قدس: مادر و دختری عروسشان را به دادگاه كشانده و ادعا كردند او دزد جواهرات آنان است اما قاضی وی را بیگناه شناخت.
مادر و دختر وقتی متوجه سرقت جواهرات 10 میلیونی خود شدند از عروس خانواده شکایت کردند.
16 بهمنماه سالجاری یک مادر و دختر به شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه یک تهران مراجعه کردند و به طرح شکایت پرداختند.
دختر جوان به بازپرس مکرمی گفت: حدود یک ماه پیش همراه پدر و مادرم به خانه یکی از بستگانمان رفته بودیم، وقتی بازگشتیم مادرم متوجه بهمریختگی خانهمان شد و پس از جستوجو در اتاقها متوجه شدیم که جواهرات من و مادرم که حدود 10 میلیون تومان ارزش داشت به سرقت رفته است. خیلی بهم ریختيم. قفل در آپارتمان سالم بود و پدرم میگفت که دزد یک آشنا بوده است. من و مادرم به تنها کسی که شک داریم عروسمان است.
این دختر جوان ادامه داد: برادرم یک سال پیش با دختری ازدواج کرد. ما اصلا موافق نبودیم، چون این دختر و خانوادهاش را نمیشناختیم اما برادرم اصرار کرد و ناچار شدیم به خواستگاریاش برویم. برادرم پس از ازدواج به اصرار به ساختمان ما آمد تا در آپارتمان طبقه اول زندگی کنند. در این مدت عروسمان رفتارهای مرموزی داشت. ما فکر میکنیم او دست به دزدی زده است، چون کلید آپارتمان ما را داشته و چون میدانسته در این ساعت ما در خانه نیستیم نقشهاش را اجرا کرده است. پس از شکایت این مادر و دختر و اصرار آنها مبنی بر اینکه عروسشان دست به دزدی زده است، بازپرس دستور احضار عروس خانواده را به دادسرا صادر کرد.
تازهعروس 29 ساله که باور نداشت مادرشوهر و خواهرشوهرش از او به اتهام دزدی شکایت کردهاند، با ادعای بیگناهی گفت: من در یک خانواده مذهبی و خداترس بزرگ شدهام. چطور میتوانم دست به دزدی بزنم.
وی افزود: یک سال پیش در دانشگاه با فرهاد آشنا شدم. پس از مدتی او همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمدند، میدانستم خانوادهاش مخالف این ازدواج هستند، چون قرار بود فرهاد با دخترخالهاش ازدواج کند. با اصرار فرهاد با هم عقد کردیم. برای شروع زندگی پول زیادی نداشتیم. با هم تصمیم گرفتیم به جای اجارهنشینی به خانه پدرشوهرم برویم و در آپارتمان طبقه اول وی زندگی کنیم تا در این مدت پولهایمان را جمع کرده و خانهای برای خود بخریم.
پدرشوهرم یک ساختمان دوطبقه دارد، طبقه دوم آنها زندگی میکنند و در طبقه اول ما زندگی میکنیم. در این مدت هیچ دخالتی در زندگیم نمیکردند. من هم کاری به آنها نداشتم و همیشه به آنها احترام میگذاشتم. هرکاری از دستم برمیآمد برای این مادر و دختر انجام میدادم. تا اینکه یک شب متوجه شدم که طلاهای مادرشوهر و خواهرشوهرم را دزدیدهاند، تعجب کردم. همه میگفتند قفل در سالم بوده و دزد یک آشناست. هرچه به آنها گفتم با پلیس تماس بگیرند قبول نکردند. من خودم جواهرات زیادی دارم. چطور میتوانم دست به دزدی زده باشم. نمیدانم انگیزه آنها از اینکه مرا متهم به دزدی کردهاند چه بوده اما احتمال میدهم که با این نقشه میخواستند پسرشان من را طلاق بدهد. پس از اظهارات این زن جوان، بازپرس پس از بررسیهای گسترده وی را بیگناه دانست و برایش قرار منع تعقیب صادر کرد.
پروندههای وقتگیربازپرس مکرمی در اینباره گفت: متاسفانه امروزه پروندههای خانوادگی در دادسرا مطرح است که رسیدگی به آنها وقت دادسراها را گرفته و بازپرس و دادیار به جای رسیدگی به پروندههای مهم و بزرگ و دستگیری متهمان خطرناک باید به پروندههای جزئی و خانوادگی بپردازند. وی افزود: به عنوان نمونه برادر از خواهر و زن از شوهر شکایت میکنند و بعد از مدتی رضایت میدهند یا به دروغ به طرح شکایت میپردازند. این پروندهها وقت دستگاه قضایی را میگیرد و مردم باید مشکلاتشان را با رفتن به مشاوره حل کنند تا شاهد این پروندههای کوچک نباشیم.