جام جم آنلاين: آلودگيهاي مختلف ازجمله آلودگيهاي صوتي، نوري، امواج و... را ميتوان سوغات تكنولوژي وزندگي صنعتي دانست كه هر كدام از آنها به تنهايي اثرات مخربي بر زندگي تكتك ساكنان كلانشهرهايي همچون تهران دارند.
در كنار تمام اين معضلات، ورود روزانه ميليونها تن گاز ناشي از سوختهاي فسيلي هم، علاوه بر اين كه باعث تخريب محيط زيست ميشود، اثرات منفي جدي و گستردهاي بر سلامت افراد مختلف جامعه بويژه كودكان، سالمندان، بيماران قلبي، زنان باردار و بيماران آلرژيك دارد.
حقيقت تلخ اين است كه بنا بر اعتقاد بسياري از متخصصان، تنفس در هواي آلوده توسط مادران باردار به آسيب كروموزومهاي جنيني، زايمان زودرس، جنين كموزن و نارس و حتي آسم در دوران كودكي ميانجامد و حتي باعث ميشود آمار سقط جنين تا 40 درصد افزايش يابد. اين در حالي است كه محققان ديگر در نقطه مقابل معتقد هستند، تشديد آلودگي هوا تاثيري روي زايمان زودرس و پيش از موعد ندارد. وجود اين اختلافنظرها باعث شدند تا به سراغ متخصصان مركز فوقتخصصي درمان ناباروري و سقط مكرر ابنسينا برويم. گفتوگو را با دكتر محسن معيني، مسوول كلينيك پره ناتولوژي و جراح و متخصص زنان و نازايي و فلوشيپ پره ناتولوژي اين مركز آغاز كرديم. در ادامه دكتر حميد رضا خرم خورشيد، مدير گروه پژوهشي ژنتيك پژوهشگاه ابنسينا هم براي پاسخ به سوالات به جمع ما اضافه شدند.
آقاي دكتر معيني معمولا تولد نوزاد در چه مرحلهاي به عنوان زايمان زودرس قلمداد ميشود؟زايمان زودرس يعني تولد نوزاد قبل از اتمام 37 هفته دوران بارداري. اين شرايط منجر به تولد زودتر از موعد ميشود كه در نتيجه عواقب و عوارض بسياري براي نوزاد به همراه دارد. چراكه سيستم عصبي، سيستم تنفسي و قلبي ـ عروقي نوزاد هنوز كامل به بلوغ نرسيده است. بنابراين پاسخگويي به نيازهاي اوليه در هفتهها يا روزهاي اول تولد اين نوزادان، بررسيهاي دقيق و نگهداريهاي زيادي را ميطلبد. البته اين مراقبتها بسته به سني كه نوزاد در آن متولد ميشود متفاوت است، اما به هر حال بايد تا زماني كه نوزاد به بلوغ جسمي رسيده و خودش بتواند زندگي حياتياش را انجام دهد ادامه يابند.
مطالعات نشان داده است كه در دهه گذشته نهتنها در ايران، بلكه در تمامي كشورها تعداد زايمانهاي زودرس نسبت به زايمانهاي معمولي افزايش پيدا كرده است، ولي دليل خاصي كه بتوان اين مورد را به آن نسبت داد پيدا نشده است.
يعني اين مشكل فقط مختص كشور ما نيست و حتي در اروپا و آمريكا ميزان زايمانهاي زودرس بالا رفته است.بله، يكي از دلايل اين موضوع اين است كه امروزه در اكثر كشورهاي دنيا A.R.T يا روشهاي لقاح آزمايشگاهي بيشتر استفاده ميشود. اين در حالي است كه اين دسته از مادران بيشتر در معرض تولد زايمانهاي زودرس قرار دارند.
اما آيا آمار A.R.T يا لقاح آزمايشگاهي اينقدر هست كه بتوان افزايش چشمگير اين نوع زايمانها را به آن نسبت داد. يعني تعداد زايمان زودرس در اين مادران آنقدر زياد است كه آمار جهاني را تحت تاثير قرار داده است؟در جوامع پيشرفته بله اين آمار بيشتر شده است. به عنوان مثال در حالي كه 15 سال پيش در همين تهران تنها 2 مركز بودند كه لقاح آزمايشگاهي در آنها صورت ميگرفت، اما درحال حاضر تعداد اين مراكز به 10 مركز رسيده است.
