خاطره‌بازی با سینمای دفاع مقدس/

«عقاب‌ها» با جنگ شروع شد/«خب ما برای این‌روزا ساخته شدیم دیگه!»

پس از شهادت رضا کریمی که صدای‌ آواز غمناکش با نوار کاست در خانه سروان درخشان پخش می‌شود، همسر سروان به گریه می‌افتد و یکی از جملات مهم فیلمنامه توسط سعید راد بیان می‌شود: «خب، ما برای این‌روزها ساخته شدیم دیگه!»
کد خبر: ۱۳۲۹۸۲۶
| |
4291 بازدید
|

«عقاب‌ها» با جنگ شروع شد/«خب ما برای این‌روزا ساخته شدیم دیگه!»

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، فیلم سینمایی عقاب‌ها به‌واسطه شهرتش در سینمای ایران نیاز به معرفی ندارد. فیلمنامه‌اش براساس خاطرات یدالله شریفی‌راد خلبان اف‌پنج پایگاه دوم شکاری تبریز در ابتدای جنگ ساخته شد که سال ۱۳۶۲ در قالب کتاب «سقوط در چهلمین پرواز» به چاپ رسیده بود. «عقاب‌ها» هم سال ۱۳۶۳ ساخته و سال ۱۳۶۴ اکران و تبدیل به یکی از خاطره‌انگیزترین تولیدات سینمای پس از انقلاب شد. 

به‌جز فیلمنامه و ساختار فیلم که از تصاویر، شخصیت‌ها و اماکن واقعی تشکیل شده، موسیقی و صداگذاری و دوبله «عقاب‌ها» هم در «عقاب‌ها» شدنش بسیار موثرند و بدون هریک از این‌عناصر، به‌یقین می‌توان گفت با فیلمی که امروز خاطرات صحنه‌هایش را مرور می‌کنیم، مواجه نبودیم. 

آغاز و تیتراژ ابتدایی فیلم، تصویرگر صبحگاه واقعی نیروهای پایگاه یکم شکاری مهرآباد در سال ۱۳۶۳ است که موسیقی مجید انتظامی روح حماسی و سلحشورانه آن را چندبرابر می‌کند. پس از این‌تیتراژ حماسی هم نوبت به سکانس اول فیلم می‌رسد که تصویرگر بمباران پایگاه یکم مهرآباد توسط هواپیماهای عراقی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ است. بالافاصله پس از بمباران هم احضار خلبان‌ها به سالن کنفرانس و سخنرانی هیجانی و حماسی جناب‌سرهنگ پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد و ضربان عاطفی و احساسی مخاطب بالا نگه داشته می‌شود تا پس از چنددقیقه ابتدایی، نوبت به بریفینگ ماموریت بمباران توسط افسر عملیات گردان برای جناب سرهنگ برسد و زمان تامل و محاسبه برای کوبیدن هدف برسد.

پس از هماهنگی اولیه برای ماموریت فردا هم، نوبت به ورود به خانه خلبان و تصویرکردن اندرونی خانه این‌ایثارگران نیروی هوایی می‌رسد؛ همچنین نگرانی همسران خلبان‌ها که با هر رفت و برگشت آن‌ها از یک‌ماموریت، زجر و سختی زیادی را متحمل می‌شدند. با پایان شب و رسیدن زمان ماموریت در ساعات ابتدای صبح، قصه دوباره وارد پایگاه و فضای اجرای ماموریت می‌رسد که پس از جلسه بریفینگ و هماهنگی، صحنه آماده‌شدن خلبان‌ها و پوشیدن تجهیزات چتر و کلاه با موسیقی ضربی و نظامی مجید انتظامی همراه می‌شود و خلبان‌ها سوار پرنده‌ها می‌شوند. از ابتدای فیلم هم که دوربین کارگردان، درون زندگی سروان درخشان، جناب سرگرد و ستوان رضا کریمی (رضا رویگردی) را به مخاطب نشان می‌دهد، با طرح مساله آرزوی مادر رضا برای دامادی‌اش، این‌نقطه‌نشان برای مخاطب در نظر گرفته می‌شود که رضا بناست شهید شود. این‌حالت، پس از سوارشدن به هواپیماها و شوخی سروان درخشان با ستوان کریمی، تقویت می‌شود: «رضا بالاخره کی شیرینی عروسی‌تو می‌خوریم؟»

«عقاب‌ها» با جنگ شروع شد/«خب ما برای این‌روزا ساخته شدیم دیگه!»

