ایران: سه جوان ايراني كه در آرزوي رسيدن به كانادا با پرداخت ميليونها تومان به قاچاقچيان انسان راهي سفري پرخطر شده بودند از سوي پليس هائيتي دستگير و به ايران بازگردانده شدند.
بهرام كه مهندس متالورژي و يكي از فريبخوردگان است چند روز قبل با حضور در دادسراي ناحيه 18 تهران – يافتآباد – با تسليم شكايتي به بازپرس گفت: هميشه فكر ميكردم در كشورهاي پيشرفته امكانات پولدار شدن و داشتن يك زندگي خوب به راحتي فراهم است. به همين خاطر تصميم گرفتم براي هميشه به كانادا مهاجرت كنم. سپس براي دريافت مجوز اقامت در كانادا به طور قانوني از طريق سفارت كانادا اقدام كردم. اما پس از پيگيريهاي فراوان درخواستم براي تحصيل و كار رد شد.
با اين حال همچنان به دنبال راهكاري براي رسيدن به آرزويم بودم تا اينكه تابستان سال گذشته با پسر يكي از آشنايان كه از 15 سال قبل در كانادا اقامت دارد و براي ديدار خانوادهاش به كشور بازگشته بود آشنا شدم. بعد هم با اشتياق بسيار درباره كار و زندگي در كانادا با «شايان» صحبت كردم. او وقتي فهميد علاقهمند زندگي در كانادا هستم به من گفت دريافت مجوز كار، اقامت يا تحصيل در كانادا خيلي سخت نيست به شرطي كه وكيل حرفهاي داشته باشم. بعد هم مدعي شد يك وكيل ايراني مقيم كانادا را ميشناسد كه ميتواند تمام كارها را بدون نگراني انجام دهد. من هم تحت تأثير حرفهاي فريبنده شايان حدود 50 ميليون تومان براي اين كار در نظر گرفتم.
يك ماه بعد او مرا به دو نفر ديگر به نامهاي امير و مرتضي كه آنها هم سوداي سفر به كانادا را داشتند معرفي كرد. بدين ترتيب پس از سفر شايان به كانادا و در تماسهاي تلفني او به ما گفت مقدمات سفر را از طريق وكيل مورد نظر فراهم كرده است. طبق قرار ما ابتدا به ونزوئلا ميرويم و از آنجا با گذرنامه و ويزاي قانوني وارد كانادا خواهيم شد. پس از برنامهريزيهاي لازم و در حالي كه هر يك از ما ابتدا نفري 20 ميليون تومان پرداخته بوديم آماده سفر شديم.
طبق برنامه همراه دو همسفر ديگرمان اواخر تير 89 از طريق قانوني به كاراكاس - پايتخت ونزوئلا – رفته و از طريق دوستان شايان در يك خانه قديمي مستقر شديم. حدود 25 روز در آنجا سرگردان بوديم و هر بار كه با تلفن همراه شايان تماس ميگرفتيم جوابي نميشنيديم. در اين مدت فقط رابط اسپانياييتبار شايان برايمان غذا ميآورد. سرانجام يك شب او به محل اقامت ما آمد و بالاخره تلفني با شايان صحبت كرديم. او هم با چربزباني و به بهانه اينكه سرگرم پيگيري سفر ما به كانادا بوده است از ما خواست طبق توافق قبلي هر نفر 15 هزار دلار به رابطش بپردازيم. بنابراين پس از پرداخت پول شبانه و از دل جنگل خودمان را به رودخانهاي رسانده و سوار يك قايق بزرگ ماهيگيري شديم. سپس از طريق درياي كارائيب به كشور دومينيكن رفتيم.
سپس مرد اسپانيايي تبار ما را تحويل دو نفر ديگر داد. آنها هم با دريافت حدود 10 هزار دلار از هر نفر متعهد شدند ما را به كانادا برسانند. پس از 10 روز سرگرداني در دومينيكن قاچاقچيان ما را با يك قايق كوچك و به طور غيرقانوني به شهر «پرتوپرنس» - پايتخت هائيتي – بردند. اما آن دو به بهانه فراهم كردن امكانات سفر به كانادا ما را رها كرده و هرگز بازنگشتند.
سرانجام در اوج سرگرداني و بيپولي توسط پليس به اتهام ورود غيرقانوني و همكاري با قاچاقچيان انسان بازداشت و زنداني شديم. پس از چند ماه آوارگي و زندان و تحمل شرايط سخت سرانجام با حكم دادگاه از كشور هائيتي اخراج و به ايران بازگردانده شديم.
ازپرس پرونده پس از شنيدن شكايت بهرام به استناد دلايل و مستندات پرونده با دستور قضايي از پليس بينالملل – اينترپل – خواست شايان و همدستانش را شناسايي و دستگير و براي محاكمه به ايران منتقل كنند.