حالا كه به افزايش چشمگير تعداد موارد لقاح آزمايشگاهي اشاره كرديد اين سوال مطرح ميشود كه آيا اين موضوع به كمبود امكانات در گذشته برميگردد يا خير در كل آمار نازايي و ناباروري افزايش يافته است؟بهتر است وارد اين مقوله نشويم، اما در مورد ارتباط اين درمانها با زايمان زودرس همين را ميتوان گفت كه تعداد درمانشدگان در دهه گذشته رشد بالايي داشته است. نهتنها در ايران بلكه در همه كشورهاي غربي هم به اين نتيجه رسيدهاند. اين در حالي است كه خود زايمان زودرس باعث مرگ و مير بسياري از نوزادان ميشود، چراكه سن نوزاد كم است و در نتيجه به بلوغ جسميلازم نرسيده است، اما دومين مورد اين است كه در همه سطح كشور امكانات رسيدگي به اين نوزادان وجود ندارد و متاسفانه يك سري از همكاران ما در ارجاع اين مريضها به موقع اقدام نميكنند. شما امكانات موجود در يك بيمارستان در شهرك غرب را نميتوانيد با بيمارستاني در بندر جاسك مقايسه كنيد. يا در همان بندر جاسك، پزشك عمومي يا متخصص اگر زود به داد مادري كه در حال زايمان است برسد ميتواند باردار را به بندرعباس بفرستد، اما اگر يك ساعت دير شود به صورتي كه نوزاد در آمبولانس يا در همان ده متولد شود صدمهاي كه به نوزاد خورده است را نميتوان جبران كرد. حتي افرادي مانند ما كه متخصص زنان هستيم و آموزش ويژه در دوران تخصصمان ديدهايم تا چگونه با يك نوزاد نارس برخورد كنيم، در برخورد با چنين موجود نحيف و ظريفي دستمان ميلرزد بنابراين يكي از علتها و عوارضي كه در اين جنينها به وجود ميآيد اين است كه بموقع به جاهايي كه امكانات ويژه دارند ارجاع داده نميشوند.
حتي در خود تهران بيمارستانهاي درجه 3 را نميتوانيد با بيمارستانهايي كه امكانات ويژه NICU (ICU مخصوص نوزادان) و نيروي جوان، مجرب و كاركشته دارند مقايسه كنيد. چون اين موضوعي است كه در آن بايد ظرافت، تكنيك و مراقبتهاي 24 ساعته و دقيق صورت بگيرد.
در حال حاضر چند درصد از متخصصان ما اين تكنيك و ظرافت و دقت را دارا هستند؟در سالهاي گذشته از دانشگاه تهران، شهيد بهشتي و دانشگاههاي بزرگ كشور تعداد زيادي فوقتخصص نوزادان فارغالتحصيل شدهاند بنابراين در حال حاضر افراد متخصصي كه اين تكنيكها را ميشناسند و در آن خبره هستند زياد شدهاند، اما مطمئنا امكانات در شهرهاي بزرگ بيشتر است و مسلما در شهرهاي كوچك، اين كمبود امكانات را داريم و كسي نميتواند منكر آن شود، اما اگر متخصصان و همكاران اين موضوع را در نظر داشته باشند كه اعزام يك مادر باردار در زمان مناسب بسيار مهم و در آينده يك نوزاد موثر است، خيلي كارها را ميتوان انجام داد و در نتيجه مشكلات زيادي را حل كرد.
سوالي كه مطرح ميشود اين است كه چه علائمي نشان ميدهند كه مادر وارد فاز زايمان زودرس شده است؟مسلما گروههايي از مادران بيشتر در معرض ريسك زايمان زودرس قرار دارند. خانمهايي كه بسيار لاغر و كوتاهقد هستند (BMI پايينتر از 20 دارند) ازجمله آنها هستند. همچنين مطالعات نشان داده است عفونتهاي دستگاه تناسلي ـ ادراري، ميتوانند باعث زايمانهاي زودرس شوند. در ضمن مادري كه دو سه قلو باردار باشد يا مادري كه سابقه دو زايمان زودرس ديگر داشته باشد در معرض اين ريسك قرار دارند. خانمهايي كه در 3 ماهه دوم بارداري دچار خونريزيهاي متناوب هستند و حتي مادراني كه در باردارشدنشان از روشهاي ART استفاده ميكنند هم در ريسك بالاتري هستند.
