فوتبال دولتی یا غیردولتی؟ گرچه این سؤال همیشه درباره فوتبال ایران مطرح بوده اما همیشه در بزنگاههای تاریخی که فوتبال مثل هر نهاد دیگری نیاز خود را به قدرتی فراتر از فوتبال حس کرده، معنا و مفهومش دگرگون شده است.
در همین بزنگاهها بوده که همیشه ادعای استقلال فدراسیون فوتبال هم زیر سؤال رفته است و خیلیها در پاسخ به این ادعا گفتهاند اگر فدراسیون فوتبال خود را از دولت و وزارت ورزش جدا میبیند، چطور زمان کمک مالی این استقلال را فراموش میکند؟ البته که فوتبالیها هم همیشه در پاسخ به این انتقاد گفتهاند، دولتها در هر جای دنیا به فوتبال کمک میکنند.
واقعاً اما پاسخ این سؤال چیست؟ حالا که فوتبال به واسطه قرض 2 میلیون یورویی به شرکت شستا در آستانه فروپاشی کامل قرار دارد، آیا قرار است بار دیگر وزارت ورزش و اهالی دولت به میان بیایند و با کمکهای خود فوتبال را از بحران فعلی نجات دهند؟ چنانچه همین حالا هم در مصاحبههای مسئول حقوقی فدراسیون نشانههایی از این انتظار را میبینیم که خطاب به مسئولان بالارتبه درخواست کمک مالی میکند و میگوید آنها که فدراسیون را دولتی میدانند، کجا هستند؟
هرچند اساسنامه تأیید شده از سوی فیفا، بعد از تغییر ماهیت فدراسیون فوتبال به مؤسسه غیرانتفاعی و مستقل، هنوز به تأیید مجلس شورای اسلامی و دولت نرسیده است اما هیچکس هنوز مصاحبه مسئولان فدراسیون فوتبال را فراموش نکرده که در ایام انتظار برای تأیید اساسنامه و در تکاپوی اعلام استقلال فدراسیون فوتبال، خود را بینیاز از کمکهای مسئولان بالاتر میدانستند.
اتفاقاً حذف وزیر ورزش و معاون او به همراه نماینده کمیته ملی المپیک از مجمع فدراسیون فوتبال هم در همین راستا انجام شد و آنچه مسلم است این که در ماجرای بدهی فدراسیون فوتبال به شستا، و فضای منفی و ملتهبی که این روزها در فوتبال ایران به وجود آمده، وزارت ورزش قصد دخالت ندارد و از موضع نظارتی خود خارج نخواهد شد.
همین نقش نظارتی است که میتواند از همین حالا، صحت انتخابات را هم به نوعی تأیید کند. حتی اگر پیش از این در موارد این چنینی ابهامهایی در زمینه دخالت وزارت ورزش در امور فوتبالی به وجود میآمد اما این بار حتی برای بحران مالی پیش آمده و در مسیر بازپرداخت 2 میلیون یورویی به شرکت شستا، فدراسیون فوتبال میتواند مستقل عمل کند و وزارت ورزش هم به نقش نظارتی خود بپردازد.
شاید این خبر در شرایط فعلی برای مسئولان فدراسیون فوتبال چندان خوشایند نباشد اما بدون شک بهترین فرصت برای مجمع است تا از استقلالی که به دست آوردهاند، در جهت انتخاب گزینهای برای ریاست فدراسیون فوتبال استفاده کنند که گزینه منتخب خودشان باشد، نه گزینه مورد تأیید وزارت. فرصتی که شاید برای نخستین بار در اختیار مجمع فدراسیون فوتبال قرار میگیرد و میتواند رئیسی را به رأس کار بیاورد که وابستگی خاصی نداشته باشد و از دل مجمع فدراسیون فوتبال بیرون آمده باشد.
پیش از این هم با تغییراتی که در اساسنامه فدراسیون فوتبال ایجاد شده، بسیاری از محدودیتها از بین رفته و فضا برای حضور تعداد افراد بیشتری در انتخابات فدراسیون فوتبال فراهم شده است. تا آنجا که خیلیها سعی میکنند به عنوان رئیس یا عضو هیأت رییسه در انتخابات پیش رو شرکت کنند.
جالب اینکه تا کنون که چیزی به زمان ثبتنام نامزدها هم باقی نمانده است، نه کسی گزینههای احتمالی را منتسب به وزارت ورزش میداند و نه حتی خود این گزینهها میلی به رفتن زیر پرچم وزارت دارند. از حیدر بهاروند و شهاب عزیزیخادم بگیرید تا برسید به مصطفی آجرلو و هدایت ممبینی و دیگرانی که هنوز تصمیم قاطع خود را برای حضور در انتخابات نگرفتهاند. حتی اطرافیانی که اغلب مدتی پیش از شروع ثبتنامها، گزینهای را به عنوان گزینه نزدیک به وزارت ورزش معرفی میکردند هم در این دوره بارها گفتهاند که هیچ یک از گزینهها نزدیک به وزارت نیستند و این همان اتفاقی است که تغییرات اساسنامه در راستایش انجام شده و دخالت وزارت ورزش در انتخابات را به صفر میرساند. آن هم در انتخاباتی که بیشک زیر ذرهبین نمایندگان فیفا قرار دارد تا از دخالت احتمالی شخص ثالث در آن آگاه شوند و این چیزی نیست جز انتخاباتی با استاندارد بالا. چیزی که مدتهاست فوتبال ایران به آن نیاز دارد.
منبع: ایران ورزشی