ملت ما: با ورود همايون به دادسراي عمومي رسالت، باراني از لنگه كفش و دمپايي بر سر وي باريدن گرفت! اين نتيجه خشم و نفرتي بود كه تمام 56 شاكي پرونده از اين فرد كوتاه قامت و چاق داشتند. همايون، اما خونسرد با دستبند وارد دادگاه شد و كسي چه ميداند شايد در دلش به سادهلوحي و صداقت شاكيانش ميخنديد. او توانسته بود با روشي نه چندان پيچيده و نه چندان قابل اعتماد نزديك به 50 ميليون پول به جيب بزند. همايون با خونسردي كامل شيوه سرقتش را براي بازپرس ويژه تهرانپارس شرح ميدهد:
براي من بيش از هر چيز، مقدار طلاهايي كه خانمها به دستشان ميآويزند اهميت دارد. من نخست آنهايي را كه مقدار قابل توجهي طلا با خود حمل ميكردند، شناسايي كرده و بعد به تعقيب آنها ميپرداختم و نشاني خانه آنها را ياد ميگرفتم. سپس منتظر ميماندم تا سر و كله بچههاي كوچك محل پيدا شود و بعد با خريدن بستني آنها را گول زده و اطلاعات مورد نظرم را درباره شغل همسر اين خانمها، محل كار و وضع ماليشان كسب ميكردم.
همايون پس از شناسايي طعمههايش به در خانه افراد مورد نظر رفته و خود را كارمند بانك معرفي ميكرد و با شور و شوق فراوان خبر برنده شدن آنها را در قرعهكشي بانك به طعمههايش ميداد.
يكي از شاكيان با گفتن اين جمله صحبتهاي او را قطع ميكند و همايون انگار نه انگار كه چيزي شنيده است به صحبت خود ادامه ميدهد: با ورود به خانه من تقريبا پيروز شده بودم. وقتي به خانه آنها ميرفتم از آنها ميخواستم تا زيورآلاتشان را پنهان كنند و فرمي را كه خودم از قبل انتخاب كرده بودم به آنها ميدادم و ميخواستم تا فرم را حتما با خودكار سبز پر كنند!
وي ميافزايد: البته خودتان بهتر ميدانيد كه خودكار سبز خودكاري نيست كه در هر خانهيي باشد. به همين خاطر خانمهاي ذوق زده بيآنكه يادشان مانده باشد كه محل اختفاي طلاهايشان را ديدهام به دنبال خودكار سبز ميرفتند.
به چه بهانهيي آنها را وادار ميكردي كه طلاهايشان را پنهان كنند؟همايون در جواب قاضي ميگويد: به آنها ميگفتم بازرسي از طرف بانك در راه است تا ببيند شما استحقاق داشتن اين خانه را داريد يا نه! او در واقع براي سنجش ميزان ثروت شما به اينجا ميآيد، پس بهتر است شما طلاهايتان را پنهان كنيد لذا آنها طلاهايشان را پيش چشم من پنهان ميكردند، تا بروند خودكار سبز پيدا كنند در نتيجه من كار خودم را ميكردم و از محل متواري ميشدم.
شروع تحقيقاتحدود 5 ماه پيش زني با مراجعه به دادسراي عمومي رسالت در شكايتي عنوان كرد: مرد ميانسالي كه خود را كارمند بانك معرفي كرد به منزلم آمد و گفت كه در قرعهكشي بانك يك دستگاه آپارتمان برنده شدهام و او براي تحقيق در اين مورد به منزلم آمده است. از اين موضوع بسيار خوشحال شده بودم و او را به خانه دعوت كرده و برايش يك ليوان شربت آوردم. او طلاهاي مرا ديد و گفت: همكارم بازرس است و تا يك ساعت ديگر به اينجا ميآيد. اگر او طلاهاي شما را ببيند مطمئنا از دادن آپارتمان به شما خودداري ميكند. با عجله طلاهايم را درآورده و جلوي چشم او در گوشهيي پنهان كردم.
پس از گذشت چند دقيقه او فرمي از كيفش درآورد و گفت، حتما بايد آن را با خودكار سبز پركنم. چون خودكار سبز نداشتم به او گفتم در خانه منتظر بماند تا خودكار سبز بخرم و برگردم.
وقتي به خانه برگشتم او در خانه نبود. به سرعت به سراغ طلاهايم رفتم اما از آنها هم خبري نبود. پس از شكايت اين زن و شكايتهاي متعددي از اين كلاهبردار حرفهيي، سعيد اسماعيلي، بازپرس ويژه تهرانپارس دستور شناسايي و دستگيري متهم را به ماموران اداره آگاهي داد و ماموران تحقيقات خود را آغاز كردند.
نحوه دستگيريماموران آگاهي با همكاري شاكيان توانستند چهرهنگاري متهم را انجام دهند. متهم به گفته شاكيان مردي ميانسال با قدي كوتاه و هيكلي درشت و ورزشكاري بود كه با موتور به محلهاي مورد نظر ميرفت. همه شاكيان نيز اظهار داشتند كه او شلوار جين به پا داشته است. با دستور بازپرس پرونده چند تيم براي شناسايي و دستگيري متهم تشكيل شد و ماموران آگاهي هنگام گشتزني در تهرانپارس متوجه مرد ميانسالي سوار بر موتور هوندا شدند كه با مشخصات داده شده توسط شاكيان مطابقت داشت.
آنها در تماسي با بازپرس پرونده از وي دستور ميگيرند كه متهم را دستگير كنند. بازپرس پرونده ميگويد: چون ماموران با خودرو در حال گشتزني بودند و متهم سوار بر موتور بود، امكان فرار از محل زياد وجود داشت. بنابراين در آن شرايط بهتر ديدم كه متهم را تعقيب و خانه طعمه بعدياش را شناسايي كنند. مطمئنا او دوباره به محل برميگشت. سپس دستور دادم تا روز بعد دو تيم با موتور به محل شناسايي شده اعزام شوند و متهم را هنگام ارتكاب جرم دستگير كنند. ماموران گشت آگاهي پس از گرفتن دستور بازداشت «متهم» را تحت تعقيب قرار داده و محلي را كه او براي كلاهبرداري انتخاب كرده بود و همچنين محل زندگي وي را شناسايي كردند. روز بعد با اعزام دو گروه موتورسوار به محل مورد نظر متهم هنگامي كه در خانهيي را زد و قصد داخل شدن به آنجا را داشت توسط ماموران آگاهي دستگير شد. متهم ابتدا منكر هر گونه جرمي شد تا اينكه پس از دستور بازپرس پرونده در بازجوييهاي فني و پليسي به بيش از 75 سرقت و كلاهبرداري با همين شيوه ساده و تحت عنوان مامور قلابي ادارات دولتي اعتراف كرد.