با انجام موفقیت‌آمیز ماموریت چهارفروندی بمباران و بازگشت به پایگاه، دوباره وقت قهرمانی و حماسه است و تماس چرخ‌های اف‌پنج‌ها با باند مهرآباد، با ضرب موسیقی مجید انتظامی همراه است. دوباره دوربین به منزل خلبان‌ها و بین زن‌وفرزندشان می‌رود و فورجه دیگری به مخاطب داده می‌شود تا با یک‌رفت‌وبرگشت کوتاه از یک‌ماموریت بمباران و یک‌پلان کوتاه از آماده‌سازی خانه برای تولد دوقلوهای یکی از خلبان‌ها، نوبت به بمباران پالایشگاه کرکوک برسد. در لحظات مربوط به این‌ماموریت، حماسه و قهرمانی با شهادت رضا کریمی توام می‌شود و موسیقی حماسی جایش را به سوگواری می‌دهد. تصاویر تشییع جنازه‌ای هم که مخاطب در فیلم می‌بیند، تصاویر واقعی یکی از شهدای خلبان پایگاه مهرآباد است که حوالی پایگاه دچار سانحه و شهید شد. 

یکی از ویژگی‌های مهم ساختاری «عقاب‌ها» که مربوط به تصویربرداری آن است، حرکات زوم به جلوست که مربوط به سال‌های پیش از انقلاب و سال‌های ابتدایی انقلاب است و این‌روزها شاید با حالت طنز مورد استفاده قرار بگیرد. به‌هرحال، دوربین کارگردان «عقاب‌ها» برای تاکید بر حال و روز شخصیت و درشت‌نمایی احساساتش، به‌طور ناگهانی زوم می‌کند و بسته صورتش را در قاب قرار می‌دهد. 

«عقاب‌ها» با جنگ شروع شد/«خب ما برای این‌روزا ساخته شدیم دیگه!»

یکی از مشکلات مهم «عقاب‌ها» هم که احتمالا به چشم مخاطبان عمومی اثر نیامده، رعایت‌نکردن امور تخصصی پرواز است. به‌عنوان مثال خلبانی که با هواپیمای اف‌پنج پرواز می‌کند، نباید پچ سینه یا پچ بازوی هواپیمای اف‌چهار را داشته باشد اما این‌مساله در فیلم رعایت نشده است. یا در صحنه‌های دیگر فیلم راکورد جنگنده‌ها حفظ نمی‌شود. به این‌معنا که جنگنده‌های ایرانی با لیدری سروان درخشان (سعید راد) تیک‌آف می‌کنند اما هنگام پروازشان در آسمان، یا فانتوم هستند یا تایپ‌های دیگر جنگنده‌های شکاری. در حالی‌که درخشان و دوستانش در فیلم، خلبان اف‌پنج هستند. جالب است که در تصاویر درگیری‌های هوایی فیلم که از تصاویر واقعی استفاده شده، سعید راد، یک‌فانتوم را هدف قرار می‌دهد. به همین‌ترتیب است که راکورد جنگنده‌های F5 مدل E و هواپیمای شناسایی RF5 و شکاری بمب‌افکن F4 رعایت نمی‌شود. اما این‌گونه موارد در روزهایی که «عقاب‌ها» ساخته شد، چندان اهمیتی نزد مخاطبان نداشت. 

با برگشت به بحث ساختار فیلم، پس از شهادت رضا کریمی که صدای‌ آواز غمناکش با نوار کاست (رویگری غزل حافظ را می‌خواند: کجا دادند حال ما سبکباران ساحل‌ها) در خانه سروان درخشان پخش می‌شود، همسر سروان به گریه می‌افتد و یکی از جملات مهم فیلمنامه توسط سعید راد بیان می‌شود: «خب، ما برای این‌روزها ساخته شدیم دیگه!»

«عقاب‌ها» با جنگ شروع شد/«خب ما برای این‌روزا ساخته شدیم دیگه!»

پس از شهادت سروان کریمی، فیلم وارد فاز دیگری می‌شود و قهرمان دوم قصه معرفی می‌شود. به این‌ترتیب جمشید هاشم‌پور وارد می‌شود! این‌شخصیت هم که افسر تکاور نیروی زمینی است، مانند خلبان‌های فیلم مساله زن و زندگی دارد و فرزندش در آستانه تولد است. اما برای انجام وظیفه که یک‌ماموریت شناسایی باشد وارد خاک عراق می‌شود و بناست ناجی سروان درخشان پس از سقوطش باشد. فراموش نباید کرد که حضور جمشید هاشم‌پور در فیلم با صدای گوینده‌اش مرحوم ایرج‌ناظریان و روح موسیقی کردی مجید انتظامی همراه است. 

حالا که به صدای ایرج ناظریان اشاره شد، باید نقش مهم خسرو خسروشاهی به‌عنوان مدیر دوبلاژ «عقاب‌ها» را زیباترشدن این‌فیلم گوشزد کرد. او برای نقش اصلی فیلم با بازی سعید راد، منوچهر اسماعیلی را در نظر گرفت و بازی دیگر بازیگران را نیز با صداهایی از گویندگانی چون حسین معمارزاده، حسین عرفانی، سعید مظفری، بهرام زند و شهلا ناظریان، فریبا شاهین‌مقدم، مهوش افشاری و ... زینت داد. 

