بازدید 5234
۱

برنامه‌ريزي تشريفاتي، برنامه‌ريزي واقعي

احمد عظیمی بلوریان *
کد خبر: ۷۲۱۷۷۵
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۱ 15 August 2017
در صد سال گذشته یا به عبارت دیگر از جنگ جهانی اول تاکنون همه دولت‌ها در ایران بهترین تلاش‌های خود را در جهت آبادانی و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور به عمل آورده‌اند، اما نه خود دولت‌ها و نه مردم از نتیجه کار راضی نبوده‌اند. پس از خروج نیروهای بیگانه از ایران در دهه ١٣٢٠، برنامه‌ریزی توسعه و عمران کشور با استفاده از الگوهای شرقی و غربی در ایران پایه‌گذاری شد و تاکنون ادامه یافته، اگرچه در دهه پیش از این از تحرک آن کاسته شده است.
 
با جمع‌بندی کلی دستاوردهای برنامه‌ریزی - در کلیات توسعه و عمران کشور تا برنامه‌ریزی در بخش‌های اقتصادی - آنچه حاصل تلاش‌های برنامه‌ریزی توسعه و عمران امروز در ایران است، مطلوب مردم و دولت‌ها نیست. یک نمونه بارز در زمینه رشد و گسترش شهری در مقیاس بین‌المللی، نمره کیفیت شهر تهران میان ٢٠٠ شهر بزرگ جهان در زمینه‌های زندگی، کار و تفریح در مرز دویستمین شهر یا بهتر بگوییم در پایین‌ترین سطح است. عدالت اجتماعی که باید در یک جامعه اسلامی بهترین الگو را در جهان داشته باشد، به بی‌عدالتی و ظلم اجتماعی تبدیل شده تا حدی که شمار پرونده‌های شکایت در دادگستری ایران برابر شمار خانوارها در ایران است و ایران بالاترین شمار تصادفات جاده‌ای و مرگ‌ومیر ناشی از آن و آلودگی هوا را به خود اختصاص داده است. در نظام دولتی، هر دولت تقصیر عقب‌ماندگی‌ها را به گردن مسئولان پیش از خود می‌اندازد و نسبت به رشد و توسعه به بهترین الگوها در آینده نه‌چندان دور وعده می‌دهد. چرا؟
 
پاسخ به این چرا یا چراهای بی‌شماری که هر روز در جراید یا در میان اصحاب نظر مطرح می‌شود چندان مشکل نیست: در ایران، مانند کشورهای دیگر خاور میانه و جنوب غربی آسیا، پیش‌بینی رویدادها آسان نیست و تقریبا غیرممکن است. برنامه‌ریزی در جایی پاسخ می‌دهد که آینده‌نگری ممکن باشد، تا بتوان رویدادهای آینده را محاسبه و پیش‌بینی کرد. نمونه بارز این قابل پیش‌بینی ‌نبودن را در آخرین گزارش بالاترین مسئولان دولتی پیش از انقلاب اسلامی می‌توان دید. این گزارش جمع‌بندی مقالات یک کنفرانس بین‌المللی در کتابی با عنوان «ایران در دهه ١٩٨٠» Iran in the ١٩٨٠s, (٨٠-١٩٧٠) به ویراستاری عباس امیری و همیلتون تویشل Hamilton A. Twitchell, است که انتشارات مؤسسه بین‌المللی مطالعات سیاسی و اقتصادی که وابسته به مؤسسه پژوهشی دانشگاه استانفورد است آن را منتشر کرده بود.
 
علاوه بر چندین پژوهشگر شناخته‌شده بین‌المللی، حدود ٢٠ نفر از وزرا و شخصیت‌های تراز اول دولت وقت و اقتصاددانان برجسته ایران پیش از انقلاب اسلامی، مقالاتی را در یک کنفرانس بین‌المللی ارائه کرده بودند که نه‌تنها بر ثبات سیاسی دولت وقت ایران تأکید شده بود، بلکه نیم‌رخ بسیار زیبایی از رشد و توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در ١٠ سال آینده از آن مقطع زمانی را ترسیم کرده و برای ایران جایگاه بسیار ارجمندی را در سراسر خاورمیانه و جهان به تصویر کشیده بودند. جنگ ایران و عراق اقتصاد ایران را با پایین‌ترین سطح توسعه خود تنزل داد. اوضاع بلبشوی خاورمیانه امروز از سوریه تا عراق و یمن بهترین دلیل درستی فرضیه قابل پیش‌بینی ‌نبودن رویدادها در این منطقه است. خواننده محترم می‌تواند رویدادهای دور و نزدیک در خاور میانه - از جمله پاره‌پاره‌شده ایران در دوره قاجار، تعیین و تحمیل مرزهای ایران از سوی انگلیس و روسیه تزاری، حضور روزافزون قوای کشورهای غربی و روسیه در این منطقه به‌ویژه در افغانستان، سوریه، یمن، امارات، پاکستان، عربستان و ادعاها و تهدیدهای علنی ایالات متحده بی‌ثباتی در این منطقه را به‌خوبی ببیند. حتی حضور فعال همین ١+٥ در منطقه و امر و نهی‌آنها در توسعه تکنولوژی‌های امروزی در برجام و دخالت دولت آمریکا در اوضاع ایران نشان‌دهنده واقعیاتی است که در بالا به آنها اشاره شد.
 
دومین نکته مهم در هر برنامه‌ریزی داشتن دانش و آگاهی از تحولات گذشته است که بر مبنای آن بتوان اقدامات آینده را در چارچوب برنامه‌های عمرانی سروسامان داد. آگاهی از تحولات گذشته در میان مردم و صاحب‌نظران به‌صورت پراکنده وجود دارد، اما الزاما در آرشیو فعال دولت‌ها نیست. به عبارت دیگر، دولت دارای علم و دانش مطلق - مانند دانشمند در همه زمینه‌های کشورداری- نیست، بلکه امکانات و ابزاری دارد که می‌تواند دانش مورد نیاز کشور‌داری را با جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل دقیق اطلاعات - و تشخیص درست از نادرست - مدیریت کند. حرکت اول، یعنی یافتن اطلاعات درست، مانند کار جست‌وجو‌کنندگان طلاست. طلا در جیب جست‌وجو‌کنندگان نیست. آن را با جست‌وجو و پس‌و‌پیش‌کردن شن و ماسه در رودخانه‌ها یا خاک‌برداری و سرند خاک، جمع‌آوری می‌کنند. سپس آنها را روی هم می‌ریزند و در کوره ذوب می‌کنند و شمش طلا می‌سازند، آن‌گاه شمش طلا را به کمک طراحان و جواهرسازان به اشیای زیبا و مورد پسند بازار و مردم تبدیل می‌کنند؛ بنابراین نقش دولت ایفای نقش عقل کل نیست، بلکه مدیریت آرای برگزیده است. این همان نکته یا پیامی است که در اصل «و شاورهم فی‌الامر» در جوامع اسلامی شناخته شده است.  اما آنچه در بالا گفته شد، نباید موجب ناامیدی ما شود. ما می‌توانیم به جای برنامه‌ریزی به روش کشورهای غربی - اروپا و آمریکای شمالی - و روسیه و چین، به گذشته نگاه کنیم و از اقداماتی که ما را از توسعه و ترقی و عمران دور کرده است، بسیاری چیزها بیاموزیم و با به‌کاربردن دستورالعمل‌های درست از اقدامات نسنجیده پرهیز کنیم. در این زمینه باید به نحوه استفاده از افکار صاحب‌نظران توجه شود. در این‌باره دو پیش‌زمینه فکری در نقش دولت وجود دارد که در غرب و شرق عالم به کار گرفته می‌شود.  ساده‌ترین و بهترین راه در غیاب برنامه‌ریزی تشریفاتی و بدون محتوای امروز در ایران استفاده از مدل مدیریت آراست که با اصل «وشاورهم فی‌الامر» نیز منطبق است. در موارد بحرانی، مدل آتش‌نشانی بهتر از مدل‌های مبتنی بر پیش‌بینی عمل می‌کند: چه بکنیم که فاجعه به وجود نیاید و کار بدتر نشود. چه بکنیم که وضع کشاورزی و مصرف آب‌های کشاورزی ما جلوی فاجعه کنونی را بگیرد. چه بکنیم که شهرها و روستاهای ما بیش از این تخریب نشوند و وضع بهتری پیدا کنند.
 
