بازدید 2879

لباس كار خبرنگاری

يكي از جدي‌ترين مشكلات ما خبرنگاران در طول تاريخ نداشتن لباس كار بوده است. هميشه از اين كمبود رنج مي‌برديم و صدايمان در نمي‌آمد تا اينكه آفتاب از پشت ابر، يا ابر از پشت آفتاب، يا خلاصه يكي از پشت آن يكي درآمد و ششگلاني به خبرنگاران اعزامي نشريات ورزشي به تبريز گفت: «شما چرا لباس كار نداريد؟» پس از شنيدن اين جمله، ابتدا اشك در چشمان خبرنگارها حلقه زد، اما آنها خيلي زود به خودشان آمدند و براي حل اين معضل قديمي دست به كار شدند.
کد خبر: ۹۴۳۴۷
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۸۹ - ۱۲:۵۲ 20 April 2010
گل؛ فدراسيون فوتبال كانادا براي بازي نكردن با تيم‌ملي فوتبال كشورمان دست به هر كاري مي‌زند. ابتدا كه تماس گرفتيم گوشي را دادند دست يك كوچولوي نازنين كه مي‌گفت: «بابام مي‌گه بگو نيستم.» بعد از اينكه ديدند ول كن نيستيم، باتري را درآوردند و دوباره جا زدند كه در دسترس نباشند اما كافي نبود. روز سوم شخصي كه با لباس پستچي‌ها وارد كانادا شد به سمت منزل رييس فدراسيون كانادا رفت و در زد. گفتند: «كيه؟»

- «منم، منم مادرتون...» و خودش خنديد.
- «نه تو مادر ما نيستي. آخه مادر ما بعد از اينكه از جام‌جهاني حذف شديم ديگه بي‌خودي نمي‌خنده!»
- «پس منم‌منم پدرتون!»
- «آقاي كفاشيان اين لوس‌بازي‌ها رو در نيار، بگو چيكار داري؟»
- «عموجون، تو كه اينقدر باهوشي، مي‌شه به بابات بگي با ما بازي كنه؟»
- «نوچ... آخه بابام داره با من بازي مي‌كنه وقت نداره.»

سپس رييس فدراسيون كانادا به مسوولان فدراسيون ما اعلام كرد: «بليت با خودتون، ويزا با خودتون، شام و ناهار با خودتون بيارين. هتل هم نداريم بايد توي پارك بخوابين.»
كفاشيان خوشحال شد و گفت: «ما قبول مي‌كنيم.»
طرف كانادايي گفت: «اون كه معلومه اما ما قبول نمي‌كنيم!»

 
شغل دوم

آنقدر به ورزش‌هاي غيرفوتبالي بها داده نشد و ورزشكاران اين رشته‌ها مورد كم لطفي و بي‌مهري قرار گرفتند تا مجبور شدند به شغل دوم رو بياورند. هر چند كه به قول يكي از دوستان، بهترين شغل، شغل دوم آدم است، اما بعيد است منظور از شغل دوم وارد كردن شيشه از مالزي بوده باشد. دو ورزشكار ايراني كه ظاهرا يكي واليباليست و ديگري رزمي‌كار بودند، حالا ديگر ورزشكار نيستند و بازداشت هستند. هر چند شنيده مي‌شود دست و صورت اين عزيزان پس از برخورد با شيشه خراشيده شده است، اما اوايل هر كاري اين جور مشكلات وجود دارد كه رفته رفته دست عادت مي‌كند و ان‌شاءا... در سفرهاي بعدي اين معضلات برطرف مي‌شود.

اتفاقا كالاي خوبي را هم انتخاب كردند. از بس كه همه جا چوب و فلز به كار رفته مردم افسرده شدند و شيشه مي‌تواند آن جور كه شنيديم افسردگي را هم برطرف كند. گويا به همراه اين ورزشكاران غيور، يك نيروي محترم حراست هم حضور داشته كه وظيفه پشتيباني را به عهده داشته و تنها كسي بوده كه نتوانسته به وظايفش درست عمل كند. خواهشمنديم در اعزام نيروهاي همراه دقت بيشتري به عمل بياوريد تا با سهل‌انگاري خود باعث گير كردن كالايي كه كلي پول پايش رفته تا افسردگي مردم يك سرزمين برطرف شود،‌ نشوند.

 
لباس كار خبرنگاري
يكي از جدي‌ترين مشكلات ما خبرنگاران در طول تاريخ نداشتن لباس كار بوده است. هميشه از اين كمبود رنج مي‌برديم و صدايمان در نمي‌آمد تا اينكه آفتاب از پشت ابر، يا ابر از پشت آفتاب، يا خلاصه يكي از پشت آن يكي درآمد و ششگلاني به خبرنگاران اعزامي نشريات ورزشي به تبريز گفت: «شما چرا لباس كار نداريد؟» پس از شنيدن اين جمله، ابتدا اشك در چشمان خبرنگارها حلقه زد، اما آنها خيلي زود به خودشان آمدند و براي حل اين معضل قديمي دست به كار شدند.

مجيد كوهستاني فورا دستكش ظرفشويي را از كيفش در آورد و مجوز ورود پيدا كرد. پژمان راهبر با ارايه پيش‌بند، دوم شد. علي رييسي هم مجبور شد لباس يكي از خبرنگاران را از تنش در بياورد و با پارگي‌هاي موجود در آن اثبات كند لباس كار خبرنگاران است. خبرنگاري كه از لباس ساقط شده بود با اعلام اينكه «اين لباس كار نجات غريق است»، وارد جايگاه شد و عده‌اي هم مجبور شدند به ترتيب لباس پمپ بنزيني‌ها، كارگران شهرداري، بابا برقي‌ها و افراد ديگر را به عنوان لباس كار ارايه بدهند تا مجوز ورود پيدا كنند. ششگلاني كه از اين تنوع لباس كاري به وجد آمده بود گفت: «حتما بايد زور بالاي سرتون باشه؟ ببينيد چقدر مرتب و يكدست شديد!»

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار