت مبتذل بوده، یکی شادمانی عمومی مردمی بوده که امید به حل مشکلات اقتصادی خود بعد از برجام دارند، ضعف برنامههای تلویزیونی و... بوده که سبب شده فیلمها فروش خوبی کنند.
فراستی در ادامه ادعای عجیبی مطرح کرد و گفت: لغتهای مبتذل، مزخرف و سخیف همه واژههای نقد هستند و اصلا بد نیستند! نقد دعواست و بر فیلم وارد است، نه فیمساز. در دعوا خرما پخش نمیکنند اما حد دارد. باید حد را نگه داشت.
او همچنین تأکید کرد: کمدی ساختن کار سادهای نیست. به برخی از کارگردانها از جمله بهروز افخمی و منوچهر هادی کمدی نمیآید و هادی از جمله کسانی است که اصلا طناز نیست! فیلم آخر افخمی «روباه» هم اصلا کمدی نیست. فیلم «عروس فرنگی» که قبل از انقلاب ساخته شد از فیلمنامه «من سالوادور نیستم» سرتر است. عطاران در این فیلم بعد از «گینس» بدترین بازی خود را میکند. برای اینکه اصلا شخصیت را نمیشناسد و کاری نمیتواند کند.
فراستی ادعا کرد: فروش فیلم مستهجن مانی حقیقی و فیلم «من سالوادور نیستم» و «در مدت معلوم» اصلا با انتخاب و آگاهی نبود. اینکه تماشاچی از قبل تصمیم گرفته تا برود و کمدی ببینند و بخندند، اصلا اینطور نیست. یک رسانه داریم که دهان به دهان میچرخد. کافی است بگویند بروید عطاران را ببینید جالب است. به اضافه اینکه مردم به شدت به خنده نیاز دارند.
در انتهای این کشمکش بیحاصل، فراستی به هادی چنین پیشنهادی را داد: از ساختن فیلم کمدی خجالت نکش، اما از ساختن فیلم به ظاهر کمدی خجالت بکش! هر وقت مجدد خواستی بروی فیلم کمدی بسازی، چند کار از هابز و بیلی وایلدر ببین!
پس از این بخش، میزگردی با عوامل فیلم «چهارشنبه» ساخته سروش محمدزاده برگزار شد. شهاب حسینی در این بخش عنوان کرد: بر خلاف تلقی، مخاطب در راس هرم اهمیت در سینماست. سینمای ما بعضا این هرم را برعکس تلقی میکند. فیلمسازها گاهی این گونه تلقی میکنند که اگر فیلمی بسازند که منتقدان برای او کف و سوت بزنند، ولی مردم توجهی نکنند، افتخار است. در صورتی که به نظرم این آب در هاون کوبیدن است. در حالی که این الگویی است که در سینمای دنیا از جمله آمریکا و هند به شدت پیگیری میشود.
وی افزود: امروز میبینیم جوانی مثل سعید روستایی میآید و با فیلمی که میسازد تمام سیمرغها را درو میکند. به نظر من همه فیلمسازهای جوان به گونهای دست به هنر و تجربه میزنند. این معنای هنر و تجربه است. لذا این تعارف متعارف اصلا غلط است. اینها همه تعاریفی است که ما تحمیل کردهایم. مثل مجوز ویدئویی و سینمایی. هر فیلمی که خوب و شایسته اکران است، باید برود و اکران شود. سیاست گذاران اکران عادی وقتی تمام تلاششان بر این است که این فیلم بفروش است یا خیر، دیگر حرفی نمیتواند زد. دوست عزیز من! «هنر و تجربه» برای سینمای ملی، حکم تیم امید را برای تیم ملی دارد. اگر به دنبال آینده سینما هستیم باید به نگاه تازه و جوان توجه کنیم.
سپس ایرج تقیپور، مدیر بین الملل مؤسسه رسانههای تصویری درباره برنامه سازمان سینمایی درباره تولیدات مشترک ایران و سایر کشورها سخن به میان آورد. تقیپور در این بخش گفت: اتفاق دو سال اخیر در سینما واقعا وابسته به برجام نیست. این اتفاقات خوب محصول تغییرات اجتماعی دیگری است. خود برجام نیز محصول این تغییرات است. برجام یکی از تبعات این اتفاق است که میگوید ما باید در تعامل با دنیا مشکلات خود را حل کنیم و تبعات دیگری نیز در آینده خواهد داشت که اجتناب ناپذیر است.
وی ادامه داد: اگر ما میخواهیم در تعامل با جامعه جهانی صحبت کنیم، باید چند مسأله را در نظر بگیریم. باید بتوانیم در تولید و نمایش آثار ایرانی در جهان توفیق خوبی حاصل کنیم. لحن فیلمهایمان را درست و در نهایت کادر مناسبی برای آن تربیت کنیم. بخش دولتی باید وظیفه زیرساخت را انجام دهد. در تولید فیلمنامه و توسعه نمایش خارجی فیلمهای ایرانی و....