تنگناهای برنامه‌ریزی عمرانی در ایران
 
برنامه‌های میان‌مدت عمرانی ایران، که بیشتر آنها را این نویسنده از پیش از انقلاب تاکنون به دستور سازمان برنامه وقت به انگلیسی برگردانیده تا مورد استفاده و استناد سازمان‌های بین‌المللی قرار گیرد، از ساختاری بسیار خوب و اصولی برخوردار بوده‌اند. این ساختار هم به دلیل تجربه برنامه‌ریزان و هم با استفاده از تجربه کشورهای دیگر شکل گرفته است. اما به محتوا و پیش‌زمینه‌های مباحث برنامه که می‌نگریم، شمار شايان‌توجهی از حقایقی وجود دارد که طرح و استدلال آنها از ریشه مشکل‌زا هستند، زیرا متکی بر حقیقت و واقعیت نیستند. از این‌رو نتیجه‌گیری در فصول آنها تا حدودی گمراه‌کننده بوده و هست.
 
اینکه این نویسنده تاکنون این برنامه‌ها را به چالش نکشیده به این دلیل بوده است که سازمان برنامه‌ریزی زمانی از من برای ترجمه برنامه‌ها کمک می‌گرفته است که این برنامه‌ها پس از‌‌ میلیون‌ها ساعت کار کارشناسی به شکل نهایی درآمده و پس از تصویب هیئت‌دولت به مجلس شورای ملی یا اسلامی ارائه شده و در آنجا نیز پس از صدها ساعت کار کارشناسی به تصویب نهایی رسیده و به دولت‌ها ابلاغ شده است. ایرادگرفتن در این مرحله ظلم به متخصصان و تصویب‌کنندگان شریفی است که‌‌ میلیون‌ها ساعت وقت باارزش خود را صرف بررسی و تهیه و بازنگری و تصویب این برنامه‌ها کرده‌اند. برای اینکه از کلی‌گویی پرهیز شود، شمار کمی از مباحث برنامه‌های توسعه که به گمان این نویسنده بر پایه درک سطحی از موضوع شکل گرفته‌اند و بر همگان روشن است، در زیر به صورت فشرد شکافته می‌شود؛ به امید اینکه در صورت تصمیم به بازنگری مورد عنایت و دقت بیشتری قرار گیرند.
 
الف: آب و کشاورزی و تثبیت خاک
 
ایران یک کشور نیمه‌خشک و از نظر جوی متنوع است. هر کجا آب بوده «آباد» (آب - اد) شده و هر کجا خشک بوده و آب نداشته «بیابان» (بی آب ـ ان) شده است. به همین دلیل آب در ایران زیربنای آبادانی بوده و بی‌آبی انسان را از خود دور می‌کرده است. اگر با هواپیما یا ماهواره به سرزمین ایران نگاه کنید، هر جا آبادی هست، از بالا به صورت «پیاله» دیده می‌شود. هرچه این پیاله بزرگتر است، بالطبع جمعیت آن هم بیشتر است. شهرهای ایران در جاهایی قرار گرفته‌اند که از نظر منابع آب متنوع‌تر از دهات و روستا‌ها بوده‌اند، اما این ظرفیت‌ها حدی دارند. ما اگر از ریش پیاله‌های اطراف ببریم و به سبیل پیاله مورد نظرمان بیفزاییم - کاری که با آب‌های کرج، ساوه و لتیان کرده‌ایم - بر امکانات رشد و توسعه تهران افزوده‌ایم، اما بسیاری از مناطق اطراف آن را خشک کرده‌ایم. مسیر حرکت آب کرج به سوی جنوب را که احتمالا ده‌ها‌‌ هزار سال به شکل‌گیری یک نوار پهن و سبز و پر از نیزار منجر شده بود، با ساخت سد کرج و انتقال آب به تهران به یک بیابان برهوت تبدیل کرده‌ایم. شن و ماسه‌ای که در طول شاید صد‌‌ هزار سال در کف مسیر پهناور آب سد کرج ایجاد شده بود امروز به صورت معادن شن و ماسه درآمده که با استخراج کردن، تلنبار‌کردن و حمل‌ونقل آنها با کامیون‌ها و بار‌گیری با بیل‌های مکانیکی چنان گرد و غباری به راه انداخته‌اند که آلودگی هوای ناشی از آن نه‌تنها تهران را آلوده‌تر می‌کند، بلکه موجب گسترش بیماری‌های ریوی در مردم ساکن در روستاها و شهرهای این مسیر شده است.
 