پس دوباره به مادراني كه تحت درمان با روشهاي مختلف لقاح آزمايشگاهي قرار گرفتهاند بر ميگرديم، اما به طور كلي اين مادران چقدر ريسك زايمان زودرس دارند؟دكتر معيني: مطالعات نشان داده است كه در دهه گذشته نهتنها در ايران، بلكه در تمامي كشورها تعداد زايمانهاي زودرس نسبت به زايمانهاي معمولي افزايش پيدا كرده است، ولي دليل خاصي كه بتوان اين مورد را به آن نسبت داد پيدا نشده است
نميتوانيم آمار دقيقي بدهيم، اما به طور كلي ART يك فاكتور براي زايمان زودرس است. بنابراين از مادراني كه با اين روش باردار شدهاند، مراقبت ميكنيم تا در طول بارداري دردهايشان شروع نشود و اگر از دردهاي دهانه شكم و رحم شكايت دارند، دهانه رحم را اندازهگيري ميكنيم. اگر دهانه رحم در 3 ماهه دوم كمتر از 25 ميليمتر باشد، دهانه را ميدوزيم تا يك مقدار استحكام دهانه رحم بيشتر شود. البته اين طور نيست كه با اين كار حاملگي را تا 9 ماهگي تضمين كنيم، بنابراين اگر كسي در 3 ماهه دوم بارداري دهانه رحم كوتاهي دارد حتي با دوختن دهانه رحم هنوز ريسك بالايي در زايمان زودرس خواهد داشت. متاسفانه در ايران چيزي كه بسيار مرسوم است اين است كه ما متخصصان زنان اين كار را حتي در موارد غيرضروري هم انجام ميدهيم، در حالي كه غربيها اين را قبول ندارند. اگر شما در بيمارستانهاي ما برويد روزي نيست كه اين جراحي انجام نشود. بنابراين در شرايطي كه در بيمارستانهاي كشورهاي پيشرفته در سال 2 مورد فقط تعداد محدودي از اين جراحي صورت ميگيرد، در بيمارستانهاي خصوصي ما هفتهاي 15 ـ 10 مورد آن انجام ميشود.
دليل اين جراحي يا دوختن دهانه رحم بيموقع و بيش از حد در ايران چيست؟شايد ما فكر ميكنيم با اين كار پيشگيري انجام ميشود، اما مطالعات نشان ميدهد اگر در سونوگرافي مشخص شود به عنوان مثال دهانه رحم 34 ـ 33 mm يا بيشتر باشد اين كار اصلا لزومي ندارد، چون هم باعث استرس براي مادر ميشود، هم هزينه اقتصادي در بر دارد و از همه مهمتر اين كه دوختن بيعلت دهانه رحم خودش ميتواند يكي از دلايل زايمان زودرس باشد. چون خود اين عامل باعث بروز عفونت ميشود بنابراين خوب است توجه كنيم كه بيش از موارد ضروري اين كار را انجام ندهيم.
حتي در مورد تجويز پروژسترون براي جلوگيري از زايمان زودرس هم اگرچه مطالعات اثر مثبت آن را نشان داده است، اما بدون دليل نميتوان آن را تجويز كرد، چون اين دارو هم عوارض خودش را دارد. منتها در مادراني كه با ريسك بالايي مستعد زايمان زودرس هستند، نفع استفاده از اين دارو بيشتر از عوارض و ضرر آن ميباشد.
اما مطمئنا در زايمان زودرس يا مشكل ديگري به نام پارگي زودرس پردههاي جنيني كه آن هم ميتواند به زايمان زودرس منتهي شود عواملي همچون عوامل ژنتيكي و محيطي تاثيرگذار هستند، اما آقاي دكتر خرمخورشيد اين عوامل دقيقا كدام هستند؟اولا زايمان زودرس همان طور كه آقاي دكتر اشاره كردند يعني زايماني كه زودتر از 37 هفته حاملگي انجام شود، اما پارگي زودرس پردههاي جنيني علتي است براي زايمان زودرس. البته بسياري از علتهاي زايمان زودرس و پارگي زودرس پردههاي جنيني مشترك هستند، اما به طور كلي پارگي زودرس پردههاي جنيني به دو دسته تقسيم ميشود. يكي پارگي زودرس پرده جنيني كه حداقل يك ساعت زودتر از شروع زايمان فعال و با آغاز انقباضهاي رحمي صورت ميگيرد. در واقع اگرچه در حين زايمان فعال، پاره شدن اين پرده يك پروسه طبيعي است، اما اگر حداقل يك ساعت قبل از شروع زايمان فعال باشد به آن پارگي زودرس پردههاي جنيني ميگويند. يك مورد ديگر، پارگي زودرس پردههاي جنيني قبل از 37 هفته حاملگي ميباشد.
از شايعترين علل پارگي پردههاي جنيني و زايمان زودرس ميتوان به فاكتورهاي مربوط به مادر اشاره كرد. پارگي زودرس پرده جنيني يا زايمان زودرس در زايمانهاي قبلي يا در فاميلهاي درجه يك، خونريزي قبل از زايمان و درمان طولانيمدت با داروهاي استروئيدي يا كورتنها (كه با درمان استروئيدي كه براي بلوغ ريه جنين استفاده ميكنند فرق دارد) ازجمله آنهاست. همچنين هر گونه ضربه مستقيم به شكم، مصرف سيگار و الكل، زايمان زودرس در زايمانهاي قبلي، مصرف مواد مخدر بخصوص كوكائين، كمخوني و پايين بودن وزن هم باعث پارگيپردههاي جنيني يا همان زايمانهاي زودرس ميشوند. در ضمن كمبود املاح و ويتامينها بخصوص مس و اسيد آسكوربيك (ويتامين C) در كنار وضعيت پايين اقتصادي ـ اجتماعي و استرسهاي روحي ـ رواني را هم ميتوان در بروز اين مشكل موثر دانست.
شما به وضعيت اقتصادي ـ اجتماعي اشاره كرديد، اين عوامل چگونه بر جنين و مادر تاثير ميگذارند؟وضعيت اقتصادي بيشتر از نظر شرايط و امكانات تغذيهاي است، اما از نظر وضعيت اجتماعي هم تنش زياد خانوادگي و اجتماعي كه منجر به مسائل روحي ـ رواني شود مسلما در مشكلات دوران حاملگي و زايمان زودرس تاثيرگذار است.
البته اينها مسائلي است كه مربوط به مادر ميباشد، اما مسائل ديگري وجود دارد كه مربوط به رحم و جفت است مانند شكلهاي غيرطبيعي رحم، پارگي زودرس جفت، نارسايي گردن رحم و كوتاهي گردن رحم، بزرگ شدن بيش از حد رحم، عفونتهاي زايماني و عفونتهايي كه در دوران حاملگي اتفاق ميافتد كه بسيار اهميت دارند.
قبلا عفونتها را جزو بيماريهاي محيطي ميدانستند، اما واقعيت چيز ديگري است. چراكه به عنوان مثال براي بروز بسياري از بيماريهاي عفونتي، ژنتيك نقش بسيار مهمي دارد. يعني شانس ابتلا، بهبودي و عوارض پس از بيماري همه به مسائل ژنتيكي مرتبط است. بخصوص قسمتي از ژنتيك كه به مسائل سيستم ايمني ارتباط دارد. به همين دليل عفونتها را خيلي جزو دسته بيماريهاي محيطي به كار نميبريم، مثل بيماريهاي تغذيهاي يا مسموميتها يا تصادفها، عفونتها را ديگر كاملا محيطي نميدانيم چون ژنتيك در آنها نقش مهمي دارد.
به اين ترتيب زايمان زودرس و پارگي زودرس پردههاي جنيني يك علامت است كه پشت آن علل مختلف چند عاملي، محيطي و ژنتيكي قرار دارند. در رابطه با بيماريهاي چند عاملي همانند اين دو مشكل مورد بحث واكنش محيط بر ژنتيك و ژنتيك بر محيط را داريم. همچنين نكتهاي كه در بيماريهاي چند عاملي وجود دارد اين است كه تعداد بسيار زيادي ژن، درگير ايجاد بيماري هستند. بنابراين شناسايي و بررسي بيماريهاي چند عاملي بسيار مشكل است. تا 10 سال پيش ما چنين امكاني را نداشتيم، اما در طول دهه گذشته تكنولوژي پيشرفت كرده و امكان آناليز و آزمايشهاي ژنتيكي و مولكولي ايجاد شده است. بنابراين ما ميتوانيم ژنهاي درگير در بيماريهاي چند عاملي را مشخص كنيم.
اين روزها بيماريهاي چند عاملي همچون فشار خون، بيماريهاي قلبي ـ عروقي، چربي بالا، ديابت نوع 2، سرطانها و... جزو شايعترين بيماريها محسوب ميشوند، اما در كنار آنها بسياري از نقايص مادرزادي مانند لبشكري يا دررفتگي مادرزادي استخوان لگن و... هم جزو بيماريهاي چند عاملي هستند كه اتفاقا بيشترين فشار را روي سيستم اقتصادي كشور و همچنين خانوادهها وارد ميكنند. اين بيماريها در بعضي خانوادهها شايعتر هستند. در واقع وجود زايمان زودرس در زايمان قبلي يا در فاميل درجه يك ريسك وقوع مجدد آنها را بالا ميبرد. همچنين در بعضي جمعيتها و نژادها اين مشكلات را بيشتر ميبينيم كه اين نشاندهنده همان عوامل ژنتيكي تاثيرگذار است. در بيماريهاي ژنتيكي محض (نه كروموزومي) شما ميتوانيد احتمال ريسك ابتلاي مجدد را تخمين بزنيد. مثلا در تالاسمي وقتي پدر و مادر ناقل ازدواج ميكنند ميگوييم ريسك ابتلاي كودك يكچهارم است، اما در بيماريهاي چند عاملي چون يك ژن درگير نيست براي همين قوانين مندلي در آن صدق نميكند و شما نميتوانيد بروز مجدد را تخمين بزنيد. در اينجا از تجربه ديگران استفاده ميكنيم. از آمارهايي كه گرفته شده است. مثلا در فردي كه سابقه سقط داشته احتمال سقط مجدد چقدر است؟ اين نكته بسيار مهمي است. البته مساله مهم اين است كه ژنتيك و محيط هر جمعيت با جمعيت ديگر فرق ميكند. براي همين از آمار ديگران براي جامعه خودمان نميتوانيم استفاده كنيم و بايد مطالعاتي انجام دهيم كه با جمعيت مربوطه هماهنگ باشد و اين نشان ميدهد كه گرفتن آمار و مطالعات آماري چقدر اهميت پيدا ميكند.