«عقاب‌ها» با جنگ شروع شد/«خب ما برای این‌روزا ساخته شدیم دیگه!»

پس از ورود سروان جمشید پویا (با بازی هاشم‌پور) وقت آن‌ است که نقطه عطف اصلی فیلم زودتر برسد. بنابراین قهرمان فیلم راهی ماموریت ویژه می‌شود که به درگیری با هواپیماهای دشمن در آسمان می‌انجامد. پس از تلفیق صحنه‌های واقعی آرشیوی و فیلمبرداری‌شده تیم «عقاب‌ها» و سقوط چندجنگنده دشمن، نوبت به هدف‌قرارگرفتن سروان و سقوطش می‌شود. پس از سقوط هم، ضربه عاطفی به خانواده خلبان و سختی‌های فقدان پدر و همسر در خانواده‌اش تصویر می‌شوند و فیلم وارد فاز اکشن کردستان و نجات خلبان می‌شود. در این‌فاز از فیلم است که دشمن در قامت سربازان اسلحه‌به‌دست عراقی دیده می‌شود و ضمن رفت و برگشت دوربین به منزل خلبان و روستای کردنشین، رضا آشتیانی به‌عنوان یک‌ستاره آن‌روز سینمای ایران معرفی می‌شود. 

پایان‌بندی «عقاب‌ها» یکی از نقاط قوتش است؛ خلبان نجات پیدا می‌کند اما این‌نجات، قیمت دارد و قیمتش هم خون جناب‌سروان جمشید پویاست. اگر هر دو مرد سوار بر موتور که از دست هلی‌کوپتر تعقیب‌کننده عراقی می‌گریزند، به خوبی و خوشی به خانه برمی‌گشتند، پایان قصه جنگی فیلم، خیلی خوب و خوش و به اصطلاح هَپی اِند (Happy End) می‌شد. بنابراین ناجی خلبان، باید جانش را پای نجات این‌سرمایه ملی بگذارد و خود شهید شود. لحظه‌های پایانی شهادت و جان‌دادن هاشم‌پور هم که با موسیقی حساب‌شده مجید انتظامی همراه‌اند، با سلام نظامی به پیکر شهید و سپس شنیدن غرش جنگنده‌های نیروی هوایی تکمیل می‌شود. اما باید بر موسیقی اننظامی بیشتر دقیق شد. چون در لحظاتی که بازیگر در حال ایفای نقش یک‌مرد زخمی در حال شهادت است، صدای تاپ تاپ یک‌قلب ضعیف هم بین نت‌های موسیقی قرار داده شده که بیانگر ضربان جمشید هاشم‌پور است و نشان از محاسبات دقیق سازنده موسیقی فیلم است.

صادق وفایی

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۱
مستضعف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
یاد اون روزها بخیر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۲ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
یادش بخیر، من اولین بار این فیلم را در سال64 در سینما فرهنگ دیدم. در لحظات هیجانی فیلم، صدای سوت و تشویق تماشاگران دیدن فیلم را مختل میکرد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
سینما سیلور سیتی درسته
مرادی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۲ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۱
، یادش بخیر من تو انقلاب دیدم .پرفروش ترین فیلم سینمای ایران
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۶ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
یادش بخیر
سال64 در سینما پارادیا اندیمشک این فیلمو دیدیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۸ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
چه زود دیر شد یادش بخیر سینما شیرین جوادیه 8 سالم بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
نوستالژی تکرار نشدنی ،صف کیلومتری سینما ،و حال و هوای داخل سینما
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۴ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
کلاس پنجم ابتدایی بودم و با پسر خاله م که همسن خودم هست یواشکی رفتیم انقلاب و فیلم رو دیدیم، بلیط ش ده تومان بود، تا چند سال همه نقتشی هامون هواپیما بود و جنگ
ناشناس
|
United States of America
|
۲۰:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
آقای جمشید آریا آرزوی سلامتی و‌طول عمر دارم.
مرسی بخاطر خاطرات خوبی که واسمون ساختی.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
اون نیروی هوایی نیروی هوایی پنجم جهان بود اینی که الآن هست نه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۶ - ۱۴۰۴/۰۶/۳۰
یادش بخیر من این فیلم یک سینمایی در میدون خراسان بود دیدم ویک صف بزرگی بسته شده بود برای گرفتن بلیط من 8ساله بودم یادش بخیر
برچسب منتخب
# دیدار پزشکیان و ترامپ # خروج از ان پی تی # مکانیسم ماشه # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
آیا موافق ملاقات ترامپ و پزشکیان هستید؟
الی گشت