به دلیل نبود انرژی‌های هیدروکربوری،‌ هزاران سال مردم شهرنشین در ایران از خار بیابان برای پخت‌وپز، حمام، تنور، بخاری و کوره‌های صنعتی و آهنگری استفاده می‌کرده‌اند - هنوز هم این رسم در نقاط دور‌دست کویری از میان نرفته است. خار را خارکنان از اطراف شهرها می‌چیده و با شتر، اسب یا الاغ به شهرها می‌برده‌اند. با این کار، ضمن اینکه نیاز مردم به انرژی تأمین می‌شده، بیابان‌زایی و عوارض آن از جمله حرکت خاک افزایش می‌یافته است. امروز ما با حرکت خاک به میزانی روبه‌رو هستیم که مردم در پاره‌ای از مناطق، مانند جنوب ایران به ستوه آمده و از این مناطق کوچ می‌کنند. شماری از متخصصان کشاورزی ایران که در مقطع انقلاب اسلامی بازنشسته یا بازخرید شده بودند، به امیرنشین‌های خلیج‌فارس رفتند و به آبادانی و تثبیت خاک اطراف شهرهای آن جزایر پرداختند. ایران از این موهبت برخوردار نشد. تثبیت خاک و پراکندن تخم خارهای گوناگون در اطراف شهرهای ایران باید به صورت یک برنامه بلندمدت درآید، که به جز موارد بسیار کوچک و نمایشی از آن غفلت شده است.
 
ب - آب کشاورزی - قنات، کاریز
 
قنات از ابداعات ایرانیان در چندین‌‌ هزار سال گذشته است و از چنان اهمیتی برخوردار است که به ثبت جهانی رسیده و موجب افتخار ایرانیان است. قنات از ترکیب دو عنصر شکل می‌گیرد: چاه و مسیر حرکت آب که در سیستم قنات ایران به صورت یک لوله قطور خاکی از پای چاه به وسيله انسان (مقنی) ساخته می‌شده است. نویسنده به خاطر دارد که مقنی‌ها در نواحی خشک و کویری صدای حرکت آب‌های زیرزمینی را می‌شنیدند و تشخیص آنها در انتخاب جای کندن چاه قطعی بود. فاصله چاه قنات از شهر یا روستا گاهی به ده‌ها کیلومتر می‌رسید. قطر زیاد مسیر حرکت آب به این دلیل بود که به وسيله انسان کنده می‌شد و کارگر مقنی باید به‌راحتی در آن حرکت کند. در جاي‌جای مسیر حفره‌هایی تا سطح زمین زده می‌شد که مقنی بتواند تنفس کند. یکپارچگی چاه و مسیر قنات باعث می‌شد مسیر همواره مرطوب و اشباع باشد و میزان آب جذب‌شده به زمین یا بخارشده بسیار کم باشد. حفر قنات به دلیل هزینه سنگین آن کار کشاورزان نبود، بلکه در نظام زمین‌داری و عمده مالکیت در چند‌‌ هزار سال گذشته، مالک می‌توانست هزینه حفر و راه‌اندازی و نگهداری را از محل درآمد کشاورزی به راحتی تأمین کند.
 