پس در اين حوزه هم نبود اطلاعات و آمار دقيق از علل ابتلا و فركانس افراد مبتلا را بايد نقطه ضعف كشور دانست.دقيقا همين طور است. در حال حاضر تمام آمار و ارقام يا مربوط به آمريكاست يا اروپا، چون ما در كشورمان چنين آمار و ارقامي نداريم. همانطور كه گفتم ما به صورت تجربي كارمان را انجام ميدهيم به همين دليل هم آناليز نتايج مشكلتر است.
از زماني كه ما يكسري متدهاي پيشرفته مولكولي پيدا كرديم، ميتوانيم ژنهاي موثر در ايجاد بيماريهاي چند عاملي را پيدا كنيم. در حال حاضر تعداد زيادي ژن را شناختيم كه در زايمان زودرس و خصوصا پارگي زودرس پردههاي جنيني دخالت دارند. اگر اين ژنها را دقيقا بشناسيد ميتوانيم احتمال زايمان زودرس يا پارگي زودرس پردههاي جنيني را از قبل تشخيص دهيم. در چنين شرايطي فقط بايد مسائل محيطي موثر را حذف كرد. براي اين كه بتوانيم در بيماريهاي چند عاملي فرد را كنترل كنيم، بايد به يك آستانه آسيبپذيري برسيم. فرض كنيد در خانم بارداري از 30 ژن، 5 ژن درگير داريم. ايشان در آستانه قرار دارد، اما اگر بتوانيم عوامل محيطي را درست كنيم، مشكلات زايمان زودرس وپارگي پردگي جنيني را ميتوانيم پيشگيري نماييم.
آقاي دكتر شما به عوامل محيطي اشاره كرديد، آيا ميتوان يكي از علتهاي افزايش زايمانهاي زودرس و سقط جنين در جامعه را وجود آلودگي هوا و انواع و اقسام امواج و فركانسهاي محيطي دانست؟نكتهاي كه دكتر معيني هم به آن اشاره كرد اين بود كه در تمامي جوامع ميزان زايمان زودرس و پارگي پرده جنيني در حال افزايش است. علت مهمي كه وجود دارد فاكتور محيطي است، در حال حاضر صنايع و عوامل مختلف مرتب در حال پخش مواد آلوده به جو ميباشند. اين مواد ميتوانند از طريق تنفسي يا تغذيهاي وارد بدن فرد شوند و در ايجاد زايمان زودرس و پارگي زودرس پردههاي جنيني موثر باشند؛ البته من دقيقا نميدانم چه موادي بيشترين تاثير را دارند، اينها را بايد كساني كه روي تغذيه و آلودگي هوا كار ميكنند بررسي كنند، فرض كنيد كادميوم يكي از موادي است كه در صنايع استفاده شده و باعث آلودگي ميشود يا سيگار كه ثابت شده است ميتواند باعث زايمان زودرس و پارگي پردههاي جنيني شود.
در حال حاضر مبحث جديدي در ژنتيك ايجاد شده است تحت عنوان ژنتيك تغذيه. بنابراين محيط و حتي تغذيه هم ميتوانند روي ژنتيك فرد تاثير بگذارند. پس اينقدر بيمهابا از مواد آلودهكننده محيطي و مواد نگهدارندهاي كه در مواد غذايي استفاده ميشوند نگذريم و بدانيم همه آنها روي سلامت ما تاثير ميگذارند و بايد تاثير تمام اينها را روي سلامتمان بررسي كنيم.
آقاي دكتر همانطور كه شما هم اشاره فرموديد درحال حاضر ما آمار دقيقي درخصوص تعداد زايمانهاي زودرسي كه به دليل عوامل محيطي و تغذيهاي صورت ميگيرند نداريم، اما آيا آمار مشابه كشور ديگري وجود دارد كه نقش اين عوامل را نشان دهد؟خير،آنچه مسلم است اين ميباشد كه كليه فاكتورهاي فيزيكي مانند اشعههاي UV، راديواكتيو و... ميتوانند بر جنين تاثيرگذار باشند. جنين موجودي بسيار حساس است كه شديدا به فاكتورهاي محيطي واكنش نشان ميدهد. اين را مطمئن باشيد كه تمام اين عوامل بر بيماريهاي آتي جنين ميتوانند تاثيرگذار باشند.
آقاي دكتر آيا براساس افزايش تعداد مراجعهكنندگان به مراكز درماني نميتوان آمار حدودي ارائه داد؟ كما اينكه در چند ماه اخير با بروز مشكلات مختلف محيطي بسياري از پزشكان اعلام كردهاند تعداد سقط جنين بيشتر شده است، ميخواهم بدانم در مراجعهكنندگان مركز شما هم اين موضوع ملموس بوده است يا خير؟ما محقق هستيم و بنابراين بدون تحقيق جدي روي هوا، نميتوانيم حرف بزنيم، گفتم اينها مسلما تاثيرگذارند و هيچ بحثي نيست، اما ميزان تاثيرش را نميتوانم بگويم چون مطالعهاي در اين خصوص نداشتهام، اما مطمئنا پارازيتها و آلايندههاي موجود در هوا بدون تاثير نخواهد بود.
صحبت در مورد تاثيرات اشعه روي ژنتيك و اپي ژنتيك خيلي تخصص من نيست. به هر حال در مورد پارگي زودرس پرده جنين و زايمان زودرس مشاهده ميكنم كه مراجعان بيشتر هستند، اما نميتوانم صددرصد اينها را به پارازيتها و آلودگي محيط نسبت بدهم.
ميخواهم بدانم در اين مدت آيا اين سوال براي شما وهمكارانتان پيش نيامده كه واقعا علت افزايش آمار اين گروه چه بوده است؟توجه كنيد كه اين گونه كارها به عهده سيستم بهداشت ـ درمان مملكت است. اينجا يك مركز درماني است. سيستم بهداشت ـ درمان مملكت متولي سلامت مردم است. زماني كه فيدل كاسترو در كوبا، باتيستارو نابود كرد، همه وزيرها را انتخاب كرد، اما گفت من وزير بهداشت و درمان انتخاب نميكنم، خودم وزير بهداشت و درمانم چراكه پرداختن به موضوع بهداشت فوقالعاده مهم است. درست است كه مردم از نظر اقتصادي وضعشان خراب است، اما به خاطر انقلاب همه اينها را تحمل ميكنند، ولي هيچ مادر و پدري بيماري و درد و رنج فرزندش را نميتواند تحمل كند. به همين دليل است كه سيستم بهداشت ـ درمان مملكت بسيار مهم است و در اكثر كشورهاي اروپايي ـ آمريكايي دولتها و دولتمردان به 4 ـ 3 عامل اولويت ميدهند:
1ـ آموزش و پرورش
2 ـ امنيت داخلي
3 ـ امنيت و سياست خارجي
4 ـ سيستم بهداشت و درمان و بقيه كارها را به مردم واگذار ميكنند تا به بهترين شكل ممكن انجام دهند.
سيستم بهداشت و درمان مملكت را بايد به اين قضايا حساس كنيم، زماني كه اين آلودگي هوا ايجاد ميشود سيستم بهداشت ـ درمان بايد تحقيقاتي منسجم و علمي در اين زمينه انجام دهد. عوامل را بررسي و مطالعات علمي روي مواردي از قبيل زايمان زودرس، پارگي پردههاي جنيني زودرس و... داشته باشد.
اما در اين شرايط تكليف مادراني كه پس از سالها انتظار و صرف انرژي و هزينه زياد در انتظار تولد كودك خود هستند چيست؟ آيا براي جلوگيري از سقط يا تولد زودرس اين كودكان كه به كودكان طلايي معروف هستند بايد از شهر آلوده فرار كرده و به جايي ديگر پناه برند؟
دكتر خرم خورشيد: در حال حاضر صنايع و عوامل مختلف مرتب در حال پخش مواد آلوده به جو ميباشند. اين مواد ميتوانند از طريق تنفسي يا تغذيهاي وارد بدن فرد شوند و در ايجاد زايمان زودرس و پارگي زودرس پردههاي جنيني موثر باشند
من خودم به مادران golden baby (بچههاي طلايي) سفارش ميكنم تا حد ممكن تاثير استرس و عوامل محيطي نامناسب را كاهش دهند. فاكتور محيطي بسيار مهم است. با اين كه من متخصص ژنتيك هستم و بايد روي فاكتور ژنتيك بيشتر تاكيد بكنم، اما فاكتور نقش بسزايي دارد يعني اگر محيط را محيط سالمي بكنيم بسياري از بيماريها از جمله اين 2 بيماري خود به خود كاهش پيدا ميكند.
آيا هجوم تاثير عوامل مخرب كنوني روي افراد جامعه از جمله مادران باردار را ميبايست در تغييرات موجود سبك زندگي صنعتي امروزي دانست يا بيفكري وعدم مديريت درست منابع آلاينده؟ مثلا نظر شمادر مورد تاثير امواجي همچون امواج موبايل بر سلامت افراد چيست؟راجع به پارازيتها و امواج موبايل كار زياد شده است و من مقالههاي بسياري مطالعه كردهام،اما اينكه بتوانند صددرصد بيماري را به خاطر اين نوع امواج ثابت كنند به صورت قطعي ثابت نشده است. ممكن است بسياري از كشورها بگويند اين دليل وجود دارد، اما برخي بگويند نه.
اين اختلافنظر به چه دليل است؟ آيا به دليل سياستهاي خاص حاكم بر جوامع مختلف است يا مثلا به مقاومت يا تاثيرپذيري نژاد و ژنتيك جوامع مختلف نسبت به عوامل متفاوت محيطي بستگي دارد؟خير. اين به خاطر تفاوتهاي ژنتيكي است كه ممكن است روي افرادي تاثير بگذارد و روي برخي خير. ممكن است از لحاظ ژنتيكي يكسري مكانيسمها در جوامع مختلف صورت بگيرد و در نتيجه آسيبهايي كه به خاطر مواد شيميايي و امواج راديويي وارد ميشود متفاوت باشد.
درخصوص جامعه ايراني چطور؟ ژنتيك ما در برابر مشكلات محيطي قوي است يا ضعيف؟فرق ميكند. ما يك نژاد يكسان نيستيم. در مطالعات ژنتيكي مهمترين عاملي كه باعث تفاوتها ميشود پيشينه ژنتيكي است. انسان بيش از 4 ميليون سال است كه به وجود آمده است، ژنتيك يك چيز استاتيك نيست ديناميك است. خصوصا بسته به عوامل محيطي دائم در حال تغيير ميباشد، بنابراين تكتك ما با هم فرق ميكنيم. بخصوص يك جمعيت با جمعيت ديگر متفاوت است. مثلا در خود جمعيت كشور ما در نظر بگيريم كرد، لر، گيلك، بلوچ و فارس داريم. در مطالعات ژنتيكي كه در ايران داريم سعي ميكنيم تمام اينها را همگن كنيم و كنترلها را هماهنگ كنيم به همين دليل در بسياري زمينهها ضعيفتر و در خيلي زمينهها مقاومتريم.
مثلا اروپاييها و آمريكاييها در برابر ويروس ايدز مقاومتر از ما هستند. آن هم به علت وجود و تغيير در 2 ژن به اسم CCR2 و CCR5برميگردد. ويروس ايدز براي وارد شدن به سلول بايد به اين CCRها بچسبد. نكته جالب اينجاست كه باكترياي كه باعث طاعون ميشود، از طريق همين دو گيرنده عمل ميكند. اما در طول تاريخ اكثر افراد حساس به باكتري طاعون در اين كشورها مردهاند و اكثر آنهايي كه مقاوم بودند ماندهاند. چراكه در اين گروهها، دو ژن 5CCR و CCR2 مشكل دارند و به همين دليل طاعون نميتواند وارد سلول شود. حال ويروس ايدز نميتواند به اين ژنها بچسبد تا وارد سلول شود. اين يك نمونه است. در مورد امواج راديواكتيو، اشعهها و مواد شيميايي نيز همين طور ميباشد. اينها همان مطالعاتي هستند كه ظرف 12 ـ 10 سال آينده ميتوانند جوابهاي قانعكننده را به شما بدهند.
پس ميتوانيم بگوييم عوامل نامساعد محيطي ميتوانند باعث تغييراتي در ژنتيك ما شوند.بله. عوامل محيطي روي اپي ژنتيك ما موثر هستند. نهتنها در ايران بلكه در تمام دنيا و بخصوص در كشورهاي صنعتي همچون چين كه خيلي سريع در حال رشد هستند با اين مشكل روبهرو هستند يعني ما به دست خودمان در حال نابود كردن خودمان هستيم.
پس عوامل محيطي ميتوانند بر ژنتيك ما تاثير بگذارند، اما اين تاثيرات چه زماني مشخص ميشود؟بستگي دارد، اگر آسيبها شديد باشد در نسل بعد سريع خودش را نشان ميدهد، اما اگر كم باشد ممكن است در چند نسل بعد نشان دهد. مثلا چرنوبيل در خود فرد باعث سرطان پوستي، سرطان خون و... شد. بستگي به نوع آسيب و شدت آسيب دارد.
شما تلاش در جهت كاهش استرس در زنان باردار را به عنوان يكي از راههاي جلوگيري از زايمان زودرس عنوان كرديد، اما چه عوامل ديگري ميتوانند در كاهش اين مشكل موثر باشند؟
زنان باردار ميبايد تغذيه خوبي داشته باشند. همچنين الكل، مواد مخدر و سيگار مصرف نكنند، حتي Passive smoker نباشند (يعني در معرض دود سيگار هم قرار نگيرند) در منطقه خوش آب و هوا ساكن باشند و تمامي مواد مغذي مورد نياز را مصرف كنند.
البته به نظر ميرسد رسيدن به اين وضعيت براي بيشتر مادران باردار امروزي غيرممكن باشد چه برسد به آنها كه ساكن كلانشهرهايي مثل تهران باشند و در معرض انواع و اقسام آلودگيهاي صوتي، محيطي و.... باشند، اما خود اين خانمها براي اين كه بتوانند عوامل محيطي را تا حد ممكن كاهش دهند چه كارهايي ميتوانند بكنند؟ مثلا آيا لازم است كه از وسايلي همچون تلفن همراه استفاده نكنند؟ما مطمئن نيستيم موبايل چه تاثيراتي بر سلامت مادران دارد، اما در كل در تمام مدت بارداري بايد از تمامي مواد و وسايلي كه احتمال آسيب زدن به جنين در آن ممكن است وجود داشته باشد استفاده نكنند. من خودم تا زماني كه مجبور نشوم هيچ دارويي براي مادران باردار تجويز نميكنم. يعني داروهاي مجاز دوران حاملگي را هم سعي ميكنم تجويز نكنم. متاسفانه علم پزشكي ما بسيار ناقص است و بايد سعي كنيم در قضيه بيماريها، حاملگي و دوران تكامل بچه خيلي مراقب باشيم.
پس در شرايط موجود به نظر ميرسد عاقلانهترين راه اين است كه دور آوردن فرزند را خط كشيد؟نقش پزشك و مشاور فقط مشاوره است ما از لحاظ اخلاقي و پزشكي به هيچ عنوان نميتوانيم بيمار را مجبور به بارداري يا باردار نشدن بكنيم. مثلا حتي در مورد جنيني كه مشاوره و آزمايشات ژنتيك ثابت ميكنند كه معلول است و اگر به دنيا بيايد هم بعد از چند روز تا چند هفته ميميرد، نميتوانيم مادر را به سقط كردن مجبور كنيم. ما از لحاظ اخلاق پزشكي و حرفهاي فقط توصيههايي ميكنيم اما اينكه اين توصيهها تا چه حد رعايت شود با خود والدين است.
بنابراين در شرايط موجود توصيه شما چيست؟در شهرهاي دور افتاده ما با معضلات بهداشتي ـ درماني زيادي روبهرو هستيم. اولويتبندي براساس دستورات و طبق نظر سيستم بهداشت و درمان كشور است. زماني اولويت اسهال و استفراغ كودكان بود. يا مرگ مادران باردار اولويت بود. سيستم بهداشت و درمان به آن سو رفت و مشكل را حل كرد. وزارت بهداشت و درمان خيلي كارهايش را خوب ميداند من توصيهام را به يك پله بالاتر اعلام ميكنم كه بايد به وزارت بهداشت و درمان اهميت عليالخصوص و بيشتري بدهند. دولت به جاي اين كه به وزارت بازرگاني و تعاون بچسبد، بايد به وزارت بهداشت و درمان اهميت بدهد. دولت وظيفه دارد به 3 ركن بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و امنيت داخلي و خارجي بپردازد.
مسالهاي كه وجود دارد اين است كه همه ما وظيفه خدمتگذاري به مردم را داريم. سلامت مردم چيزي نيست كه تحتشعاع سياست قرار بگيرد. شايد چون من يك پزشك هستم اين را ميگويم، اما يك سياستمدار اين اعتقاد را نداشته باشد و بگويد پياده شدن سياست بسيار مهمتر از سلامت مردم است،اما اين عقيده و اعتقاد بنده نيست. هركس اين را به من بگويد نميپذيرم. به نظرم مهمترين چيزي كه در يك مملكت بايد باشد و مورد حمايت قرار گيرد سلامت مردم آن جامعه ميباشد؛ از لحاظ جسمي و از لحاظ روحي و اگر نباشد آن مملكت پيشرفت نميكند. اگر روي سلامت مردم كار كنيم به هيچ عنوان ضرر نخواهيم كرد بلكه يك سرمايهگذاري است. به نظر من كه يك پزشك متخصص ژنتيك هستم سلامت مردم به هيچ وجه و با هيچ چيز ديگري نميتواند وجهالمصالحه قرار گيرد.