اصلاحات ارضی یا ملی‌شدن اراضی در دهه ١٣٣٠ که بیشتر به تشویق آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی و چپ‌گرایی در ایران صورت گرفت، موجب ازمیان‌رفتن عمده مالکی و سیستم قنات در ایران شد، اگرچه کمتر کسی از این موضوع امروز سخن به میان می‌آورد. کشاورزانی که صاحب زمین شدند، به صورت سنتی بینوا بودند. در چندین‌‌ هزار سال پیروی از اصل بزرگ مالکی، سهم کشاورزان یا روستانشینان از سود فعالیت‌های کشاورزی از ٢٠ درصد تجاوز نمی‌کرد. اگرچه با ملی‌شدن اراضی در رژیم پهلوی دوم، سهم کشاورز محلی از تولید افزایش یافت و با بالارفتن میزان درآمد دولت از فروش نفت، از میزان مکیدن درآمد زارعان در روستاها به‌شدت کاسته شد، اما تأمین هزینه تعمیر و نگهداری قنوات باز هم از عهده کشاورزان محلی خارج بود و کشاورزان با یکدیگر در این امر متحد نبودند. نتیجه اینکه قنوات به‌تدریج به دلیل لایروبی‌نشدن و نگهداری‌نشدن از بین رفتند. حفر چاه عمیق در مناطق کشاورزی از اوان دهه ١٣٤٠ باب شد و رواج یافت. آنچه در این حرکت از چشم به‌دور ماند، به‌هم‌ریختن سیستم چاه و قنات مسیر آب به اراضی کشاورزی بود، به‌این‌ترتیب که حفاران تنها به حفاری می‌پرداختند و آب که به کمک موتور پمپ‌های قوی به سطح زمین می‌رسید، وارد مسیر نهرهایی می‌شد که در مسیر باغات یا زمین‌های زراعی حفر می‌شدند تا آب به مقصد برسد. شاید خواننده محترم که از کنار این چاه‌ها عبور کرده به یاد داشته باشد که در دو، سه قدمی جایی که آب چاه روی زمین می‌ریخت (و اکنون هم چنان است)، افرادی با درآوردن کفش و جوراب خود کنار جوی آب می‌نشستند و پاهای خود را در آب می‌شستند. زارعان و مالکان باغات در تأمین هزینه حفر و راه‌اندازی و نگهداری چاه شرکت می‌کردند. زمین‌ها و باغات نزدیک به چاه، بسته به سهم آبی که خریده بودند آبیاری می‌شدند و هنوز هم می‌شوند. اما آنچه فاجعه آفرید و هنوز هم ادامه دارد، هرزرفتن آب در نهرهای روباز و نرسیدن آب کافی به باغات و اراضی کشاورزی دوردست بود. زیرا با سیراب‌شدن یک زمین و حرکت آب به زمین یا باغ دوردست بعدی که در جوهای روباز صورت می‌گرفت و هنوز هم می‌گیرد، آب به دلیل تبخیر و جذب به وسيله جوها از بین می‌رفت. نویسنده مواردی را دیده است که از ١٠ ساعت سهم آب چاه، هشت ساعت آن صرف حرکت آب از مظهر چاه تا پای زمین مورد آبیاری هدر می‌شده و تنها دو ساعت آب در زمین صاحب صرف آبیاری می‌شده است؛ آن هم با سرعت بسیار کم. این حرکت تا امروز که صدها‌‌ هزار چاه عمیق در ایران حفر شده است، ادامه دارد بدون اینکه از سیستم قنات استفاده شود. به عبارت دیگر، معرفی تکنولوژی مدرن حفر چاه به جای اینکه به ارزش سیستم آبیاری ارزشمند قنات بیفزاید، آن را به‌کلی نابود کرده است. این نابودی موجب مهاجرت روستاییان جوان به شهرها شده و به هزینه‌های اجتماعی دولت افزوده است. علاوه بر این، اقتصاد کشاورزی و زندگی در روستاها از اعتبار افتاده است. راه مناسب برای جلوگیری از اتلاف آب این است که آب بلافاصله پس از خروج از چاه وارد لوله‌ای به تناسب میزان آبدهی چاه شود و در صورت نبود شیب کافی با پمپ به مقصد هدایت شود و به‌تدریج که به اراضی دوردست هدایت می‌شود، از قطر لوله کاسته شود. به این ترتیب نه‌تنها آب تبخیر یا جذب نهر مسیر خود نمی‌شود بلکه با سرعت بیشتر و زمانی کمتر آخرین زمین یا باغی را که حق آب از آن چاه دارد، آبیاری می‌کند. البته باید به جنس لوله هم توجه کرد که آب آلوده نشود.
 
ج – رفت‌وآمد
 
رفت‌وآمد مردم در شهرها و میان شهرها در ایران
 
تکنولوژی حمل‌ونقل در دنیای کنونی در مقایسه با عهد کهن باید موجبات صرفه‌جویی در مصرف انرژی، آسایش انسان، زندگی بهتر و شادتر از گذشته را فراهم کند. اگر غیر از این باشد، نه‌تنها آب در هاون‌کوفتن است بلکه اجداد ما در آن دنیا به ریش ما می‌خندند.
 
در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، هرگاه شاه می‌خواست از شمس‌العماره به سلطنت‌آباد یا نیاوران برود سوار درشکه می‌شد. سرنشینان درشکه علاوه بر شاه و سه نفر از همراهانش، شامل سورچی یا درشکه‌چی بودند. یعنی با یک وسیله ساده، پنج نفر به وسيله دو اسب از نقطه الف به مقصد خود در نقطه ب می‌رسیدند. هر اسب به طور متوسط حدود ٦٠ اسب بخار قدرت داشت. به عبارت دیگر، سهم تولید و مصرف انرژی هر یک از سرنشینان یک‌پنجم از ١٢٠ اسب بخار یعنی ٢٤ اسب بخار بود. در مقایسه، امروز شما از بالای یکی از پل‌های بزرگراه مدرس به ترافیک در بزرگراه زیر پای خود نگاه کنید.
 
بیش از ٨٠ درصد خودروهای در حال حرکت تک‌سرنشین هستند. هر خودرو به طور متوسط، ٢٠٠ اسب بخار انرژی تولید و مصرف می‌کند که یک نفر از چندین‌‌ میلیون خودروسوار را از بازار به شمال شهر ببرد یا برگرداند. این به مفهوم افزایش مصرف سرانه انرژی از ٤٢ اسب بخار به ٢٠٠ اسب بخار پس از بیش از صدسال توسعه صنعتی است. دست تکنولوژی حمل‌ونقل ایران و حامیان آنها و وزارتخانه‌های مربوطه درد نکند. اگر صدای انتقاد مردم یا صاحب‌نظران درباره آلودگی هوا، بیماری‌های ناشی از استنشاق گازهای مسموم‌کننده و پودر لاستیک‌های خودرو‌ها که در یک فرایند سایش دائمی به حلق مردم می‌رود، اتلاف وقت – به‌جای صرفه‌جویی در وقت - کشتار بیرحمانه و مجروح‌شدن مردم در ترافیک شهری و میان‌شهری، دور‌ریختن مواد هیدروکربوری که می‌تواند در خدمت صنایع واقع شود یا صادر شود، اتلاف فضای اختصاص داده‌شده در بناهای شهری برای پارکینگ و ... بلند شود، دست‌اندرکاران صنعت خودرو‌سازی به دفاع از اهمیت این صنعت و صنایع وابسته به آن (قطعه‌سازی، کارگاه‌های تعمیراتی، صنعت آسفالت‌کاری و راه‌سازی) و درباره اشتغال نیروی انسانی و بالابردن مقام صنعتی ایران در جهان، داد سخن می‌دهند. درست مانند اینکه ما هزاران نفر را به سرطان مبتلا کنیم و برای درمان آنها ده‌ها پزشک تربیت کنیم و صدها بیمارستان بسازیم و اگر کسی از وجود عوامل سرطان‌زا و مرگ‌ومیر مردم ناله کند، از نقش بیمارستان‌ها در درمان و اشتغال نیروی انسانی ماهر در این بیمارستان‌ها حمایت کنیم. حتی مسئولان محترم امر، استدلال‌های این نوشته را گونه‌ای از آرمان‌خواهی بدون توجه به واقعیت‌های کشور می‌دانند.
این نوشته نمی‌گوید ایران تولید خود را به دلایلی که ذکر شد، یکباره متوقف کند؛ اما عاجزانه پیشنهاد می‌کند یک برنامه بلندمدت برای جایگزینی آن، اندیشه شود. آنها که برای فروش مدل‌های کهنه‌شده خود برای کشورهایی مانند ایران «انگیزه» ایجاد می‌کنند، در فروش تکنولوژی‌های هسته‌ای و پیشرفته، نه‌تنها پیشگام نمی‌شوند، بلکه به‌شدت از انحصار خود حمایت می‌کنند. حبس‌‌ میلیون‌ها سرمایه کوچک خانواده‌ها و جوانان در مالکیت خودرو شخصی نیز امکان مشارکت مردم در تولید و رشد صنعتی را به‌شدت کاهش می‌دهد؛ اما تبلیغات مؤسسات اقتصادی عمدتا در راستای تشویق مردم به داشتن خودروی شخصی است. امروز دانشجویان دانشگاه‌ها هم از نداشتن خودروی شخصی احساس شرمندگی می‌کنند. بنرهای تبلیغاتی در مسیر خیابان‌ها و بزرگراه‌ها که خودرو جایزه می‌دهند نیز به تشویق مالکیت خودرو می‌افزاید.
 
د - لزوم توجه به رابطه استخراج نفت و گاز و تبعات آن بر آب و زلزله‌خیزی
 
بیشتر نفت و گاز در جهان در منطقه خاورمیانه و روسیه استخراج می‌شود. دانشمندان و صاحب‌نظران دراین‌باره نظرات زیادی بیان کرده‌اند؛ اما به نکته‌ای که غربی‌ها از آن بیشتر از ما آگاهند - اما زبان خود را به کلی بسته‌اند - هیچ اشاره‌ای نمی‌کنند. برای اینکه اهمیت این موضوع برای خواننده محترم روشن شود و بیان آن موکول به بررسی‌های درازمدت آزمایشگاهی نشود، چکیده آن به کوتاه‌ترین صورت در اینجا بیان می‌شود: هر ٣٠ میلیون بشکه نفتی که روزانه از جنوب تا شمال ایران (از عربستان تا روسیه) استخراج می‌شود، روی ‌هم ‌رفته، فضایی به حجم پنج‌‌ میلیون مترمکعب هر روز از زیر پوسته زمین خالی می‌شود. حجم خالی‌شده در هر سال، به یک‌میلیاردو ٨٠٠ میلیون مترمکعب می‌رسد. برای مقایسه، شهری را در نظر بگیرید که می‌شناسید؛ حساب کنید فضایی معادل چنین شهری تا چه ارتفاع از سطح زمین در زیر زمین خالی می‌شود. این فضا بیشتر با آب‌های سطح زمین و کمتر با گاز پر می‌شود که آن‌هم از زمین خارج می‌شود. آبی که از سطح زمین به عمق چندکیلومتری تزریق می‌شود، در سطوح مغاره‌هایی که تخلیه شده، تأثیر شیمیایی می‌گذارد. به‌عنوان مثال، اگر سطح مغاره آهکی باشد، با ورود آب، آهک در آب حل شده و به راه می‌افتد و موجب ریزش سطح مغاره می‌شود. تفاوتی ندارد که این غارها توخالی بوده یا اسفنجی باشند. اگر بدنه اطراف از مثلا جنس خاک رس باشد، باز با ورود آب مرطوب شده و به صورت گل به راه می‌افتد. فعل و انفعالات در زیر زمین موجب ریزش درون زمین می‌شود که تأثیر آن به صورت لرزش یا زلزله نمایان می‌شود. چنین حالتی در شهر اوکلاهما در آمریکا که از مکان‌های مهم استخراج نفت است، روزانه مشاهده می‌شود. روی زمین، به دلیل تزریق آب از منابع روی زمین، سطح آب پایین می‌رود که منجر به کم‌آبی و کاهش رطوبت در سطح زمین می‌شود. این فعل‌وانفعالات پوسته زمین را در نقاط نفت‌خیز نرم - و به ‌قول مشهدی‌ها «آبلمبو»- می‌کند. به عبارت دیگر، پوسته زمین در این منطقه به صورت پوست پرتقالی درمی‌آید که بخشی از آن پوسیده شده باشد. در این شرایط، پلیت‌های زلزله‌زا به حرکت درمی‌آیند. برخی از زلزله‌ها در ایران ناشی از حرکت پلیت عربستان سعودی است. نویسنده بر این ظن است که غربی‌ها از این امر آگاهند و به همین دلیل، نفت را از کشورهای دوردست وارد می‌کنند و اگر خود نفتی داشته باشند، از استخراج آن خودداری و درباره آن سکوت می‌کنند. موارد دیگر در زمینه عمران و آبادی ایران برای مطرح‌کردن و بحث زیاد است؛ اما باید اطمینان حاصل شود که مسئولان محترم برنامه‌ریزی عمران و توسعه در نظام دولتی به این موارد توجه کنند.

* پژوهشگر
 
این مطلبب نخستین بار در روزنامه شرق منتشر شده است.
 
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
مقاله بسیار خوبی است. امید که شما نوشته های دیگری از نویسنده محترم منتشر کنید و ایشان هم از مکتوب کردن تجربه های خود دریغ نکنند.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی